• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

از كار و سرمايه چه خبر؟

farajoon

کاربر ويژه
هر چي كه بتونه ارزش افزوده ايجاد كنه، ارزش سرمايه گذاري داره. اينا رو بهش مي گن دارايي. ساده تر بگم: يه چيزايي رو ميشه اجاره داد. اين يه جور داراييه. هزينه مي كني و ميخري، ميدي رهن و اجاره و درآمدزا ميشه. اين يه جور سرمايه گذاريه. ميشه يه دستگاه بستني ساز باشه يا يه غلطك راهسازي.
اما بعضي داراييها در طول زمان به جواب ميرسن. شناخته شده ترينشون هم ملك و زمينه. بخر. بخوابون، چند سال بعد يا بساز يا بفروش يا هم بساز و هم بفروش. تازه بسته به موقعيت مكاني، ابعاد، استعدادهاي محيطي و امكانات تكميلي، ميشه از همون ابتداي خريد، ازش درآمدزايي داشت. مثلن تبديلش كنين به باغ يا مزرعه.
اگه باز جاش اجازه بده و حاضر باشين روش سرمايه گذاري كنين، ميتونين يك يا چندتا كاربري ديگه دربيارين. زمين بازي، مركز تفريحات، پاركينگ، و ...
بعضي دارايي ها ارزش ذاتي خوبي دارن و در طول زمان رشد مي كنن. اما اين رشد بها به معني سودآوري واقعي نيست بلكه به معني حفظ ارزش پول در طول زمانه. بهترين اين نوع دارايي ها هم انواع مصنوعات طلاست.

بطور كلي سرمايه گذاري هميشه يه اقدام مشروط محسوب ميشه. يعني كي، كجا، چطور، چقدر.
اگه زمان حال رو در نظر بگيريم من شخصا ترجيح ميدم سرمايه گذاري رو اول از همه تو يه جاي مطمئن و براي يه سوژه مطمئن اختصاص بدم.​
 

farajoon

کاربر ويژه
تحقق يك رويا:

يكي از دوستام تو شمال زمين خريده. خواستم بهش بگم بجاي 1000متر، 2000 متر ميخريدي. تو كه ميتوني. يهو پريد وسط حرفم و گفت تو هم بيا نصف ديگش رو بخر. طرف قسطي و با چك هم ميده.

گفتم چند؟
گفت ...!!!

راستي؟ اينكه خيلي خوبه. ولي اينقد ندارم. اما راجع بهش فكر ميكنم.

يه هفته خواب و زندگي نداشتم. هر چي داشتم و نداشتم رو آوردم رو كاغذ. انواع نقشه هاي جنايي و تبهكارانه و خلاف و بكش بكش و ... رو مرور كردم. ديدم تا نزنم به دريا، هيچي نمي شه.

خلاصه زدم به دريا. با كلك و بي كلك، 5 تا وام قلنبه گرفتم. قسطاشون دو برابر حقوقم بودن!!! خلاصه زمينو خريدم ديگه آقا :شاد2:
 

farajoon

کاربر ويژه
ايده هاي زيادي براي طراحي زمين خودم دارم. به دوستم كه ميخواد يه تيكه از زمينشو بهم بفروشه اين ايده ها رو گفتم. نزديك بود معامله بهم بخوره!!! تازه فهميده بود داشتن زمين تو همچين جايي به چه دردايي ميخوره!!!

زمينو كه گرفتم مي خوام كارايي توش راه بندازم كه بشه مقداري از قسطاشو خودش در بياره. يه فهرست بلند و بالا از كارايي كه ميشه اونجا انجام داد در آوردم. تو بازار يه چرخي زدم، فهميدم از اون كارا، كدوماشون بازدهي مالي بيشتري داره. البته در عمل يه سري از اونا با وضع فعلي وقت و سرمايه من جور نيستن. پس از كم و ساده شروع مي كنم.
 

farajoon

کاربر ويژه
براي اينكه پيشرفت كنيم، نيازمند تغيير هستيم. تغييرات مورد نياز خود را به درستي شناسايي كنيد و از همين الان براي دست يابي به آنها اقدام كنيد. بهتر از از موضوعات كوچك و ساده شروع كنيد و بتدريج آنها را توسعه دهيد. تغيير را تا زمان رسيدن به وضع مطلوب بايد ادامه دهيد.

