• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

:... تک بيتی ها، دو بیتی ها و رباعیّـات ناب ناب ...:

baroon

متخصص بخش ادبیات
ای گل که موج خنده ات از سر گذشته است
آماده باش گریه ی تلخ گلاب را
 

baroon

متخصص بخش ادبیات
خوش نقش تر از فرش دلم بافته ای نیست
از بس که گره زد به گره حوصله ها را
 

baroon

متخصص بخش ادبیات
ابر بارنده به دریا می گفت من نباشم تو کجا دریایی ؟
دردلش خنده کنان دریا گفت ابر بارنده تو خود ازمایی
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات
بيدل :

عجز طاقت كرد ما را محرم امداد غيب

اختيار آنجا كه درماند توكل مي‌شود





بيدل :

عدم سايه ز خورشيد معين گرديد
گر تو شوخي نكني هستي ما مبهم نيست




بيدل :

عشق مختار است با تدبير عقلش كار نيست

اين كنم يا آن كنم شايسته مختار نيست





بيدل :

غباريم زحمت كش بادها
به وحشت اسيرند آزادها
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات

بيدل :

غفلت ايام پيري از سر ما وا نشد

سخت دشوار است بيدل تركِ خواب صبحدم




بيدل :

غير آغوش فنا سر منزل آرام نيست
كشتي ما را همان گرداب، لنگر مي‌شود




بيدل :

غير از دل آشفته به عالم نتوان يافت

اين بزم، مگر حلقه آن زلف سياه است




بيدل :

فرياد كه برديم ز نا‌محرمي خلق
اندوه زبان داشتن و لال نمودن
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات

بيدل :

فلك كشتي به توفان شكستن داده است امشب

ز جوش گريه‌ام ريگ ته آبند كوكبها




بيدل :

فناي ما چمن آراي بي نقابي اوست
به قدر چاك كتان ماهتاب مي‌خندد




بيدل :

قطع سر رشته پرواز طلب نتوان كرد

بال اگر سلسله كوتاه كند، ناله رساست




بيدل :

قيامت مي‌‌كند حسرت، مپرس از طبع ناشادم
كه من صد دشت مجنون دارم و صد كوه فرهادم
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات

بيدل :

كجا يابد سر ما ناكسان بار سجود او

مگر بر جبهه بنويسيم نام آستانش را





بيدل :

كسي به فهم كمالم دگر چه پردازد؟
ز فرق تا به قدم عيبم، اين هنر دارم




بيدل :

كسي كه دست به دامان التفات تو زد

مقيم انجمن سايه هما گرديد



بيدل :

كسي يا رب مبادا پايمال رشك همچشمي
حنا، چندان كه بوسد پاي او، خون مي‌كند ما را
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات
بيدل :

كشتي نه فلك اين جا به نمي طوفاني است

تا تواني طرف اشك يتيمان نشوي





بيدل :

كيست در اين انجمن محرم عشق غيور
ما همه بي غيرتيم آينه در كربلاست




بيدل :

گدايي كز سر كوي تو خاكي بر جبين مالد

به تاج كيقباد و افسر قيصر كند بازي





بيدل :

گر آرزو شكني، مي‌شود عمارت دل
شكست موج بود باعث بناي حباب
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات
بيدل :

گر مزاج كرم آن است كه من مي‌د‌انم

عالمي را به خطاي من تنها بخشند





بيدل :

گوش مروتي كو؟ كز ما نظر نپوشد
دست غريق، يعني فرياد بيصداييم



بيدل :


گويند بهشت است همان راحت جاويد

جايي كه به داغي نتپد دل، چه مقام است




بيدل :

ما را نمي‌توان يافت بيرون از اين دو عبرت
يا ناقص الكماليم، يا كامل القصوريم
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات
بيدل :

ما و سحر از يك جگر چاك دميديم

آهي نكشيديم كه نگرفت جهان را




بيدل :

مپسند كه امروز من گمشده فرصت
در كشمكش وعده فرداي تو افتم




بيدل :


مرا سنجيدگي ايمن ز تشويش هوس دارد

ز دام بال و پر فارغ چو شاهين ترازويم





بيدل :

مرده را بهر چه مي‌پوشند چشم؟ آگاه باش
خاك، خلوتگاه اسرار است و ما نامحرميم
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات
بيدل :

مرديم و همچنان خم و پيچ هوس به جاست

از سوختن نرفت برون، تاب ريسمان



بيدل :

مرگ مي‌خندد به فهم غافل من تا ابد
بي تو گر يك لحظه خود را زنده باور مي‌كنم




بيدل :


مستغني از گل است مزار شهيد عشق

اي غنچه لب! تو بر سر خاكم بيا بخند




بيدل :

مطلبي گر بود از هستي، همين آزار بود
ورنه در كنج عدم آسودگي بسيار بود
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات

بيدل :

مكتوب عشق هرگز بي نامه بر نباشد

ما و ز خويش رفتن، قاصد اگر نباشد




بيدل :

مكن گردن فرازي، تا نسازد دهر پامالت
كه ني آخر به جرم سركشيها بوريا گردد




بيدل :


منزل خاصي نمي‌خواهد عبادتگاه شوق

هر كف خاكي كه آنجا سر نهي سجاده است





بيدل :

موج خجالت سر و پيداست از لب جو
كز شرم قامت او گرديده آب نيمي
 

یگانه جان

متخصص بخش ادبیات
یارب این شمع دل افروز ز کاشانه ی کیست /
جان ما سوخت بپرسید که جانانه ی کیست

گفتم آه از دل دیوانه ی حافظ بی تو /
زیر لب خنده زنان گفت که دیوانه ی کیست
 

baroon

متخصص بخش ادبیات
images


امشب ای ماه به درد دل من تسکینی
آخر ای ماه تو هم درد من مسکینی
کاهش جان تومن دارم و من میدانم
که تو از دوری خورشید چه ها می بینی
 
بالا