دستان سرد من در پی گرمی دستانی است....
دستان سرد من تنها ماندند...شعله های آتش هم نتوانستند دستانم را گرم کنند...
دلم بغض های نشکسته اش را در گوشه ای جمع کرده است....دلم میخواهد بگویم...
از همان واژه هایی بگویم که تو از آن گریزانی....دوستت دارم...
من هوای دستان سردم را دارم.....دلم می خواهد که درگیر تو باشم...
فقط یک چیز می گویم....پیشم میمانی؟پیشم بمان