خوب تغييراتي كه بهشون احتياج دارم، در واقع به ميزان زيادي منطبق با اهداف و برنامه هايي هستند كه براي حال و آينده ام ترسيم كرده ام. يه فهرست از مهم ترين تغييرات لازم تهيه كردم. بر حسب اهميت و اولويت، مرتبشون كردم. برنامه روزانه ام رو روي انجام همين تغييرات تنظيم كرده ام. اميدوارم هر چه زودتر جواب بده.
يكي از جالب ترين تغييراتي كه شناسايي كردم، لزوم تغيير از خوندن و نوشتن، به اجرا كردنه! راستش تو يه زمينه هايي خيلي سخته. ولي دارم كم كم روش كار مي كنم.
يكي ديگه از تغييرات مهم، لزوم افزايش سرعت عمل همراه با حفظ دقت عمله. اينو مدت زياديه كه شناسايي كردم. اما بازم رسيدن به اين تغيير، احتياج به زمان و تلاش زيادي داره.
بقيه تغييرات لازم هم بماند. كلا از بعد فكر و عمل بايد چيزاي زيادي رو عوض كنم. دارم روشون كار مي كنم.
 

farajoon

کاربر ويژه
قرار بود وام شماره ۳ اول اسفند 91 بياد. دو ماه افتاد جلو. گرفتمش!!! خب بايد بسرعت خريد سرمايه اي رو انجام ميدادم. شب عيد خيلي گروني بيشتر ميشه. پس اين جلو افتادن، خيلي خوبه. هدف، خريد يه وانت ارزان براي كار نيمه وقت بود. در ضمن براي ساخت و نگهداري باغ و ويلاي شمال، خيلي بدرد ميخوره. يعني اين يه خريد سرمايه اي و چندمنظوره به حساب مياد. تازه، الان كه بهش فكر مي كنم، مي بينم هر خونه اي به يه همچين وسيله اي نياز داره. اما براي خريد، سه ميليون كم بود. مجبور شدم ۲ ميليون ديگه قرض كنم. ۱۰ روز گشت و گذر و كسب اطلاعات و چك و چونه منجر به يه معامله قابل قبول شد. ۹ دي ماه سند زديم. با احتساب هزينه هاي جانبي و آماده سازي هاي فني لازم، يه هفته ديگه هم زمان صرف شد. حالا همه ابزارهاي لازم براي كنترل بحران بدهي ها از طريق كار و درآمد بيشتر فراهم هست بجز يه چيز مهم: چطوري؟؟؟؟
راجع بهش دارم تجربه كسب مي كنم. اطلاعات از منابع مختلف مي گيرم و هر چيز ديگه اي كه لازم باشه. ريزه كارياش زياده و اگه حساب نشده برم جلو، نتيجه معكوس و منفي داره. يعني يه ضرر بزرگ در يه زمان خيلي بد!!! اما در مجموع خوشبين هستم.
 

farajoon

کاربر ويژه
طبق برنامه های طرحریزی شده اقدام کردم. کار دوم در مدت کوتاهی جواب داد. اعتماد به نفسم خیلی تقویت شد. روابط خوبی ایجاد کردم. درآمد جدید باعث شد که به خیلی چیزایی که برام روتین شده بودندُ شک کنم. واقعا جالب بود: یه صبح تا عصر هر چی در میومد معادل یا کمتر از از سه ساعت کار دوم و آخر وقت بود. آماده می شدم که طبق برنامه، پس انداز برای کنترل و پرداخت بدهی ها رو شروع کنم. البته یه دو سه روز هم اینکار رو کردم. اما، اما و اما....
یه مساله پزشکی پیش بینی نشده برام پیش اومد. عمل کوچکی روم انجام شد. به توصیه پزشک مجبور شدم یکماه استراحت کنم. فقط کارای سبک!!!
خوب اینم حتما یه حکمتی توشه دیگه!!! من که هنوز نفهمیدم چیه!!!
بابت خريد وانت، ۲.۵ ميليون از مبلغ چك آخرم، كم آورده‌ام!!! جا براي وام و قرض بيشتر هم ندارم.
اين شايد آخرين چالش باقيمونده تو امسال باشه كه حداكثر ۲4 روز براي حل كردنش وقت دارم. اميدوارم اينو هم مث بقيه بتونم حل كنم.
 

