عشق از معشوق اول سر زند تا به عاشق جلوه دیگر زند
تا به حدی که برد هستی از او سر زند صد شورش و مستی از او
شاهد این مدعی خواهی اگر بر حسین و حالت او کن نظر
عجب آب گِل آلودی
عجب آب گِل آلودی
به به
عجب آب گِل آلودی
اگرچه مستم
اما مست باهوشم
من آن آتشفشان هستم که خاموشم
همایم من ، همایم من
هم آغوش خدایم من
هم آغوش خدایم من
مکن هرگز فراموشم
عجب آشفته بازاری
عجب سودی
عجب آب گِل آلودی
عجب آب گِل آلودی