• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

اسپم بخش ادبیات

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
پاسخ : خدایا دوستت دارم...

..
 
آخرین ویرایش:

الهه خورشید

متخصص بخش خانه و خانواده
پاسخ : جایی برای دلتنگی های تو!

یــآدمـ بـآشدبــــِ سهـرآب بگویمـ :
کهـ عشق دیــــــــگر تپشهــ قــلب هـآ نیستـ
صـدآی فَـنَر تختـهـآستــــ .

 

admin

Administrator
عضو کادر مدیریت

چهار موضوع با عنوان مشابه "نگاهی کوتاه به زندگی و آثار شاعران ایرانی(از گذشته تا امروز)" در یک موضوع واحد ادغام شدند.

 

parisa

متخصص بخش



دي، مرغكي به مادر خود گفت، تا به چند
من عمر خويش، چون تو نخواهم تباه كرد
آيد مرا چو نوبت پرواز، بر پرم
خنديد مرغ زيرك و گفتش تو كودكي
آگاه و آزموده تواني شد، آن زمان
زين آشيان ايمن خود،‌ يادها كني
گردون، بر آن رهست كه هر دم زند رهي
باغ وجود، يكسره دام نوايب است
پنهان، به هر فراز كه بيني نشيبهاست
هر قطره اي كه وقت سحر، بر گلي چكيد
بنگر، به بلبل از ستم باغبان چه وقت
پرواز كن، ولي نه چنان دور از آشيان
بين بر سر كه چرخ و زمين جنگ مي كنند
اي نور ديده،‌ازهمه آفاق خوشتر است
هر كس كه توسني كند، او را كنند رام

مانيم ما هميشه به تاريك خانه اي
در سعي و رنج ساختن آشيانه اي
از گل به سبزه اي و ز بامي به خانه اي
كودك نگفت، جز سخن كودكانه اي
كاگه شوي ز فتنه دامي و دانه اي
چون سازد از تن تو، حوادث نشانه اي
گيتي، بر آن سر است كه جويد بهانه اي
اقبال، قصه اي شد و دولت، فسانه اي
مقدور نيست،‌خوشدلي جاودانه اي
بحري بود،‌كه نيستش اصلا كرانه اي
تا كرد سوي گل، نگه عاشقانه اي
منماي فكر و آرزوي جاهلانه اي
غير از تو هيچ نيست، تو اندر ميانه اي
آرامگاه لانه و خواب شبانه اي
در دست روزگار،‌ بود تازيانه اي







 

پیوست ها

  • 1111111111111111111111.JPG
    1111111111111111111111.JPG
    115.5 کیلوبایت · بازدیدها: 1

گل همیشه بهار

متخصص بخش اینترنت
خداحافظ ای لحظه های ناب دعا





خداحافظ ای لحظه های ناب دعا
خداحافظ ای شب های رحمت ولطف وعطاء
خداحافظ ای روزهای پر مهر ووفا
خداحافظ ای افطار های باصفا
خداحافظ ای سحر های بی روی وریا
خداحافظ ای ماه ایمان ومعنا وبندگی
خداحافظ ای روزها وشبهای دلدادگی
خداحافظ ای تجلی اسماء خدا
خداحافظ ای ماه قدر و قرآن ومرتضی
خداحافظ ای ماه معراج اولیاء
خداحافظ ای حامل اسرار کبریاء





شعری برای وداع با ماه مبارک رمضان
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
دانشجویی به استادش گفت:
استاد! اگر شما خدا را به من نشان بدهید عبادتش می کنم و تا وقتی خدا را نبینم او را عبادت نمی کنم.

استاد به انتهای کلاس رفت و به آن دانشجو گفت: آیا مرا می بینی؟
دانشجو پاسخ داد: نه استاد! وقتی پشت من به شما باشد مسلما شما را نمی بینم.
استاد کنار او رفت و نگاهی به او کرد و گفت: تا وقتی به خدا پشت کرده باشی او را نخواهی دید!


http://www.iranjoman.com/showthread.php?t=1305&page=22

تکراریست:گل:
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی

دو تاپیک با نام مشابه "يه دنيا دلم گرفته" ادغام شد.

 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
مشاهده پیوست 6302

شاعر و فرشته اي با هم دوست شدند.

فرشته پري به شاعر داد و شاعر،شعري به فرشته.

فرشته شعر شاعر را زمزمه کرد ودهانش مزه عشق گرفت.