farajoon

کاربر ويژه
از امروز. اين هفته ميرم شمال ببينم چقد از برنامه رو ميشه اجرا كرد. البته مشكل، فقط از نظر محدوديت هاي ماليه. و گرنه مردونه 2500 درصد بيشتر از برنامه رو هم انجام ميدادم.
سري بعد درباره نتيجه اين چند روز مي نويسم. اميدوارم دوباره دست پر بيام. توكل بر خدا.
 

farajoon

کاربر ويژه
خوب بعد از دو سفر پياپي، برگشتم. خلاصه گفته باشم سفر اول بي نتيجه بود. چهار روز اقامت و حدود 550 تومن هزينه، نتيجه نداشت. فقط خط و خطوط كار دستم اومد. اطلاعات گرفتم. روابط ايجاد كردم. اما اقدامات مختصر انجام شده بي نتيجه و ناقص موندن. براي شروع، قيمت مصالح و انتخاب بناي وارد و ... انجام شد. در ادامه، عمليات تسطيح و پاكسازي زمين كليد خورد. حداقل ابزارهاي ساختماني لازم تهيه شد. اما بدليل بارندگي ها، بيل مكانيكي داخل گل گير كرد و كار ناقص موند. عمليات پي زني براي ديوار دور هم با موانع قانوني برخورد كرد و متوقف شد. در نتيجه كاشت نهال هم متوقف شد. خلاصه هيچي به هيچي.
سفر دوم فقط يك روزه بود. اما مبتني بر يافته هاي سفر قبلي. پيگيري مجوزهاي قانوني انجام شد. ترميم برخي خرابكاري هاي قبلي پيگيري شد. نقشه برداري زمين انجام شد. قول و قرارهاي مهمي گذاشته شد. درخواست انشعاب آب استارت خورد. خلاصه يه روز سفر به اندازه چند برابر سفر چهار روزه قبلي جواب داد. كل هزينه اين سفر 330 شد.

اما ادامه كار مونده براي بعد از تعطيلات نوروز. بعد از تعطيلات، بايد نقشه زمين و نيز مهم ترين مجوزها رو بگيرم. انشعاب آب و مستندات محلي مالكيت رو بگيرم. بعد از اين دو گام ميتونم ساخت پي و ديوار و سكو رو شروع كنم. اما درختكاري زمين يه سال عقب افتاد. يعني همون كه نبايد ميشد، شد.

يه جمع بندي بكنم و اينكه سال 91 سال خوب و موفقي بود. البته دلهره و دردسرهاي زيادي هم داشت. اما در كل خيلي خوب بود. حالا بايد روي تسويه بدهي ها، و افزايش ارزش سرمايه ها متمركز بشم. ايشالا خيلي زود جواب بده.
 

farajoon

کاربر ويژه
ارديبهشت 92:

در مدت اين يكي دو ماه گذشته كاراي متفاوت و زيادي انجام دادم كه خيلي هاشون نتيجه دادن. حتي در مواردي، خيلي خيلي بيشتر از انتظارات اوليه!!! جاي خوشحالي و افتخاره.
خيلي كوتاه و فهرست وار بگم:
- حين تعطيلات نوروزي، برنامه ريزي براي كارهاي اولويت دار سال 92 رو انجام دادم. طبق اين برنامه، 12 اصل عملياتي رو تعيين كردم كه بايد حين اجرا، رعايت بشن. كار فوق العاده اي بود.
- بلافاصله از همون روزهاي تعطيلي كار با وانت رو ادامه دادم. يه روزايي خوب جواب داد و بقيه اش هم بي نتيجه بود.
- بعد از تعطيلات، كار با وانت به طور جدي و با هدف هاي چند منظوره دنبال شد. يعني هم براي درآمد زايي جهت تامين اقساط سنگين بدهي هاي ماهانه، هم براي فرصت سازي هاي بيشتر و جديدتر.
- قبل از عيد با يك بازاري دوست شدم. بعد از تعطيلات، به او پيشنهاد دادم كارش را به من هم بياموزد. بر خلاف انتظارم، قبول كرد!!! الان بقدري در اين زمينه پيش رفته ام كه كار و درآمد زايي با وانت در اولويت ماقبل آخر قرار گرفته است.
- طبق برنامه اي كه در حين تعطيلات تنظيم كرده ام، قصد دارم با ورود به بازار و عمده فروشي، درآمدم را به طور قابل ملاحظه اي بالا ببرم. فرصتي كه پيش آمده واقعا يك فرصت استثنايي است.
- براي كار بازار فرايند و روش و زمان بندي نوشتم و در حال اجرا هستم. در خوشبينانه ترين برآوردها، 6 ماه زمان لازم دارم كه بتوانم به معاملات تجاري بپردازم. تا امروز حدود يك ماه و نيم از دوره طي شده. از يك و نيم ماه ديگر معاملات تجاري مدت دار و بدون سود را شروع مي كنم. در صورت موفقيت، از چهار و نيم ماه ديگر، معاملات سودآور را كليد مي زنم.
- اول به عنوان راننده وانت با اين دوست بازاري ارتباط برقرار كردم. بدليل صداقت و مسئوليت پذيري كه از خودم نشان دادم، در اين مدت كوتاه توانستم به حسابدار و كارآموز اين فرد ارتقا پيدا كنم. الانم مجبورم برم سر كار دومم يعني بازار و به عنوان حسابدار. البته كار وانت رو هم ادامه ميدهم اما بعد از اتمام كار دفتر و براي يك سفر در ساعات آخر شب.
خلاصه خيلي به آينده اميدوارم. بنابراين روند ساخت ويلا رو فعلا و موقتا متوقف كرده ام. در صورت موفقيت در تجارت، بدون ترمز و خيلي زودتر از قبل يك ويلاي فول امكانات در زمينم مي سازم. البته با توكل بر خدا.
 

