کودکی آخ کجایی که ببینی اینجا،
از همه رویاها،
آرزوهای بزرگ
یک شبح جا مانده
که دلش سخت گرفتست از این
عادت شب زدگی.
کودکی آخ کجایی که بدانی اینجا،
همه تنها هستند
همۀ مردم این شهر
به هم مزنونند.
همه بر لب لبخند
لیک
در دل تردید
کودکی یادت هست؟!
تو و من مست بزرگی بودیم
و نمی دانستیم
بعد از این رویاها،
یادمان خواهد رفت.
بعد ازاین،
عشق،
امید،
یادمان خواهد رفت
بعد از این ما خودمان را حتی
یادمان خواهد رفت.
کاشکی اینهمه اصرار نمی کردی تو،
پای فهمیدن این حس بزرگی
که منم پایانش.
کودکی رفتی و من جا ماندم.
از همه رویاها،
آرزوهای بزرگ
یک شبح جا مانده
که دلش سخت گرفتست از این
عادت شب زدگی.
کودکی آخ کجایی که بدانی اینجا،
همه تنها هستند
همۀ مردم این شهر
به هم مزنونند.
همه بر لب لبخند
لیک
در دل تردید
کودکی یادت هست؟!
تو و من مست بزرگی بودیم
و نمی دانستیم
بعد از این رویاها،
یادمان خواهد رفت.
بعد ازاین،
عشق،
امید،
یادمان خواهد رفت
بعد از این ما خودمان را حتی
یادمان خواهد رفت.
کاشکی اینهمه اصرار نمی کردی تو،
پای فهمیدن این حس بزرگی
که منم پایانش.
کودکی رفتی و من جا ماندم.