• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

آرشیو ابیات برای مشاعره با ,, ه ,,

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
هــــــرگاه دلـــت یاد کسی کرد و فرو ریخت

آن گاه به یاد آر که من نیز به یاد تو چنینم

 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
هزار جهد بكردم كه سر عشق بپوشم
نبود بر سر آتش ميسرم كه نجوشم
 

baroon

متخصص بخش ادبیات





هر چند رهـایی ز قفس قسمت ما نیست

آن نیست که بر هم نزنم بال و پری چند
 

baroon

متخصص بخش ادبیات





هوای باران داشت نگاه غمگینم

چه تلخ می رفتی! چه تلخ! شیرینم!
 

مهشید

کاربر ويژه
هميشه از نگاه تو با تو عبور ميكنم
از اينكه عاشق تو ام حس غرور ميكنم
دوباره با سلام تو تازه تازه ميشوم
با نفس تازه تو غرق ترانه ميشوم

 

یاسی

کاربر ويژه
هر شب تورا که با دل خون یاد می کنم .......................با آب دیده باغ دل آباد میکنم

اشکم کفاف این همه غم را نمی دهد .........................از دوری ام ؛زدرد تو فریاد میکنم

دلی که خانه ی عشق توشد نمی میرد......................... می گویم این کلام و دلم شاد میکنم
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
هــشــیــار مــبـاش زان کـه هـشـیـار

در مـجـلـس عـشـق سخت رسواست



حضرت مولانا
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



همزبانی نیست تا بر گویمش
راز این اندوه وحشتبار خویش

بی گمان هرگز کسی چون من نکرد
خویشتن را مایه ی ازار خویش
 

majnooneleyli

کاربر ويژه
همي گويم و گفته ام بارها
بود كيش من مهر دلدارها

00020694.gif

هر ذره که در خاک زمینی بود است
پیش از من و تو تاج و نگینی بوده است
گرد از رخ نازنین به آزرم فشان
کان هم رخ خوب نازنینی بود است

00020694.gif

هر چه دام افکندم، آهوها گریزان‌تر شدند
حال صدها دام دیگر در مقابل ریخته
هیچ راهی جز به دام افتادن صیاد نیست
هر کجا پا می‌گذارم دامنی دل ریخته
00020694.gif

هواي ديده طوفاني، دلم درياي محنتها
گهي مي بارد اين ابر و گهي مي غرد اين دريا

00020694.gif

هوای ماه خرگاهی مکن ای کلبه درویش
نگنجد موکب کیوان شکوه پادشاه اینجا
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
هرچه داری اگر به عشق دهی

کافرم گر جوی زیان بینی



سید احمد حسینی "هاتف"
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
هر متاعی ز معدنی خیزد
شکر از مصر و سعدی از شیراز
 

baroon

متخصص بخش ادبیات




هر دم از آیینه می پرسم ملول
چیستم آخر به چشمت چیستم؟

لیک در آیینه می بینم که وای
سایه ای هم زانچه بودم نیستم
 

baroon

متخصص بخش ادبیات




هر که در سینه دلی داشت به دلـداری داد


دل نفرین شده ی ماست که تنهاست هنوز
 

baroon

متخصص بخش ادبیات

هر دم این بانگ برآرم از دل

وای این شب چه قدر تاریک است
اندکی صبر، سحر نزدیک است...
 

Reza Sharifi

مدير ارشد تالار
هر كه آمد بار خود را بست و رفت
ما همان بدبخت و خوار و بي نصيب
ز آن چه حاصل، جز دروغ و جز دروغ ؟
زين چه حاصل، جز فريب و جز فريب ؟


م.امید
 
بالا