farajoon

کاربر ويژه
خرداد 92:
حل تضاد
خوب، مدتي بود كه كلا كار با وانت رو كنار گذاشته بودم. تمركز روي كار بازار و حسابداري بود. اما بزودي با فشارهاي مالي ناشي از اقساط و بدهي هاي ماهانه مواجه شدم. همزمان، اين دوست بازاري من يه سفر كاري يه هفته اي رفته شهرستان. بنابراين فرصتي شد تا دوباره برگردم روي كار با وانت. دوباره شارژ شدم. حالا منم و يه تضاد بزرگ!!! چطور وقتم رو تنظيم كنم كه هم به درآمد وانت برسم، و هم به كارآموزي در بازار؟؟؟؟؟ ميخوام با اين دوستم صحبت كنم. كاراي حسابداريش رو جلو برده ام. پس لزومي نداره هر روز برم فروشگاه. ميشه يه روز در ميون برم. تا بتونم به هر دوتاش برسم.
 

farajoon

کاربر ويژه
مرداد 92:

تو مدت دو سه ماه گذشته خيلي چيزا بهم ريخت. اول از همه برنامه ريزي هايي كه شب عيد با صرف وقت زياد تهيه كردم به دليل مشكلات مالي اجرا نشدن. مهم ترينشون هم مربوط به پيگيري كارهاي زمين شمال بود. الانه 6 ماهه كه اصلا نتونستم برم حتي سري بزنم به اونجا. اما بعد از ماه رمضون ايشالا حتما ميرم و يه تكه هاي مهمي از كار رو زخمي مي كنم. هر طور فكر مي كنم، مي بينم تا مجوزاشو نگيرم و ديوار دورش رو نزنم، به هيچ دردي نمي خوره. اصولا بعد از اين مرحله است كه تازه مي تونم بگم تحت تصرف منه. قرار بود كه خودش بخشي از هزينه هاش رو بده. از طريق كاشت محصولات محلي و زودبازده. اما اين مشروط به داشتن ديواره. ساخت ديوار هم حدود 10 تومن خرج داره كه الانه هنوز تو اوج بدهي ها هستم و نمي تونم. البته يه كمي از شدت اين بدهي ها كم شده.
منهاي قسط وامها، سه ميليون بدهي نقدي اورژانسي داشتم. يه ميليونش رو تسويه كردم. بعد ماه رمضون هم اميدوارم با كار رو وانت بتونم دو سه ماهه اين دو تومن اورژانس رو هم تسويه كنم. علتش اينه كه تمام درآمد اداره ميره بابت قسط وامهام. تنها درآمد وانت بايد بياد و اين بدهي ها رو پوشش بده. البته هزينه هاي تعمير و نگهداري وانت و بيمه و ماليات و جريمه و كسادي بازار و ... هزار تا مشكل ديگه رو هم بايد از اين درآمدها كم كرد. تا الان كه 2.2 ميليون درآمد داشته، 1.6 هزينه. ولي چاره ديگه اي هم نيست. فعلا راه حل بهتري ندارم.

