• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

ارگ بم

Nicol

متخصص بخش گردشگری
ارگ بم

بزرگترین بنای خشت و گلی جهان




1259994289.jpg





1260007302.jpg





در شمال شرقي شهر بم، بر بالا و دامنه صخره اي عظيم، قلعه اي مستحکم را پي افکنده اند که اهالي محل آن را "ارگ" می نامند که در واقع اين بناي سترگ، شهر قديـم بم است. ارگ بــم و شهـــر آن از جمله قلعه هاي نظامي بسيار مهم و تاريخي به شمار مي رود.

ارگ بم بر بلنداي صخره اي سترگ، درجنوب رودخانه پشت رود جا دارد و شهر بم و ديوار شهربست قديم آن در جنوب ارگ و درفاصله ميان رودخانه پشت رود و رودخانه ديگري شكل گرفته است و امروزه بستر رود به خياباني ميان شهري بدل گرديده است .
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
گرچه توضیحاتی که در مورد این بنای عظیم بیان می شود بیشتر مربوط به زمانی است که هنوز بم از زمین لرزه دهشتناک سال1382 کمر خم نکرده بود و شاید از بسیاری نتوان هم اکنون نشان گرفت. اما امید است با همکاری سازمان های بین المللی و تلاش دست اندر کاران میراث فرهنگی کشورمان دوباره بتوانیم شاهد بازسازی آن باشیم.


ارگ بم نمونه کاملي از شيوه هاي معماري ايران است و نمونه هايي از قرنها معماري در آن به چشم مي خورد. ارگ بم که بزرگترين مجموعه خشتي جهان است، به شکل قلعه هاي پرشکوه برفراز تپه اي به ارتفاع 61 متر چونان تاجي مرصع بر سر بناهاي تاريخي ايران، درخششي جاودانه دارد.





1260007568.jpg




شهر قديمي در محوطه اي محصور در شمال شرقي شهر كنوني بم، كه به نوشتة وزيري كرماني بر روي سنگي به ارتفاع حدود دويست ذرع قرار دارد و بزرگترين قلعة سالم ايران است. اين قلعه از دو قسمت تشكيل شده است: قسمت شمالي كه بر روي تپه اي سنگي و مرتفع قرار دارد، و قسمت جنوبي كه در گودي واقع است. در دورة قاجاريه، به لحاظ عظمت قلعه، اعتمادالسلطنه آن را «قلعة خداي آفرين» ضبط كرده است. امروز همة قسمتهاي اين ارگ، به صورت آثار باستاني نگهداري مي شود،‌ و قسمتي از شمال آن بازسازي شده است. شهر قديمي ظاهراً تا 1253 مسكوني بوده، و پس از آن بتدريج از سكنه خالي شده است. مدتي از ارگ آن (قسمت شمالي) به عنون پادگان استفاده مي شد (وزيري كرماني، 1354 ش، ص 94). شهر قديمي بم ويژگيهاي شهرهاي ايران بويژه شهرهاي خراسان دورة اسلامي را دارد، و مشتمل بوده بر قلعه يا ارگ (حاكم نشين) و خزاين و زندان. قسمت اصلي شهر (به اصطلاح جغرافيانويسان قديم: شارستان) و گرداگرد آن (رَبَض) با برج و بارو از هم جدا مي شد. امروز گاهي به اشتباه همة قسمتها را ارگ يا قلعه مي گويند.
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
ارگ بم عضوي از منظومه اي بزرگ از بناهاي تاريخي است كه آن را در ميان گرفته اند ؛ شهر باستاني دارزين با قدمتي در حدود هزاره اول پيش از ميلاد در اراضي شمال غربي بم امروزي برپا بوده و هنوز كوشك هاي ميان محله هاي شهردوران قرون اوليه اسلامي در آن بر پامانده اند و تنها قريه كوچكي در حوزه غربي آن آباد است ؛ قلعه دختر در شمال رودخانه پشت رود و در جنوب آن بناي چارطاق و ساختمان كوشك و پير علمدار و همچنين در مشرق و نزديكي ارگ، بناي تاريخي مسجد حضرت رسول بر پيرامون فضاي ارگ برپا بوده اند . هرچند كه پيشينه اين بنا ها ساليابي نشده است ، با اين حال قدمت آن ها ، از قرون اوليه دوران اسلامي تا دوره ايلخاني قابل تخمين به نظر مي رسد.

