• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

برای مشاعره + فقط با حرف " د "

گل همیشه بهار

متخصص بخش اینترنت

دلـــم شکستی و جــانم هنـــوز چشم به راهت


شبـــــی سیــاهم و در آرزوی طلعت مــــــــاهت


در انتظار تو چشمم سپید گشت و غمی نیست


اگـــر قبـــول تـــو افتـــد فـــدای چشم سیــاهت


زگـــرد راه بـــرون آ کـــه پیــــــــــر دست به دیوار


به اشـــک و آه یتیمـــــان دویـــده بر ســـر راهت


بیـــــا که این رمـــد چشم عـاشقان تـو ای شـاه


نمـــی رمد مگـــر از تـــوتیای گـــرد سپـــــــاهت


بیا که جـــز تـــو ســزوار ایـــن کلاه و کمر نیست


تـــویی که ســـود کمـــربند کهکشان به کـلاهت


جمــــال چـــون تو به چشم و نگــاه پاک توان دید


به روی چــون منــی الحــق دریغ چشم و نگاهت


بــــرو به کنـــج خـــــراباتت ای نـــــدیم گــــدایان


تــو بختت آن نه که راهی بود به خلـــوت شاهت


در انتظار تــــو می میـــــرم و در ایــــن دم آخــــر


دلم خوش است که دیدم به خواب گاه به گاهت


اگر به بـــاغ تو گل بر دمیـــد و من به دل خــــاک


اجـــازتی که ســـری بر کنـــم به جـــای گیاهت


تنـــــور سینه ما را ای آسمـــان به حـــــذر باش


که روی مــــاه سیــــه می کنــــد به دوده آهت


کنــــون که مـــی دمد از مغـــرب آفتــــاب نیابت


چـــه کوههای ســلاطین که می شود پر کاهت


تــــویی که پشت و پنــــاه جهــــادیان خــــدای


که سر جهــاد تــویی و خداست پشت و پناهت


خــــدا وبال جــــوانی نهـــد به گـــردن پیـــــــری


تو شهــــریار خمیـــــــدی به زیـــــر بار گنـــاهت






شاعیر: شهریار


 
آخرین ویرایش:

baroon

متخصص بخش ادبیات
پاسخ : مشاعره با حرف " د "



:گل:


دانی که نوبهار جوانی چه سان گذشت؟
زود! آنچنان که تیر از کمان گذشت

نیمی به راه عشق و جوانی تمام شد
نیم دگر به غفلت و خواب گران گذشت
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
پاسخ : مشاعره با حرف " د "

درها اگر بسته شود زین خانقاه شش دری
آن ماه رو از لامکان سر درکند در روزنم

مولانا

 

kamran

New member
پاسخ : مشاعره با حرف " د "

دستت رابه من بده

دستهایت با من اشناست

ای دیریافته باتو سخن میگویم

به سان ابر که با توفان

به سان علف که با صحرا

به سان پرنده که با بهار

به سان درخت که با جنگل سخن میگوید

زیرا که من

ریشه های تو را دریافته ام

زیرا که صدای من با صدای تو اشناست......
 

Xaniar

متخصص بخش زوم
پاسخ : مشاعره با حرف " د "

دور شمع پیکرت، گردیده ام خاکسترت
ای به قربان تو و این رنگ زرد پیکرت
از نفس های بلندت میل رفتن می چکد
حق بده امشب بمیرم در کنار بسترت
تا نگیرد خون تازه گوشه ی تابوت را
مهلتی تا که ببندم دستمالی برسرت
حیف شد، از آنهمه دلواپسی کودکان
کاسه های شیرمانده روی دست دخترت
کاش می مردم نمی دیدم به خاک افتاده است
هیبت طوفانی دلدل سوار خیبرت
خلوت شبهای سوت و کور نخلستان شکست
با صدای واعلی و وای حیدرحیدرت
شهر کوفه تا نگیرد انتقام بدر را
دست خود را بر نمی دارد پدر جان از سرت
با شمایی که امیر کوفه اید اینگونه کرد
الامان از کاروان دختر بی معجرت
می روی اما برای صد هزاران سال بعد
میل احسان می نماید غیرت انگشترت