كار حسابداري تو بازار هم نصفه نيمه پيش ميره. مشكل همونطور كه گفتم مربوط به كمبود وقته. خستگي كار با وانت هم زياده. عجيب آدم رو ميندازه. ولي با اين حال سعي كردم تا حد امكان كاراي حسابداري رو تو خونه و جمعه ها كه كار وانت خبري نيست ادامه بدم. هدف از اين كار روشنه: هم قيمت انواع اقلام معاملاتي حاجي رو به نرخ روز تو دستم دارم، هم حسابداري كه مي كنم اين كار مهم رو دارم ياد مي گيرم و براي كاراي خودم ازش استفاده مي كنم. هم براي ورود به بازار و معاملات به اين تيپ اطلاعات، اسامي افراد خريدار و فروشنده و آدرس و تلفن ها و ... خلاصه خيلي اطلاعات كليدي ديگه احتياج دارم. و بالاخره حاجي گفته بابت اين كار حقوق هم ميده كه مياد و به درآمدهام اضافه ميشه و مسلما ميتونم تو تسويه بدهي ها به عنوان اولويت اول يا آماده سازي زمين براي كاشت به عنوان اولويت دوم و نيز تهيه سرمايه 1 ميليوني براي يه نوع معامله نقدي پر سود به عنوان كار چهارم، روي اون حساب كنم.

طبق برنامه قرار بود سه ماهه وارد خريد و فروش بشم. خب تو دو ماه تونستم خيلي از اطلاعات كليدي مثل خريدار، فروشنده، قيمتها، روش‌هاي معامله نقد و روال، و ... رو ياد بگيرم. اما براي شروع يه مشكل بزرگ وجود داشت: سرمايه حداقل سي ميليون تومني!!! فعلن رو معامله كردن حساب نمي كنم. منتظر مي مونم تا بعد از تامين اولويت هاي اول و دوم، و بعد از استارت شغل چهارم، با سرمايه اي در حدود 3 تا 5 ميليون، فقط و فقط بخاطر اينكه وارد كار بشم و كم كم به عنوان يه معامله گر جديد، منو بشناسن، شروع به خريد و فروش هاي كم يا بدون سود كنم. فكر نمي كنم زودتر از يك و نيم سال ديگه بتونم مگه اينكه شغل چهارم رو هر چي زودتر استارت بزنم و طبق برآوردهاي اوليه بتونم با سرمايه اي معادل يه ميليون، در روز حدود 100 تومن دربيارم. اطلاعاتش رو تا حدي درآورده ام. اما براي شروع مجبورم اول رو اولويت هاي اول و دوم متمركز باشم و بعد از اونه كه ميتونم جدي وارد فاز اجرايي كار چهارم بشم. يه چيز بگم جالبه. به اين نتيجه رسيدم كه پول تو كاراي درپيته. همين اشاره كافيه كه بيشتر درباره كار چهارم توضيح ندم.

نتيجه گيري جديد در مورد زمين شمال اينه كه قدرت ساخت ويلا رو ندارم. پس فعلن رو تبديلش به باغ ميوه يا شايدم گلخونه برنامه ريزي كردم. در مورد كار با وانت هم نتيجه گيري اينه كه مواقع رونق كار محدودن. در اين ايام محدود بايد نهايت استفاده رو ببرم. در مورد حسابداري هم كه معلومه: بايد هر طور شده ادامش بدم. و بالاخره در مورد شغل چهارم اينكه شايد حتي قبل از انجام اولويت هاي دوم (تسويه بدهي هاي نقدي) و سوم (آماده سازي ديوار زمين شمال) شايد شروعش منطقي و لازم باشه. چون ميتونه اجراي اولويت هاي 2 و 3 رو با سرعت بيشتري پيش ببره. اما مشكل مربوط به اينه كه بايد وقت بگذارم و برم در موردش تحقيق مفصل و اجرايي كنم. و مهم تر از همه با فروشنده هاي مناسب ارتباط برقرار كنم. فروشش ظاهرا خيلي راحته. اما اينو هم بايد تحقيق كنم. ماحصل ماجراي شغل چهارم اينه كه بايد در موردش با صرف وقت، حسابي تحقيق كنم.