شاعر پر فرشته را لاي دفتر شعرش گذاشت وشعرهايش بوي آسمان

گرفت خداگفت ديگرتمام شدديگرزندگي براي هردوتان دشوارمي شود.

زيرا شاعري که بوي آسمان را بشنود، زمين برايش کوچک است.


و فرشته اي که مزه عشق را بچشد، آسمان برايش تنگ است...​

تکراریست:گل:

پست 132 http://www.iranjoman.com/showthread.php?t=3045&page=14
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
مشاهده پیوست 6303

پرنده بر شانه های انسان نشست.انسان با تعجب رو به پرنده کرد و گفت :
- اما من درخت نیستم . تو نمی توانی روی شانه ی من آشیانه بسازی.پرنده گفت :
- من فرق درخت ها و آدم ها را خوب می دانم . اما گاهی پرنده ها و انسان هارا اشتباه می گیرم .
انسان خندید و به نظرش این بزرگ ترین اشتباه ممکن بود .پرنده گفت :
- راستی، چرا پر زدن را کنار گذاشتی ؟انسان منظور پرنده را نفهمید ، اما باز هم خندید .پرنده گفت :


- نمی دانی توی آسمان چقدر جای تو خالی است .
انسان دیگر نخندید. انگار ته ته خاطرات اش چیزی را به یاد آورد . چیزی که نمی دانست چیست . شاید یک آبی دور ، یک اوج دوست داشتنی.پرنده گفت :
- غیر از تو پرنده های دیگری را هم می شناسم که پر زدن از یادشان رفته است . درست است که پرواز برای یک پرنده ضرورت است ، اما اگر تمرین نکند فراموش اش می شود .
پرنده این را گفت و پر زد . انسان رد پرنده را دنبال کرد تا این که چشم اش به یک آبی بزرگ افتاد و به یاد آورد روزی نام این آبی بزرگ بالای سرش، آسمان بود و چیزی شبیه دلتنگی توی دلش موج زد .
آن گاه خدا بر شانه های کوچک انسان دست گذاشت و گفت :
- یادت می آید تو را با دو بال و دوپا آفریده بودم ؟ زمین و آسمان هر دو برای تو بود . اما تو آسمان را ندیدی . راستی عزیزم، بال هایت را کجا گذاشتی ؟
انسان دست بر شانه هایش گذاشت و جای خالی چیزی را احساس کرد . آن گاه سر در آغوش خدا گذاشت و گریست​


تکراریست:گل:

پست 26 http://www.iranjoman.com/showthread.php?t=2767&page=3
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
نه گلم لازم نیست:دوست:
اگه قبل از ارسال توی کادر جستجوی پیشرفته جستجو کنی کافیه:گل:
 

الهه خورشید

متخصص بخش خانه و خانواده
dele-sadeh.jpg
 

baroon

متخصص بخش ادبیات
ممنون از اینکه شاعر مورد علاقه مو انتخاب کردی
...............
محمد علی بهمنی

دهاتی
...
ساده بگم دهاتی ام
اهل همین نزدیکیا
همسایه روشنی و هم خونه تاریکیا
ساده بگم ساده بگم
بوی علف میده تنم
هنوز همون دهاتیم
با همه شهری شدنم
باغ غریب ده من
گلهای زینتی نداشت
اسب نجیب ده من
نعلای قیمتی نداشت
اما همون چهار تا دیوار
با بوی خوب کاگلش
اما همون چن تا خونه
با مردم ساده دلش
برای من که عکسمو مدتیه تو آب چشمه ندیدم
برای من که شهریم از اون هوا دل بریدم
دنیاییه که دیدنش
اگرچه مثل قدیما
راه درازی نداره
اما می دونم که دیگه
دنیای خوب سادگی
به من نیازی نداره

امیلی دیکنسن

من کسی نیستم
تو کیستی
اگر تو نیز مانند کسی نیستی
ما یک زوج می شویم
مبادا این راز را با کسی در میان نهی
ما را تبعید خواهند کرد

خانم امیلی دیکنس



حکیم ابوالقاسم فردوسی ...


با حرف آخر پست قبلی تون باید شعر بگید دوستای گل.:بله:


 

سیاوش عشق

کاربر ويژه
نه اشتباه می کنید خانم بارون
این موضوع از اول کاری به حرف پایانی نداشته
یه بار دیگه مرور کنی متوجه میشی
 

baroon

متخصص بخش ادبیات

شگفتا!:تعجب: راست میگی سیاوش عزیز.:52: حق با شماست. خیلی عذر می خوام بابت این حواس پرتی:گل:

 
بالا