ساليابي بناهاي تاريخي واقع در ارگ بم و همچنين بناهاي پيرامون آن تاكنون در برنامه كار باستان شناسان قرار نگرفته است ، از اينرو شايسته است كه بيشتر به گزارش هاي شفاهي مردم و متون تاريخي اكتفا نمود. . در متون تاريخي ؛ پيدايش ارگ بم را به بهمن بن اسفنديار نسبت داده اند، و او را اردشيردرازدست از شاهان دوران هخامنشي قلمداد كرده اند. در سيماي برخي از برش هاي ارگ نيز لايه هاي ساختماني بيشماري نمايان است كه گوياي ساخت و سازهايي مكرر در ارگ و تأييدي بر درستي تخمين قدمت متون تاريخي است.

ساكنان ارگ بم در حدود يكصد و پنجاه سال پيش ، براي آخرين بار مأواي ارگ را ترك نموده ودرون باروي شارستان و در ميان باغ ها و نخلستان هاي بيرون از شهر سكني گزيدند. وسعت ارگ بم به ييست هكتار مي رسد . جز باروي شارستان كه درحوزه شمالي به باروي ارگ نزديك است و به فاصله اندكي از باروي ارگ جا دارد . در حوزه جنوبي چهار بارو بخش فراز كوه سنگي را احاطه كرده است كه به احتمال زياد راستاي هر بارو نشان دهنده گسترش حاكم نشين ارگ در دوره اي از تاريخ است . ساختمان ارگ بم در شكل توسعه يافته اش از دو بخش مردم نشين و حاكم نشين تشكيل شده است. در فضاي شمالي بيرون ارگ ، بناي گنبد بزرگ يخدان و در نزديكي آن ديواره رفيع يخ چاوون جا دارد .

سابقه تاريخي ارگ بم به موجب نوشته هاي تاريخي، از جمله حدودالعالم و تاريخ وزيري به دو هزار سال پيش مي رسد. شواهد زيادي از جمله وضعيت پلان مرکـــزي و تعدادي خشت موجود در خانه حاکم و خانه رئيــس سربازخانه ادعاي فوق را به اثبات مي رساند. در کل، از مجموع نوشته هاي دوران اسلامي و بررسي هاي مقدماتي معماري و باستان شناسي مي توان نتيجه گرفت که ارگ قبل از حکومت ساساني و احتمالا در دوره اشکاني ايجاد شده و چند حصار و دروازه، در اطراف آن وجود داشته است.


احتمالا ساکنين قلعه بم معاش خود را از راه کشاورزي و پارچه بافي مي گذرانيده اند. پژوهش در نحوه زندگي و تاريخ ارگ احتياج به يک سري کاوش هاي منظم باستان شناسي دارد. ولي آنچه مسلم است سابقه تاريخي ارگ به قبل از اسلام مي رسد و در طول تاريخ، ارگ، بارها مورد يورش قرار گرفته و بازسازي شده است.


