انتخاب بهترین متن برای تصویر

[rahsazan]

​

 

[سیبری]

رضا،رضاااا… رضا،رضاااا…​

دوست دارم نگات کنم، تو هم منو نگا کنی​

من تو رو صدات کنم , تو هم منو صدا کنی​

قربون صفات برم , از راه دوری اومدم ​

جای دوری نمیره ، اگه به من نگا کنی​

رضا،رضاااا… رضا،رضااا…​

دل من زندونیه , تویی که تنها میتونی​

قفس واکنی و پرنده رو رها کنی​

رضا،رضاااا… رضا،رضااا…​

میشه کنج حرمت گوشه قلب من باشه​

میشه قلب منو مثل گنبدت طلا کنی​

***​

تو غریبی و منم غریبم امّا چی میشه​

دل این غریبه رو با خودت آشنا کنی​

دوست دارم تو ایونِ مقصوره از صبح تا غروب​

من با تو صفا کنم , توهم منو دعا کنی​

***​

دلمو گره زدم به پنجره ات دارم میرم​

دوست دارم تا من میام, زود گره ها رو واکنی​

دوست دارم که از حالا تا صبح محشر همیشه​

من رضا رضا بگم تو هم منو رضا کنی​

***​

حسرت زیارت جد تو مونده بر دلم ​

چی میشه اگه منو راهی کربلا کنی​

یا علی موسی الرضا میشه به من نگاه کنی​

اون قده رضا میگم تا دردمو دوا کنی​

رضا،رضاااا… رضا،رضاااا…


:گل::گل::گل:
​

 

[سپیــدار]

​

♥ آقا جون یه نگاه ساده تو
میشه پایانی رو دلواپسی هام
تو یه احساس بی پایان و امنی
پناهی تو هجوم بی کسی هام

میگن پابوس تو حج فقیراست
کنار گنبد تو گریه گیراست
چشام تو خونه تو خیس خیسه
با اشک دلتنگیامو مینویسه...♥​

 

[Maryam]

پرسه زنون توی رگ هام غصه بجای خونه!
غمه که این روزا تنه خسته ام و میکشونه!
این روزا دوزخ منه... من که بریدم از تو
بریدم و پشت سرش هی میخورم چوبشو!

چند سالیه تو سینه داغ انتظار و دارم
چند ساله که اسم تو رو هی به زبون میارم
ضامن هشتیمین بی رغیبم ستاره مشرقیه غریبم
سوی کبوتری که شد فراموش
میشه که وا کنی دوباره آغوش

چند ساله کار من شده شمردن لحظه ها
این نفسای خسته که دارن میوفتن از پا
بزار بیام که خسته از گذشته تباهم
بزار بیام که خسته از یه لحظه اشتباهم...

​

 

[TAHEREH]

​

دلم به اندازه ی یک ســـــلام تنگ است...
​

​

خواب این شب هایم،
​

​

پشت به تمام دنیاست،رو به تو...
​

​

به اندازه ی یک ســـــلامِ سبز!
​

​

کاش امتداد این خواب ها تا بیداری بود...
​

​

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
​

​

​

 

[دختر مهتاب]

ا
این روزها حال وهوای عجبی دارم آقا:گل:
دلم ناخداگاه به سوی شماپرمیکشد
چشمهایم پرازاشک میشود
آقا این روزها خبرازحالم که داری
میدانی دردلم چه غوغایی برپاست
امیدهمراه ترس...چقدرسخت است
آقادستم رابگیر..قوت قلب بی تابم باش.
همیشه همراهم بودی ولی حالا.........
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا:گل:​

 

[fatemeh]

تاپیک موقتا بسته میشه:گل:

 

[fatemeh]

پرسه زنون توی رگ هام غصه بجای خونه!
غمه که این روزا تنه خسته ام و میکشونه!
این روزا دوزخ منه... من که بریدم از تو
بریدم و پشت سرش هی میخورم چوبشو!

چند سالیه تو سینه داغ انتظار و دارم
چند ساله که اسم تو رو هی به زبون میارم
ضامن هشتیمین بی رغیبم ستاره مشرقیه غریبم
سوی کبوتری که شد فراموش
میشه که وا کنی دوباره آغوش

چند ساله کار من شده شمردن لحظه ها
این نفسای خسته که دارن میوفتن از پا
بزار بیام که خسته از گذشته تباهم
بزار بیام که خسته از یه لحظه اشتباهم...

​

سلام دوستان :گل:
مریم عزیز با 8 پسند برنده محسوب میشن :برنده:
مریم جان منتظر تصویر بعدی هستیم:98:

 

[Maryam]

سلام تشکر از همه عزیزان و فاطمه عزیز :گل:

تصویر بعد:

 

[دختر مهتاب]

[FONT=georgia,Vazir,times,serif]یکرنگ بمان [FONT=georgia,Vazir,times,serif]حتی اگر در دنیایی زندگی می کنی که[FONT=georgia,Vazir,times,serif]مردمش برای پررنگ شدن[FONT=georgia,Vazir,times,serif]حاضرند هزار رنگ باشند...​

 

[Darya]

​

معلم برای سفید بودن برگ نقاشیم تنبیهم کرد و همه بهم خندیدن
​

اما من خدایی را کشیده بودم که
همه می گفتند : دیدنی نیست . . .


​

 

[parastu]

​

​

پونه لطفی
​

 

[ساراجون]

مهربانی را از کودکی اموختم که برگ های زرد درختان را رنگ می کرد تا ناامید نشوند و بیفتند

 

[Miss zahra]

​

بنام خداوندی که عشق را آفرید و به همراهش , " پــــایــــیــــز " را....
حواست هست ...؟؟؟

ثانیه ها در گذرند و انتهای شهریور , سال رو به پایان است !!!
آری , مگر نه این است که آغاز سال نویِ عشاق از فصلِ باران و شاعری است ؟؟؟
فصل رویش....

فصل مهرو مهر ورزیدن...

اگر بهار طلیعه دار حیات طبیعت است و رویش آن , " پــــایــــیــــز " , پرچم دار رویش و حیات احساس است ....

فصل گریه های شاعر در هر بیتِ شعرِ پاییزی اش.
گویا تمام سال بغضش را فرو برده تا " پــــایــــیــــز " فرا رسد...

آنگاه هر بغض نشکفته اش را می نویسد , با اشک می شوید و رویِ بندِ احساس پهن می کند...
کاغذ شعرم چون بومِ نقاشی است..

سر تا سرِ سال شعرهایم , خط خطی است...

" پــــایــــیــــز " که می رسد شعر هایم رنگ و بویی دیگر دارند..

رنگی از جنس احساس , اشک , مهر و عشق...

از جنسِ باران های نیمه کاره ای چون رویا های نیمه کاره ام....

از جنسِ روزهای ابری که دلت پر می کشد در کوچه با غهای خاطره , عطر دیوارهای کاهگلیِ باران خورده را استشمام کنی ...

نفس بکش....

 

[Miss zahra]

:صرفا جهت بالا آوردن تاپیک:
:81:
​

 

[targol]

من متولدِ پاييزم،
فصل ِ زردی
فصل ِ بادِ وحشی
فصل ِ شاعرهای پير
فصل ِ نقاشان بی نظير
کس چه می داند!
شايدم بس دلگير!!
​

​

 

[Miss zahra]

فاطمه جون نفرِ بعدیو نمیگی؟:فکر::6: