برای مشاعره + فقط با حرف " د "

[گل همیشه بهار]

دگرباره به پرسیدش جهاندار که دارم زین قیاس اندیشه بسیار

نخستم در دل آید کاین فلک چیست درونش جانور بیرون او کیست

جوابش داد مرد نکته‌پرداز که نکته تا بدین دوری مینداز

حسابی را کزین گنبد برونست جز ایزد کس نمی‌داند که چونست
​

 

[baroon]

دیدم که در نگاه تو جوشید موج اشک

گلبرگ بوسه های تو شد طعمه ی نسیم​

 

[asl_davood]

ده روز مهر گردون افسانه است و افسون

نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا

 

[fatemeh]

دل من سرگشته ی تو
نفسم آغشته ی تو

به باغ رویاها چو گلت بویم
بر آب و آیینه چو مهت جویم

تو ای پری کجایی؟

در این شب یلدا ز پی ات پویم
به خواب و بیداری سخنت گویم

تو ای پری کجایی ؟​

هوشنگ ابتهاج​

 

[asl_davood]

دل می رود ز دستم صاحب دلان خدا را

دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

 

[fatemeh]

دل با دعوی شیری عجب صید غزالی شد​

الهی دل ربود از من بت عیار و استادی

محی الدین مهدی الهی قمشه ای​

 

[parastu]

در ابعاد اين عصر خاموش
من از طعم تصنيف در متن ادراك يك كوچه تنهاترينم
بيا تا برايت بگويم چه اندازه تنهايي من بزرگ است
و تنهايي من شبيخون حجم تو را پيش بيني نمي كرد
و این خاصيت عشق است ...

 

[گل همیشه بهار]

در منی و این همه ز من جدا


با منی و دیده ات به سوی غیر


بهر من نمانده راه گفت و گو


تو نشسته گرم گفت و گوی غیر​

 

[گل همیشه بهار]

دیدمت شبی به خواب و سرخوشم


وه ... مگر به خواب ها ببینمت


غنچه نیستی که مست اشتیاق


خیزم و ز شاخه ها بچینمت​

 

[گل همیشه بهار]

دفتر عشـــق كه بسته شـد


ديـدم منــم تــموم شدم


خونـم حـلال ولـي بـدون


به پايه تو حــروم شدم


اونيكه عاشـق شده بـود


بد جوري تو كارتو مونـد


براي فاتحه بهـت


حالا بايد فاتحه خونـد


تــــموم وســـعت دلـو


بـه نـام تـو سنـد زدم


غــرور لعنتي ميگفـت


بازي عشـــــقو بلدم


از تــــو گــــله نميكنـم


از دســـت قــــلبم شاكيم


چــرا گذشتـــم از خودم


چــــــــراغ ره تـاريكـيم


دوسـت ندارم چشماي من


فردا بـه آفتاب وا بشه


چه خوب ميشه تصميم تـو


آخـر مـاجرا بـشه


دسـت و دلت نلرزه


بزن تير خـلاص رو


ازاون كه عاشقــــت بود


بشنو اين التماس رو​

 

[مهشید]

دل تمنا می کند تا من بسازم خانه ای
عاشقان کی خانه دارند دل مگر دیوانه ای؟

 

[مهشید]

دیدی ای دل!!!
تو نگفتی...
مکث کردی،
یار زیبا پر کشید
صبر کردی
خنده کردی
یار زیبا پر کشید
حس زیبایت، چرا پنهان نمودی؟
دست دست کردی
یار زیبا پر کشید
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
شک داشتی ،استخاره کردی و
یارزیبا پر کشید
گریه کردی؟
یار زیبا رفت،
عشق زیبایت پرید
یار زیبا پر کشید ...

 

[parastu]

در هر نفسی که می کشی ای دل من
یادت نرود، اجازه از عشق بگیر

 

[asl_davood]

​

مطمئنی پِ دال شرو بوِسَه :نیش::چشمک:


در سوخته پنهان نتوان داشتن آتش
ما هیچ نگفتیم و حکایت به در افتاد

 

[baroon]

پست احمد منتقل شد داوود عزیز :50:

ديدي که خون ناحق پروانه شمع را

چندان امان نداد که شب را سحر کند؟​

 

[asl_davood]

پست احمد منتقل شد داوود عزیز :50:

​

​

در تو حیرانم و اوصاف معانی که تو راست

واندر آن کس که بصر دارد و حیران تو نیست

 

[fatemeh]

دو شاخه نرگست ای یار دلبــند ... چه خوش عطری درین ایوان پراکند

فریدون مشیری​

 

[fatemeh]

درآرزوی قافله ی کوی تو ای ماه

خورشید به دنبال صدای جَرَس افتاد
​

​

​

شهریار​

​

 

[fatemeh]

دانی چرا نخفتم تو پادشاه حسنی ​

خفتن حرام باشد بر چشم پاسبانت

سعدی​

 

[fatemeh]

دعایم گرچه گیرا نیست،
دعایت می کنم امشب،
نمیدانم چه می خواهی!
از او خواهم برای تو،
هر آنچه در دلت خواهی . . .​