ارگ بم با اين سابقه طولاني تا حدود 180 سال پيش از اين، محل سکونت عده اي از اهالي بم بوده و بعد از ترک و نقل مکان مردم، به دست فراموشي سپرده شده است. در اين مدت که بيش از 150 سال به طول انجاميده خرابي هاي جبران ناپذيري توسط عوامل انساني و عوامل طبيعي بر پيکره ساختمان ها وارد آمده است. مجموعه ارگ بم، شامل شهر قديم و قلعه، قريب به 20 هکتار (طول ضلع غربي ارگ 520 و عرض آن 430 متر مي باشد) وسعت دارد.
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
بخش حاكم نشين بر فراز قله صخره و در شمال ارگ جا دارد و متشكل از بنا هايي است، همچون؛ برج اصلي ، چهارفصل ، خانه حاكم ، چاه آب ، حمام ، خانه رئيس سرباز خانه (ساختمان معروف به آسياب بادي) ، سرباز خانه ، دروازه (ساساني) و برج و باروي اين مجموعه را شامل مي شود . گفتني است كه جز بناي آسياب بادي ، ديگر بخش هاي حاكم نشين بر باروهايي سنگي با بلندي نزديك به هفت متر استوار شده است كه در زير روكش كاهگلي پنهان مانده است ، چنين به نظر مي رسد كه در لايه هاي مانده در محدوده باروي سنگي به ويژه در سطوح زيرين آن كهنه ترين بخش حاكم نشين باشد. در بخش شرقي حاكم نشين دروازه مسدود شده اي است كه آن را كد كرم (خانه كرم) مي خواندند و وجود اين پديده را سندي بر جا مانده از داستان هفتواد تلقي نموده اند.

فضاي مردم نشين يا عامه نشين با حصاري بلند در راستاي شرقي غربي از بخش حاكم نشين جداشده و دسترسي اين دوبخش به يكديگر از راه دروازه اي است كه از شمال بناي مير آخور به سرباز خانه حاكم نشين مي رسد. بخش مردم نشين را به دوره اي از گسترش ارگ نسبت داده اند ، با اين حال اين دوبخش در ميان باروي حصيني با 38 برج بزرگ و كوچك جاي دارد كه يكپارچه به نظر ميرسد وتنها دروازه اين مجموعه در ميان باروي جنوبي مردم نشين جاسازي شده است . فضاي مردم نشين شامل : دروازه ورودي ، بناي سردروازه ، راسته بازار ، مسجد جامع ، بناي زورخانه (مقبره) ، ساباط و خانه جهودا ، ميدان تكيه، مسجد پيامبر ، حمام ، مدرسه (خانقاه) ، اصطبل ، بناي ميراخور و محله هاي مسكوني است .

در كاوش هاي سالهاي اخيردر فضاي دروازه اسپيكان كه در باروي شارستان و در شمال غربي ارگ واقع است ، تاسيسات آب رساني مخفي ارگ آشكار گرديد .آب دو رشته قنات در ساختمان پخشگاه همجوار با اين دروازه ، چند بخش شده و بخشي از آن از طريق تنبوشه به ساختمان شترگلو واقع در خندق غربي مي رسيده و به ميان ارگ هدايت مي شده و در ساختمان حمام بخش غربي مردم نشين ظاهر مي گرديده است .
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
سه سمت قلعه را باغ و خانه هاي مسکوني و زمين هاي کشاورزي محصور نموده و ضلع شمالي در امتداد رودخانه پشت رود قرار گرفته است. اين شهر قديمي از چهار قسمت تشکيل شده و به طـــور کلي شامل خندق گرداگرد حصـار، برج هاي ديده باني، مدخل قديمي، کوچه ها و خانه ها مي باشد. از سمت شمال شرقي يک حصار و از طرف جنوب چهارحصار قلعه را در بر مي گيرد. دور تا دور قلعه خندقي ژرف وجود دارد که آن را از يورش ها مصون مي داشته است. در مجموع 38 برج ديده باني در فواصل معين روي باروها قرار گرفته و آخرين بارو را خندقي عميق از اطراف جدا مي نموده است. بدون شک ايجاد قلعه ارگ بم بر بلنداي تپه اي سنگي بايد به دلیل موقعيت سوق الجيشي آن باشد. در ميان اين شهر، عمارت يا قلعه حاکم نشين بر روي صخره اي طبيعي بنا شده است. عمارت داراي پنج طبقه است که از خشت خام ساخته شده است.
واحدهاي شناخته شده گوناگون اين بنا به ترتيب عبارتند از: ورودي و محله عام نشين، دروازه دوم و اصطبل، دوازه سوم، سربازخانه و تشکيلات مربوط به آن، ساختمان مرکزي يا حاکم نشين.