 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
پاسخ : مشاعره با حرف " د "

در ضمیری که ضمیر من و توست

از نخستین دیدار
هر سخن هر رفتار

دانه هائی است که می افشانیم
برگ و باری است که می رویانیم


فریدون مشیری
 

آسمان دریایی

متخصص بخش زبان انگلیسی
پاسخ : مشاعره با حرف " د "



دنیا که در او ثبات کم می بینم.............در هر فرحش هزار غم می بینم

چون کهنه رباطیست که از هر طرفش.......راهی به بیابان عدم می بینم
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
پاسخ : مشاعره با حرف " د "

دعایت می کنم، «عاشق» شوی روزی
بفهمی زندگی بی عشق نازیباست

کیوان شاهبداغی
 

asl_davood

متخصص بخش کتابخانه الکترونیکی
پاسخ : مشاعره با حرف " د "

دارد قطار عمر کجا می برد مرا
یا رب عنایتی ترنم را عوض کنم
 

khale suske

کاربر ويژه
پاسخ : مشاعره با حرف " د "

درد بی عشقی ز جانم برده طاقت،ورنه من
داشتم آرام،تا آرام جانی داشتم
 

چاووش

متخصص بخش ادبیات
پاسخ : مشاعره با حرف " د "

شرمنده که تکراریه


غروب ستاره

دیگر درون کلبه فقط یک چراغ بود
تنها درون سینه فقط درد و داغ بود

اکنون بهار معنی احساس درد هاست
در فصل سرد ما که فقط نام باغ بود

دیگر به نام هیچ قناری سرود نیست
اینجا به روی شاخه گل شعر زاغ بود

در شهر ما که هیچکس از هم خبر نداشت
دیدن غریبه گشته فقط یک سراغ بود

گنجشکهای کوچک این شهر پر درخت
رفتند و در میان درختان کلاغ بود

باور کنیم فصل غروب ستاره را
اینجا برای دیدن هم یک چراغ بود
 

پانته آ

متخصص بخش
پاسخ : مشاعره با حرف " د "

دلبرم عزم سفر کرد خدارا یاران
چکنم با دل مجروح که مرهم بااوست
 

baroon

متخصص بخش ادبیات
پاسخ : مشاعره با حرف " د "




دلم امید فراوان به وصل روی تو داشت

ولی اجل به ره عمر، رهزن امَلست
 

baroon

متخصص بخش ادبیات
پاسخ : مشاعره با حرف " د "





در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز

چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود
 

گل همیشه بهار

متخصص بخش اینترنت
پاسخ : مشاعره با حرف " د "

دیدم که تو دریا شدی و من رود شدم

در وسعت چشمان تو محدود شدم

آن روز که در آتش عشق افتادم

سر سبز تر از آتش نمرود شدم
 

گل همیشه بهار

متخصص بخش اینترنت
پاسخ : مشاعره با حرف " د "

دلتنگی مثل آتش زیر خاکستر است ،


گاهی فکر میکنی تمام شده است ...


اما یکدفعه همه ات را آتش میزند.
 

گل همیشه بهار

متخصص بخش اینترنت
پاسخ : مشاعره با حرف " د "

دلم انگار در پی ات میگشت


نمیدانم کجا بودی


راستی مگر تو همدم اهش نبودی؟


ای بی وفا...


گفتم چرا دلم در پی ات می گشت


پس بگو ...
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
پاسخ : مشاعره با حرف " د "

دارد بهار می گذرد با شتاب عمر
فکری کنید فرصت پلکی درنگ نیست

محمد سلمانی

 
آخرین ویرایش:
بالا