حدود دو هفته پيش وسوسه شدم خونه ام رو بفروشم و با يكي از بستگان بزنم تو كار ساخت و ساز. كمي پرس و جو كردم ديدم سرمايه لازم براي اين كار بيشتر از جمع دارايي من و اونه. يعني اينكه احتمالا خبر نداره كه پولش براي اينكار كمه. بعد يه جاي خوب پيدا كردم براي استخاره. جوابش عجيب دقيق بود. اومده بود ثروت بزرگي رو از دست ميدي. اينه كه كلا قيدش رو زدم. شايد يه وقت مناسب تر بتونم برم تو كارش.

خلاصه يه سرم و هزاران سودا. ببينم چي ميشه. فقط خدا كمكم كنه كه تنبلي رو بزارم كنار و بهتر از وقتايي كه دارم استفاده كنم. اگه ميگم كار چهارم جواب ميده، نميدونم چرا به همين فكر دلمو خوش كردم ولي براي شروعش كاري نمي كنم. بنظرم دليلش فقط و فقط تنبلي و بي برنامگي هست. ايشالا كه اين مشكلو حل كنم. به اميد خدا.
 

farajoon

کاربر ويژه
راستي يه چيز مهم بگم؛

دوستاني كه توي تهران هستن

اگه احتياج به وانت داشتين مي تونين از ساعت 16به بعد براي روزهاي كاري و از صبح تا شب براي روزهاي تعطيل به شماره هاي زير زنگ بزنين. ممنون

34 86 483- 0912

79 20 880 - 0936

فرامرز
 

farajoon

کاربر ويژه
تو هفته پيش كمي از فشارهاي مالي كمتر شد. تونستم مبلغ خوبي از بدهي ها رو تسويه كنم. و شارژ روحي بشم. ديروز با يه سازنده آشنا شدم. قرار شد بيشتر با هم كار كنيم. اينم يه فرصت خوبه. بهش گفتم تمام لوازم بهداشتي ساختماني رو به قيمت بازار براش تهيه ميكنم. قبول كرد. اگه اين پشتك بالانسم بگيره ميشه گفت كار معامله تو بازار رو شروع كرده ام و ميتونم رو درآمدش يواش يواش حساب باز كنم. اما هنوز مقاومت منفي بدهي ها ادامه داره. چند وقت پيش نامه دادن براي انشعاب فاضلاب بايد پول بدين. يعني قسط و بدهي جديد. داشتم خوشحال ميشدم بدهي ها سبك دارن ميشن اما يهو اين از زيرزمين سبز شد. اميدوارم كه خيلي زود بتونم اينو هم تسويه كنم.
 

farajoon

کاربر ويژه
طبق برنامه، نقشه و مدارك تغيير كاربري رو گرفتم. يه مقداري از بدهي ها رو هم باهاشون تسويه كردم. دو هفته ديگه بايد دوباره برم تا كار تكميل بشه. سفر خوب و موفقي بود. 500 هزينه كردم. تازه يه ميليون بدهي جديد رو هم تاييد و قطعي كردم. با 5 تا چك يه ماهه كه از شهريور كليد ميخوره.
 

farajoon

کاربر ويژه
اوضاع كمي قمر در عقرب شده. بايد روش كار رو تو يه زمينه هايي عوض كنم. برگشت به عقب، روش حدود 2 ماه پيش بهتر از وضع فعليه. اما قبول اين تغيير هم خيلي سخت تره.​
 

farajoon

کاربر ويژه
به لطف خدا كمي بحران مهار شد. وانت هنگ كرده. اصلن مث چند وقت پيش جواب نمي ده. نميدونم چرا؟ قرار بود شهريور رونق داشته باشه ولي انگار برعكس شده.
سفر سوم امسال به شمال با موفقيت انجام شد. اخبار خيلي نگران كننده اي از اونجا بهم رسيده بود. رفتم و تحقيق، مذاكره و بعد هم مشاهده كردم. با مدارك تطبيق دادم. اخبار بد، موضوعيت ندارن. خدا رو شكر. ميتونم ادامه بدم. ولي بازم براي كنترل تهديدهاي احتمالي، مجبورم قرض بگيرم و بريزم تو زمين. بايد به يه سرانجامي برسونمش. اينطوري همه چيز رو هواست. احتمالن تا چند وقت ديگه شروع مي كنم.
 

farajoon

کاربر ويژه
به نظرم من، موفقيت از يك مسير واحد نمي گذره بلكه بي نهايت راه براي رسيدن به اون وجود داره. اما بذارين منظورم رو روشن تر بگم، شرط موفقيت، روش اجراي صحيح هر ايده اي هست. پس هر چيزي كه انتخاب مي كنين ممكنه به موفقيت منجر بشه اما فقط و فقط به شرطي كه روش اجرا كردن ايده درست باشه.

