اشعاری برای مشاعره با <<<< ک >>>>

[fatemeh]

کمی تاریخ خواندن لازم آید شیخ و سلطان را​

که غیر از قصه ی عبرت در او تکرار هم باشد!


حسین جنتی​

 

[fatemeh]

کاش در این رمضان لایق دیدار شويم
سحری با نظر لطف تو بیدار شويم…
​

 

[Reza Sharifi]

کرد مـــردی از سخـــن دانی سؤال// حق و باطل چیست ای نیکومقال//

گوش را بگرفت و گفت این باطل است// چشم حق است و یقینش حاصل است//

 

[شهیاد]

کاش آنکه از آن دم میزدم بر دلم از غصه هایش رنگ ماتم میزدم
غصه هایم را در اندیشه داشت دردهایم در وجودش ریشه داشت
اما حیف او مرا یاری نکرد هیچگاه از مشکلم رفع گرفتاری نکرد
dsh

 

[fatemeh]

كاش آزادتر از خاک بيابان بوديم،

خرّم آن باغ كه در چنبرِ ديواری نيست....​

حسین جنتی​

 

[baroon]

کمند مهر چنان پاره کن که گر روزی

شوی ز کرده پشیمان به هم توانی بست




​

 

[baroon]

کاری نکنی که جنگ آغاز شود
حال من و تو دوباره ناساز شود

وقتی همه در سینه کبوتر داریم
درب قفس گرگ چرا باز شود؟



​

 

[baroon]

کم نمی گردد ز دریا هرچه بردارد سحاب

چشم من تا می توانی گریه کن دریاست دل​

 

[baroon]

کرامت را ز سوزن باید آموخت

که خود لخت است و دوزد بهر اغیار​

 

[مهشید]

كاش مي دانستم چيست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاريست
​

 

[baroon]

کاش زان پندار و زان گفتار و رفتار نکو

اینک آثاری، نشانی، یادگاری داشتیم​

 

[baroon]

کمان ابرویش نازم که ناوک های مژگان را

شهاب آسا پی قتل من دیوانه می ریزد​

 

[baroon]

کار دنیا که تو دشوار گرفتی بر خود

گر تو بر خویشتن آسان کنی آسان گردد​

 

[baroon]

کافری سخت شد از مستی ما در ره دوست

سسب رونق کفر است مسلمانی ما!​

​

​

 

[asl_davood]

کنم هرشب دعا مهرت رود ازقلب من بیرون

ولی آهسته میگویم : خدایا بی اثر باشد

 

[ثمره]

کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت
یارب از مادر گیتی به چه طالع زادم


حضرت حافظ
​

 

[Reza Sharifi]

كجاست همنفسى تا به شرح عرضه دهم

كه دل چه مى كشد از روزگار هجرانش
​

 

[ثمره]

کام خود آخر عمر از می و معشوق بگیر
حیف اوقات که یکسر به بطالت برود

 

[fatemeh]

کاش سوی تو دمی رخصت پروازم بود
تا به سوی تو پرم، بال و پری بازم بود

یاد آن روز که از همت بیدار جنون
زین قفس تا سر کویت پر پروازم بود



شفیعی کدکنی

 

[fatemeh]

کفر است در طریقت ما کینه داشتن
آیین ماست سینه چون آینه داشتن​