واحدهاي شناخته شده در عامه نشين عبارتند از: راهرو اصلي (بازار)، مسجد جامع، نمازخانه، حسينيه، کاروانسرا، آب انبار، ميدان مدرسه، سابات جهودها، حمام و زورخانه و تعدادي خانه هاي قديمي.
در محله عام نشين، خانه هاي عمومي کنار کوه روي زمين مسطح بنا گرديده و از نظر شهرسازي و تشکيلات زندگي شهري مجموعه کاملي است. برخي از خانه هاي عام نشين از اهميت خاصي برخوردارند، زيرا اين خانه ها شامل بيروني و اندروني، بادگير، ايوان، اتاقهاي زمستاني و تابستاني و محلي جهت نگهداري اسب و احشام بوده و داخل حياط هر خانه چاه آبي در نظر گرفته شده است. تقريبا بيشتر خانه هاي عمومي متصل به هم ساخته شده غالب آنها به يکديگر راه دارند. در بعضي خانه ها حمام اختصاصي به چشم مي خورد و در تعدادي از آنها اصطبل را جدا از محل زندگي ساخته اند. تعدادي از خانه هاي ارگ بدون در نظر گرفتن مقاومت و باربري ستون ها دو طبقه ساخته شده اند که اين امر نشانگر روند ازدياد جمعيت در يکي از دوره هاي گذشته است. در ميان خانه هاي عمومي تضادهايي از نظر وسعت حجم و استقامت مشاهده مي شود.

بعد از ورودي، يک راه اصلي تا دروازه دوم کشيده شده، قسمتي از اين شاهراه، بازار شهر است که متاسفانه سقف هاي بازار منهدم شده و در حال حاضر ستون ها و قوسها باقي مانده است. آثار مغازه هاي نانوايي، روغنگيري و قفسه هاي خشتي در بازار، نشاني از رونق گذشته آن مي باشد. به موازات شاهراه، دو راه ديگر به دروازه دوم مي رسد.
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
هستة مركزي شهر (جاي مسكون) كه در گودي قرار گرفته، به شكل مربع مستطيل با شيبي از مغرب به مشرق به طول حدود 425 متر، و عرض آن از شمال به جنوب حدود سيصد متر است ، ارگ (حاكم نشين)، در شمال اين مربع مستطيل و متصل به آن بر روي كوه سنگي واقع است و از فراز آن كوههاي شاهسواران در جنوب ديده مي شود. محوطة كوچكي در شمال غربي شهر قديمي به مساحت حدود 175 مترمربع قرار گرفته كه احتمالاً بعداً به آن الحاقاتي شده است (همانجا). دژ قديمي، با خندقي در جنوب كه پلي روي آن بوده، و با برجها و باروي (چهار حصار) كنگره دار محافظت مي شده است. اين دژ بارها مرمت شده است.

دروازه اصلي در جنوب پس از پل قرار دارد، و آثار دروازة شمالي با برجي كنار آن به نام كَتِ كِرْم (يا كَدِ كرم)، ميان ديوار دوم و سوم ديده مي شود. شهر مشتمل بر ميدان و بازار و تكيه و مسجد و حسينيه و زورخانه و چاه و آسياي بادي و اصطبل با آخور (پس از ديوار دوم)، و حمام و زندان بود و با چند بارو و برج حراست مي شد. پس از ديوار بلند دوم و دروازة آن، محوطه اي با اتاقهاي متعدد براي نگهباني ديده مي شود، كه چاهي در آن حفر شده و ساختمان دو طبقة كنار آن هنوز برجاست كه احتمالاً در دوره اي قديمي بر روي بناهاي قديمتر ساخته شده است. مجموعة ميرزا نعيم در مشرق بازار قرار دارد كه اخيراً تعمير شده است. محوطة حاكم نشين با برج و بارو، و دروازه و حرم حاكم در جنوب آن و خانه اي به نام «چهارفصل» *(عمارت چهارفصل، سه طبقه و قصر حکومت بوده و کليه اوامر و احکام مربوط به شهر و توابع آن در اين محل از طرف حاکم صادر مي شده است. در کنار عمارت چهارفصل، يک حمام اختصاصي و يک چاه آب ديده مي شود. آب آشاميدني ساکنان ارگ از چاه هايي در حياط خانه ها تامين مي شده است.)*. پس از ديوار سوم قرار گرفته كه سالمترين قسمت به جا مانده از شهر قديمي است كه پيش از انقلاب اسلامي تعمير شده است.