راستش من يه ... تو يكي از معتبرترين مراكز ... كشور هستم. با حدود 20 سال سابقه. مولف ... كتاب در زمينه ... هم هستم. تو اين سال ها بخوبي ياد گرفته ام كه شرط موفقيت هر پروژه اي، استفاده از روش تحقيق مناسب و درسته. بنابراين معتقدم حتي اگه خارج از تخصص هم وارد كارزا تحقيق بشين، بشرطي كه از روش تحقيق درست استفاده كنين و راه رو گم نكنين، قطعا به نتايج درست ميرسين. هر چند هم كه ممكنه اين نتايج كم و محدود باشند. البته و صد البته براي اينكه راه درست رو گم نكنين، الزاما بايد از يك يا چند مشاور قوي كمك و همفكري بگيرين.

از طرفي هم به قول معروف قرار نيست كه هر كسي از اول، چرخ رو اختراع كنه. پس بهتره در چارچوب تخصص خودش، راه رفته ديگران رو ادامه بده و به اون اضافه كنه.

و بالاخره اينكه خيلي چيزا رو بايد به تجربه ياد گرفت و طبيعي هست كه تو اين مسير ضرر و زيان و يه سري مشكلات پيش بيني نشده هم اتفاق مي افته.

با توجه به اين سه امكاني كه در بالا گفتم، پشتك هاي زيادي تا حالا زده ام. تو يه مورد هم كم مونده بود ضربه مغزي بشم كه از بيخ گوشم رد شد. يعني اينكه حين آزمون و خطا، زيان هاي زيادي هم دادم. بالاخره موضوع زمين شمال هم با يه سري تهديدها و فرصت ها مواجه بوده و هست. اما هدف اصلي من از اون، موضوع برنامه ريزي كوتاه مدت و فقط انتفاع نيست. بيشتر يه جور فرصت سازي چندمنظوره و بلندمدت رو در نظر دارم. شايد كليد واژه هاش اينا باشن: امنيت و ايمني، سود، سرمايه گذاري، تفريح، شغل چندم، و امثالهم.

به تجربه و بطور قطعي قانع شده ام كه علت ناكامي هاي بيشماري كه تا حالا داشته ام، انتخاب نادرست نبوده. چون همان راه و ايده رو خيلي هاي ديگه رفتن و دارن ميرن و خوب هم موفق شدن. پس تفاوت من با اونا چيه؟ خوب دليليش واضح است، روش اجرا كردن ايده و دنبال كردن هدف توسط افراد موفق با من فرق داره. يعني اگه منم بتونم روشم رو اصلاح كنم، حتي بيشتر از اونا موفق ميشم. الانه تمام فكر و ذكر من همينه كه كجاهاي كاري كه دارم مي كنم، ايراد داره و بايد تغيير كنه.

يه مثال ميزنم: خيلي ها هستن كه تمام امورات زندگيشون از طريق كار با وانت ميچرخه. اما من تو وقت آزادم كه كم هم نيست، بيشتر از خرج ماشين، چيزي نتونستم دربيارم!!! خوب الانه يه علامت سئوال خيلي خيلي بزرگ جلو چشامه كه چرا ؟

يكي از بهترين كتابايي كه هم مربوط به سرمايه گذاريه و هم مربوط به موفقيت، كتابي به اسم پرسش هاي كوانتومي هست. ... با خوندن يك چهارم اين كتاب يه بانك اطلاعاتي درست كردم كه بايه ميليون چه كارهاي سودآوري ميتونم انجام بدم، با 5 ميليون چطور؟ با 10، 100، و ميليارد و ... چطور؟ به تك تك اين سئوالات در حد دانش و تجربه و مشاهداتم جواب دادم. خوب، حالام دارم بر اساس موجودي واقعي و فعلي خودم از جوابها و ايده هاش استفاده مي كنم.

