جاوا اسکریپت غیر فعال است برای تجربه بهتر، قبل از ادامه، جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال کنید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser .
اشعــاری از کـامــران رســول زاده
به پر و پای تو می پیچم
که نپَری!
من از پرنده بودن تو
دلگیرم
سرم پُر از تفنگ های سَرپُر است
تکان بخوری
شلیک می کنم!
برگرد!
وگرنه خودت را می کشم
نمی خواهم مردم بگویند
خودکشی کرد!
لااقل بین شعر های من
با کسی نپر
بی انصاف!
من خودم به تو
پر و بال دادم
می دانم
در سطرهای بعدی این شعر
عاشق کسی می شوی
می روم برای خودم قهوه بریزم
راحت باش!
این اخلاقت به باد رفته
که هر روز بیایی
و حال و هوام را عوض کنی
این اخلاقت
به باد رفته
که حال و هوام را که عوض می کنی
نروی!
این آرایش جدیدت در شعرهام
همه چیز را بهم ریخته
لااقل موهایت را ببند
که شعرهام به باد نروند!
پل های پشت سرِ این شعر را
خراب کرده ام
برنگرد!
به جایی نمی رسی
من مرده ی فکر کردن
به توام
فکر کن!
حتی
مرده ی من هم
به تو فکر می کند!
جوابشان را نده!
دارند به رابطه ی ما حسادت می کنند
از کجا بیاورند
معشوقی که وجود ندارد اما
جواب می دهد؟!
پنجره را باز کن
همه چیز را
به باد گفته ام!
ریختم عوض شده
از وقتی تو را ریخته ام توی خودم
حالا
همریخت توام!
این همه زیبایی
به چه کار تو می آید؟
فکر نمی کنی باید زیبایی ات را
با خودم به گور ببرم؟!
ناراحت نباش!
عقلِ مردم
به چشمشان است
بگذار همچنان فکر کنند
دارم با خودم حرف می زنم!
کمی آرام بگیر در من!
این همه که می دوی میان سلول های ذهنم
این همه که ته نشین می شوی در رگ هایم
این همه که سر می روی از دریچه های قلبم
همه ی این همه
بیهوده ست
تو سال هاست
که رفته ای!
مُرده به دنیا آمدم
و هیچ قابله ای نفهمید
که عاشق تو بودم!
چطور دلت آمد...؟
...
من حتی
دلم نمی آید
ادامه ی این شعر را بنویسم!
تمام شعرهای عاشقانه ی جهان
شبیه تواند
تو اما پشت استعاره ای ایستاده ای
که به ذهن هیچ شاعری
نخواهد رسید!
حیف که روی تو غیرت دارم
وگرنه روسریات را از همین سطر
باز میکردم
که همه ببینند
چه خیالی بافتهام
از موهایت
نوشتم
این بار بهار
که گل کنی در من
دست هایم دارند شکوفه می دهند