ويرانه هاي مسجد در قسمت جنوبي شهر در مشرق بازار قرار دارد كه در محوطة شمالي آن محلة‌ اعيان نشين بود، و نزديك آن زورخانه اي با عمق 5/1 متر به شكل مربع قرار داشت. ساختمان اصطبل و طويله در محوطة زير ارگ، و ميداني در بالاي بازار با كاروانسرايي نزديك آن قرار گرفته است. مسجدي نيز كه احتمالاً بر روي خرابه هاي مسجد جامع (از دورة صفاريان)‌احداث شده است، محرابي با تاريخ 810 دارد. امروزه از مسجد جامع دورة صفاريان،‌ براثر خاكريزي بر سطح مسجد دورة صفاريان، بر روي مسجدي قديميتر بنا شده بوده است. در كنار مسجد، چاهي وجود دارد كه نزد اهالي مقّدس است. در سال پيروزي انقلاب اسلامي نماز عيدفطر در همين مسجد كه حياطي مربع شكل دارد خوانده شد. در سوگواريهاي مذهبي، مردم از شهر جديد بم به اين مسجد مي رفتند و در محراب آن شمع روشن مي كردند.

از رودي كه از شمال ارگ مي گذشته،‌ نهري حفر شده بوده كه وارد شهر مي شده است ، و امروزه بستر خشك آن ديده مي شود. مقدسي ‌ نيز از نهري نام برده كه از محلة‌ بزازان مي گذشته است و ظاهراً مقصود او همان نهر است. همچنين مقدسي از يكي از مساجد جامع كه اصطخري و ابن حوقل‌ نيز از آن نام برده اند، سخن گفته است كه آثار آن در مغرب محوطة اصلي به جا مانده است. شمال غربي آن كاروانسرا و حسينيه اي قديمي قرار دارد.
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
محله قديمي بزازان بيش از همة قسمتها ويران شده است. در شمال اين محله، دروازه اي با باروي كنگره دار، قسمت اصلي شهر را از ارگ جدا مي كند كه پس از آن قسمت دوم شهر قرار گرفته و با خيابان شرقي – غربي از قسمت اول جدا شده است.

عمده ترين ساختمان آن، ميداني است كه در كناره هاي آن آخورهاي اسب، و در قسمت جنوب شرقي آن چاهي قرار گرفته است. آثار آسياي بادي در قسمت شمال غربي آن ديده مي شود. بالاي آخورها در طبقة دوم جاي سربازان بوده است. گويا در همين جا بوده است كه لطفعلي خان زند، پس از درگيري با حاكم بم دستگير مي شود. در قسمت غربي اين محوطه، پس از جايگاه سربازان و ميدان و آخور، كاروانسراي قديمي واقع شده است. در قورخانه، خانة نظاميان دو طبقه است. زندان در محوطة اداري حاكم نشين قرار دارد كه پس از گذشتن از دالاني به عمق چهارمتر به محوطة پهن تري متصل مي شود. به نظر پوپ ، ويرانه هاي ديواري كه در مشرق شهر قديمي در محلة باغ دروازه (امروزه نزديك گورستان) ديده مي شود، بقاياي مسجد حضرت رسول صلّي اللّه عليه و آله و سلّم است كه عبدالله بن عامر در دورة‌ عثمان آن را بنا كرده است . اما اين مطلب چندان صحيح به نظر نمي رسد، زيرا رفتن عبدالله بن عامر به شمر بم در كتابهاي معتبري مانند فتوح البلدان بلاذري و تاريخ الرسل و الملوك طبري نيامده است؛ بعلاوه مسلمانان مساجد را در داخل شهر مي ساختند، نه در كنار شهر، سايكس محلة‌كنوني گوزاران را كنار رود كجاران (گزاران) شاهنامه مي داند.
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
وضع ساختمان قلعه از دورة‌ ناصرالدين شاه تاكنون تغيير چنداني نكرده است. به نوشتة‌ ذوالفقاري كرماني، در دورة‌ ناصرالدين شاه، قطر ديوار قلعه 28 ذرع، وعرض خندق دوازده ذرع بود. دروازة‌ اصلي در جنوب بود و از روي پلي چوبي وارد شهر مي شدند. قلعه داراي 51 برج در پيرامون، و نُه برج با شكلهاي مختلف و بسيار بزرگ بود. برج ميان ديوار غربي، سيزده ضلع بيقاعده داشت و محيط آن 104 ذرع بود. از زير آن آبي از بيرون وارد شهر مي شد، اما در همة خانه ها براي هنگامي كه در محاصره قرار مي گرفتند چاه كنده بودند كه عمق آنها ميان پنج تا هشت ذرع بود. از دروازة اول كه داخل شهر مي شدند، نخست از ميان بازاري رو به شمال مي رفتند كه طول آن 120 ذرع و عرض آن چهار ذرع بود كه از هر سو راسته بازار داشت. براي ورود به ارگ مي بايست از سه دروازه مي گذشتند، به عبارت ديگر شهر با ساخت ديوار محافظت مي شد.

