Arashtranslater
New member
یه توپ دارم قلقلیه...
خونه ی مادربزرگه :نیش:
السون و ولسون قلب منو شکستن ... چه شیطونایی هستن:10:
خونه ی مادربزرگه :نیش:
السون و ولسون قلب منو شکستن ... چه شیطونایی هستن:10:
-
توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.
"اولین شعر دوران کودکیت"
- شروع کننده موضوع parastu
- تاریخ شروع
خارجی بودم؟:تعجب2:
mitra mehr
متخصص بخش خانه و خانواده
بله همیشه برای بچه های چند ماهه اینو میخونن
روی دست میخونن
خب من کلی شعر بلد بودم
ولی فکر کنم اولیش این بوده:شاد:
mitra mehr
متخصص بخش خانه و خانواده
من 3 سالم بود تو پارک ارم مسابقه شعر خونی بود
من رفتم این شعر رو خوندم
و برنده شدم:برنده:
بهم بلیط کل بازیهای پارک رو هدیه دادن:خنده2:
بچه ک بودیم مامانم درحالی ک روی زمین دراز کشیده بودن یکی از بچه ها(منظورم خواهر برادرم بود:دی) رو با کف پاشون از روی زمین بلند میکردن و میخوندن:
درکجایی
اون فرد خوشبختی ک بین هوا و زمین بود هم میگفت
در بوم بلند
باز مامان میگفت
چی میخوری
بازم اونی ک احساس میکرد هواپیما شده، میگفت
نون و پنیر
مامان میگفت
پس سهم من کو؟
دوست مرتفعمون میگفت
گربه خورده
بعد مامان درحالی ک مارو پرت میکردن بالا و بازم با پاهاشون ما رو می گرفتن، میگفتن
اگه گربه رو ببینم سر دُمبشُ(خواستم شعر رو همونجور ک هست درک کنین وگرنه میدونم دم درسته:122::دی) می چینم
ما هم حسابی ذوق میکردیم...
البته بعداً یه توپ دارم قلقلیه و اتل متل رو یاد گرفتم:دی
درکجایی
اون فرد خوشبختی ک بین هوا و زمین بود هم میگفت
در بوم بلند
باز مامان میگفت
چی میخوری
بازم اونی ک احساس میکرد هواپیما شده، میگفت
نون و پنیر
مامان میگفت
پس سهم من کو؟
دوست مرتفعمون میگفت
گربه خورده
بعد مامان درحالی ک مارو پرت میکردن بالا و بازم با پاهاشون ما رو می گرفتن، میگفتن
اگه گربه رو ببینم سر دُمبشُ(خواستم شعر رو همونجور ک هست درک کنین وگرنه میدونم دم درسته:122::دی) می چینم
ما هم حسابی ذوق میکردیم...
البته بعداً یه توپ دارم قلقلیه و اتل متل رو یاد گرفتم:دی