اما اجرا كردن هر كدوم از اين ايده ها و پاسخ ها نياز به كاربرد روش مناسب داره. پس فقط داشتن پول و سرمايه، چه كم يا زياد لزوما به موفقيت منجر نميشه. يعني اگه همون صد ميليارد رو هم داشته باشم ممكنه نتونم كاري باهاش بكنم. چون نميدونم چطور بايد باهاش كار كنم!!! پس نتيجه ميگيرم كه مشكل اصلي من اينه كه اول بايد ياد بگيرم با ايده ها و پروژه هاي كوچولو موچولو چطوري كار كنم كه موجب سودآوري و موفقيت بشه؟، بعد دنبال پروژه هاي متوسط و بزرگ برم. واسه اينم يه اسم گذاشتم: كار هوشمندانه.
 

farajoon

کاربر ويژه
اون چيزايي كه مطابق استعداد و علايق هر كدوم از ما هستن اگه نگم بيشتر اوقات، ولي بعضي وقتا در دسترس نيستن. خوب خيلي ها رو ميشناسم كه در چنين شرايطي دست روي دست ميگذارن و هيچ كاري نمي كنن. اما من از اين جنس نيستم. ترجيح ميدم پايين تر از سطح و شئونات واقعي خودم را استارت بزنم اما در جا نزنم و اسير قالب يه شغل و يه عنوان و يك جايگاه واحد نشم. حالا يه كم بخوايم كلاسيك حرف بزنيم، بقول كتاباي موفقيت كه بعضياشون واقعن درستن، حتي بعضي وقتا پل هاي پشت سرم رو هم خراب مي كنم!!!

بعضي وقتا آدم خيلي مغرور و پر مدعايي هستم! معتقدم كاراي خودم در سطحي خيلي بالاتر از كاراي جانبي هستن. خوب، اگه تونستم در سطح بالا كار كنم، كاراي سطح پايين تر رو حتما ميتونم انجام بدم. حالا چه رانندگي با وانت باشه، يا مرغداري. اما اينم كاملا درسته كه اين كارا بايد ممكن باشند نه تخيلي، به صرفه باشند، مطابق روش درست اجرا بشن، انرژي كافي براشون صرف بشه، و از اينجور چيزا!!!
 

farajoon

کاربر ويژه
مهر 92:

تو اداره يه چيزايي تغيير كرده و تغييرات بيشتري هم داره اتفاق مي افته. اولين تغيير مهم اينه كه وقت آزادم كم شد. بجاي 8 تا 1430 از ديروز ساعت كار شده 730 تا 1615. تا دوباره با اين روال جديد هماهنگ بشم و بتونم كار با وانت و حسابداري بازار رو حفظ كنم. كمي طول ميكشه.

از اون ور هم بخش من داره عوض ميشه. يعني ماموريتاي زياد شهرستان اوت ميشن. خوب از اين ور وقت آزادم بيشتر ميشه و مي تونم تا حدي وانت و بازار رو جبران كنم. اينم وضع بهتري هست.

از ديروز هم پيشنهاد انجام يه پروژه جديد بهم شده. پولشم ساعتيه. اگه به توافق برسيم، فرصت خوبيه. شايد بتونم خيلي زود يه پيش پرداخت بگيرم و بريزم تو حساب زمين و تسويه بخشي از بدهيهام.

در مجموع شرايط متغييري پيش اومده كه خوب و بدش هنوز روشن نيست. اما من نگران نيستم. از اين تغييرات تا حالا زياد تجربه كردم. ببينم خدا برام چي مي خواد.​
 

farajoon

کاربر ويژه
مدتيه اخبار توجهم رو به خودش جلب كرده. حتي شده ساعت 12 شب با چشاي خواب آلود و بدن خسته كوفته نشستم و به اخبار گوش ميدم. اميدوارم اوضاع رو به راه بشه. بازار هم انگار داره يه تكوني مي خوره. البته هنوز خيلي مونده تا بشه به بازار اعتماد كرد. اما فعلن بدك نيست.

امروز داشتم تيتر 10-15 روزنامه رو از تو اينترنت ميخوندم كه رسيدم به مصاحبه يكي از رسانه ها با بابك زنجاني. 20 صفحه بود. همش رو خوندم. به خودم گفتم ما كجا و بعضيا كجا!!! واقعن يه عجوبه است. فك كنم پولدارتر از اون تو ايران نداريم. 25 هزار ميليارد تومن سرمايه، آماريه كه خودش اعلام كرده!!! بابا يه ايول اساسي بايد بهش گفتا. دادش ايول!!!
 
بالا