در شمال، در ديوار قلعه رو به بيرون دروازه اي بود كه مخصوص اهل ارگ بود و به آن دروازة كَتِ كَرْ مي گفتند. پس از شكست آقاخان محلاتي، سكونت در قلعه و شهر قديمي ممنوع شد، از اينرو مردم بيرونِ قلعه را آباد كردند.


1259952459.jpg






1259978227.jpg
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری

1260013782.jpg





مصالح عمده بناهاي ارگ، خشت خام، ملات، گل رس و کاه و گاه به ندرت در بناي آن سنگ لاشه، آجر و تنه درخت خرما به کار رفته است. ارگ بم تنها يک ورودي دارد که طاق ورودي آن قابل مقايسه با قوس هاي دوره ساساني است و دو برج طرفين و هشتي احتمالا در دوره صفويه به ورودي الحاق شده است. آثار دروازه ديگري در ضلع شمالي ارگ در محلي موسوم به "کت کدم" به چشم مي خورد که به ظاهر استفاده چنداني از آن نشده و يا کمي بعد از ايجاد حصار مسدود شده است.
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری

1259978275.jpg




ارگ بم داراي يک راه اصلي از جنوب به طرف حاکم نشين و دو گذر به موازات آن و چند راسته شرقي و غربي است. 60 متر از راه اصلي بازار سرپوشيده بوده و آثار سنگفرش در قسمتهايي از راسته ها به چشم مي خورد.






1260024715.jpg
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
پيشينه پيش از اسلام


درباره بم پيش از اسلام و قلعه آن اطلاع چنداني در دست نيست. نام آثار باستاني پيرامون قلعة بم امروزي، مانند نرماشير و قلعة دختر، از زمان ساسانيان حتي پيش از آن در منابع ديده مي شود. ظاهراً منطقة بم در دورة‌ اشكانيان نيز آباد بوده است. طبق كارنامة اردشير بابكان، او در لشكركشي خود به دژ گذاران با هفتان بوخْت ، پادشاه آن منطقه، به جنگ پرداخت فردوسي محل كجاران را در خطة‌ درياي پارس (خليج فارس و درياي عمان)‌ آورده است ‌. از لحاظ جغرافياي آن زمان، درياي پارس پهناورتر بود وبطليموس آن را پرسيكوس سينوس ضبط كرده است .

طبق مطالب كارنامة اردشير بابكان، هفتان بوخت در دژ گذاران پادشاهي مي كرد، و دژ گولار و دستگرد (دستجرد= مزرعه)، جزو دژ گذاران به شمار مي آمد . به نوشتة فردوسي،‌ هفتواد پس از كشتن يكي از امراي محلي، بر سر كوهي نزديك كجاران دژي ساخت كه احتمالاً نخستين پايه هاي قلعة بم بود، چون در آن نزديكي جز كوه سنگي كه امروزه ارگ بم بر روي آن است، كوهي ديده نمي شود.

فردوسي رويداد تاريخي لشكركشي اردشير را با افسانة شگفت انگيزي در هم آميخته است؛ براي مثال از دختر هفتواد «اختر» (بخت و اقبال)‌ سخن گفته كه به پنبه ريسي مي پرداخته است. او با پرورش كرمي در دوكدان و استفاده از فَره «اختر» (اقبال) كرم، توانسته بود طرازي فراوان بريسد كه سبب ثروتمند شدن هفتواد شده بود. بنابر مطالب شاهنامه قلمرو هفتواد كه شاه آن منطقه شمرده مي شد، از درياي چين تا كرمان بود. طبق مطالب كارنامة اردشير بابكان، هنگام لشكركشي اردشير به گذاران، هفتواد بر بومِ سِند و مكران و درياي پارس نيز فرمانروايي داشت . اردشير بي شك از راه سيرجان – دارزين يا جيرفت – دارزين به بم لشكر كشيده است. چون لشكر دوازده هزار تني او نمي توانسته است از مسير بدون آب (رود) و چمنزار پيشروي كند، در شاهنامه بارها از واژة آبگير در مسير اين لشكركشي سخن به ميان آمده كه ظاهراً مقصود هليل رود يا رود لاله زار است .

در كارنامة اردشير بابكان همچنين آمده است كه در جنگ دوم، پس از پيروزي اردشير و كشته شدن هفتان بوخت، اردشير «خواسته و زر و سيم از آن به دژ به هزار بار شتر كرد [و] به گوار (اردشير خُرّه) گسيل كرد» . طبري نيز اين مطالب را تـاييد كرده است. به نوشتة او، اردشير به اَلّار از رستاق (از مناطق روستايي) كوجَران (كجاران) لشكركشيد و مال و گنج فراوان به دست آورد كه اين ثروت بي ترديد از توليد ابريشم آن منطقه بوده است. ظاهراً انگيزة لشكركشي اردشير به گذاران نيز به دست آوردن ثروت حاصل از ابريشم بوده است. بارون كارا دو وو، پس از بررسي دقيق مطالب شاهنامه، به اين نتيجه رسيده است كه خاستگاه ابريشم، بايد ايران باشد، نه چين .
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
به نوشتة افضل الدين كرماني ، كرمان را عبدالله بن عامر كُرَيْز گشود و تربت او در بم است. برخي نيز گويند آنجا را عمربن عبدالعزيز فتح كرد، اما نخستين بار بلاذري نام بم را آورده است. به نوشتة او، هنگام فرار يزدگرد و سقوط شيرجان (سيرجان) ابوموسي اشعري، ربيع بن زياد را به كرمان گسيل داشت. او نواحي پيرامون شيرجان را گشود و با اهل بم و اندغار [از شهرهاي قديمي كرمان] صلح كرد، اما بعداً اين بلاد كفر ورزيدند و پيمان شكستند. در دورة بعدي، بويژه پس از استحكام حكومت مركزي در بغداد و رونق گرفتن اقتصاد منطقه، اطلاعات ما از بم بيشتر است. از قرن سوم و چهارم از بم و از جاده هايي كه بم را با مناطق و شهرهاي ديگر پيوند مي داده مطالبي آمده است. ابن خردابه و قدامه بن جعفر از جادة بم – جيرفت تا نرماشير سخن گفته اند. قلعة بم در آن دوره مشهور بوده است، به طوري كه يعقوب ليث در شوال 259 رهسپار نيشابور شد و محمدبن طاهر را دستگير كرد و خود و خاندانش را در قيد و بند به قلعة كرمان فرستاد. از قرن چهارم به بعد، به لحاظ پيدايش مركزيت درسرزمينهاي خلافت و توسعه يافتگي اقتصادي – اجتماعي جهان اسلاميِ آن روز، اقتصاد بم نيز رونق گرفت، زيرا آب فراوان داشت و در مسير جاده اي بود كه از كوير مي گذشت. بم از يك سو مناطق جنوب شرقي ايران را به خراسان (و ماوراء النهر) و چين و ماچين، و از سوي ديگر ايالات سيستان، سند و كابل و حتي هندوستان را به بغداد (مركز خلافت) پيوند مي داد و از اين طريق با آن مناطق مراودة‌ اقتصادي داشت؛ از اينرو به يكي از كانونهاي برخورد فرهنگي و اجتماعي قومهاي مختلف تبديل شد، و نيز محل داد و ستد كالاهاي ممالك مختلف گرديد. در اين دوره، كرمان از لحاظ جغرافيايي به دو بخش شرقي و غربي تقسيم و، دوشق خوانده مي شد:‌ شق شرقي مشتمل بر بم و نرماشير و جيرفت بود.



بم در اين دوره به لحاظ رشد شهرنشيني در بلاد اسلامي، از طريق هرمز و درياي فارس با عراق و شام و مصر روابط اقتصادي يافت؛ و ناحية بم با دهكده هاي حاصلخيز و آب و هواي خوش كه بهتر از جيرفت بود، شهرت پيدا كرد. ظاهراً پس از قرنها دوباره بم به توليد ابريشم دست يافت و توانست فرآورده هاي ابريشمي خود را به بلاد ديگر صادر كند و به احتمال قوي مبدا «جادة ابريشم» بم بوده است. قلعة بم از قرنهاي نخستين اسلام تا دورة قاجاريه 1255-1256، اغلب پناهگاه شورشگران بوده است، به طوري كه در 297 سُبكَري، حاكم فارس، پس از شكست خوردن از سردار خليفه در شيراز، به بم پناهنده شد در 324. معزالدوله ديلمي در يورش به كرمان، بم را تصرف كرد در 364، يُوزتُمُر پس از شكست از مطهربن عبدالله، سردار عضدالدوله، وارد بم شد و حصاري گرديد. در 391، بهاء الدوله ديلمي به سرداري استاد هرمز به بم حمله كرد. در اين هنگام طاهربن خلف از صفاريان در قلعة بم به سر مي برد در492، تيرانشاه، پسر تورانشاه فرزند قاوُرْت، پس از شورش مردم كرمان بر ضد او به شهر بم فرار كرد، اما اهالي بم از ورود او به شهر جلوگيري كردند و با وي جنگيدند در 584 .

در قرن ششم، بم از لحاظ مركزيت سياسي وضع خاصي پيدا كرد، به طوري كه در حكومت ملك ارسلان بهرامشاه بن طغرل (متوفي 567 يا 570)، براي نخستين بار «دارالملك» خوانده شد در اواخر قرن هشتم، در تسلط غزان بر كرمان، فرزند كهين ملك دينار عجمشاه در بم حكومت مي در اوايل قرن هفتم، ياقوت حموي بم را «مدينه جليل» و از شهرهاي بزرگ كرمان نوشته و آب آن را از قنات دانسته است كه نشاندهندة آباديها و كشتزارهاي پيرامون قلعة بم (شهر بم در آن روزگار) است، چون آب قنات به قلعه كه در ارتفاع قرار داشت سوار نمي شد و احداث قناتها براي كشت در نواحي اراضي جنوب قلعة كنوني بم بود. اين اراضي امروزه مشتمل بر شهر بم و حومة آن است. ظاهراً از اوايل قرن هفتم،‌ گروههايي از مردم در خارج از قلعه نيز ساكن بوده اند. از قرار معلوم بر اثر حملة مغول و جنگهاي فراوان پس از آن، در بم دشواريهاي اقتصادي – اجتماعي پديد آمده بود، به طوري كه رشيدالدين فضل الله)به پسرش كه حاكم كرمان بود، دستور داد مدت سه سال مردم كورة‌ ولايت بم را از پرداخت ماليات معاف كند تا كشتزارهاي ايشان شود .
 
بالا