• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

جایی برای دلتنگی های تو!

Miss zahra

متخصص بخش تکنولوژی
دل من همانند اتوبوس های شهر شده !
غصه ها سوار میشوند فشرده به روی هم و من راننده ام که فریاد میزنم :
دیگر سوار نشوید ، جا نیست !
 

taha moien

کاربر ويژه
به حرف تو رسیده ام
به حروفِ نام تو
باقی حرف ها را برای چه اختراع کرده اند
ترکیب شان
جز دروغی برای ادامه زندگی نیست
 

shakira

متخصص بخش پزشکی
اگر دیوانگی نیست،

پس چیست؟

وقتی در این دنیای به این بزرگی،

دلت فقط هوای
یک نفر را می کند ...

و فقط با یاد او،

چشمانت بارانی می شوند،

و به آرامش می رسی؟

:گل:

 

دختر مهتاب

متخصص بخش آموزش خیاطی
[FONT=_L4i_Titr]یک نفر آمد صدایم کرد و رفت / با صدایش آشنایم کرد و رفت
[FONT=_L4i_Titr]نوبت اوج رفاقت که رسید / ناگهان تنها رهایم کرد و رفت
 

taha moien

کاربر ويژه
عزیزم!

قلب من رو به تو پرواز می کند!

مرا ببخش!

از این جرم بزرگ که دوستی است و جنایت ها به مکافات آن رخ می دهد،چشم بپوشان.

اگر به تو «عزیزم» خطاب کرده ام، تعجب نکن.
خیلی ها هستند که قلبشان مثل آب یا آتش رفتار می کند.
عارضات زمان، آن ها را نمی گذارد که از قلبشان اطاعت داشته باشند و هر اراده ی طبیعی را در خودشان خاموش می سازند.
اما من غیر از آن ها و همه ی مردم هستم .

هر چه تصادف و سرنوشت و طبیعت به من داده،به قلبم بخشیده ام.

و حالا می خواهم قلب سمج و ناشناس خود را از انزوای خود به طرف تو پرتاب کنم
و این خیال مدت ها است که ذهن مرا تسخیر کرده است.

می خواهم رنگ سرخی شده، روی گونه های تو جا بگیرم.

یا رنگ سیاهی شده، روی زلف تو بنشینم.

من یک کوه نشین غیر اهلی، یک نویسنده ی گمنام هستم که همه چیز من با دیگران مخالف و تمام اراده ی من با خیال دهقانی تو، که بره و مرغ نگاهداری می کنید، متناسب است.

بزرگ تر از تصور تو و بهتر از احساس مردم هستم...
به تو خواهم گفت چه طور...

اما هیهات که بخت من، و بیگانگی من با دنیا امید نوازش تو را به من نمی دهد.
آن جا در اعماق تاریکی وحشتناک خیال و گذشته است که من سرنوشت نامساعد خود را تماشا می کنم...
 

shakira

متخصص بخش پزشکی
آدمی که دلتنگ است،

هیچ حرفی حالی اش نیست …

آی آدمها!

برایش فلسفه نبافید ...

:گل:

 
آخرین ویرایش:

salar69

کاربر ويژه
چه دلگیر است …

هم جمعه باشد !

هم ابر باشد !

هم باران باشد !

هم خیابان خیس باشد !

اما ..

نه تو باشی !!

نه دستی برای فشردن !

نه پایی برای قدم زدن !

نه نگاهی برای زل زدن !!

 

taha moien

کاربر ويژه
همین چند روز پیش

فکر می کردم

می توانم عاشق کسی شبیه تو شوم

از همین چند روز پیش

هیچ کس، شبیه تو نیست
 

shakira

متخصص بخش پزشکی
آشوب ...

همان حس غریبیست،

که وقتی به لبهای تو لبخند نباشد،

دارم ...

عاشق صدای خنده هاتم عشقم ...

و دلتنگ دیدارت ...

:گل:
 

دختر مهتاب

متخصص بخش آموزش خیاطی
[FONT=_L4i_Titr]دیوار خموش خانه هامان سنگی است
[FONT=_L4i_Titr]لبخند ته آینه هــــــامان رنگـــی است
[FONT=_L4i_Titr]کو آنکه رســــــد به دادمان گه گاهی
[FONT=_L4i_Titr]بن بست نگاهمان پر از [FONT=_L4i_Titr]دل تنگی [FONT=_L4i_Titr]است
 

shakira

متخصص بخش پزشکی
دلتنگی هم،

یه حسه ...

مثل دوست داشتن،

مثل تنفر ...

ولی فرقش اینه كه،

آدم دلتنگ،

تكلیفش با خودش هم معلوم نیست ...

خدا كنه هیچ وقت دلتنگ نشی ...

:گل:

 

shakira

متخصص بخش پزشکی
هر کس به سهم خود،

از دنیا چیزی بر می دارد ...

من از دنیا،

دست

برداشتم‎ ...

:گل:

 

دختر مهتاب

متخصص بخش آموزش خیاطی
یه وقتایی دلت طوری تنگ میشه که مغزت کاملا فلج میشه... بدی هاش یادت میره .... نامردیش یادت میره ... بی محبتی و رفتارسرد و تلخش یادت میره ... وقتی با بیرحمی تنهات گذاشت یادت میره ... فقط میگی خدایا یه دقیقه ببینمش این دل وامونده آروم شه...!!! همین ... یاحتی یه کوچولو صداشوبشنوی همین...........دل تنگت شدم میفهمی ...........خیلی سخته فراموش کردنت خیلی همه که مثل تو بی روح واحساس نیستن............صدات هم آرومم میکنه باورکن.............
 

mitra mehr

متخصص بخش خانه و خانواده
%D9%86%D8%BA%D9%85%D9%87-%D8%B3%D8%B1%D8%A7-7.jpg


ﮔﻔﺖ : ﺑﺎﺯﯼ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺑﺎﺧﺖ ﺩﺍﺭﺩ!!!
ﯾﺎﺩﺵ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﻦ …
من ﺑﺎﺯیــــــــــــ ﻧﮑـــــــــﺮﺩﻡ …ﻣﻦ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺯﻧﺪﮔـــــــــﯽ ﮐﺮﺩﻡ …
 

پسرخاله

کاربر ويژه
دلتنگ غنچه ایم، بگو راه باغ کو
خاموش مانده ایم، خدایا چراغ کو
کو کوچه ای ز خواب خدا سبزتر، بگو
آن خانه کو، نشانی آن کوچه باغ کو
چشم و چراغ خانه ما داغ عشق بود
چشمی که از چراغ بگیرد سراغ کو
دلهای خویش را به گواهی گرفته ایم
اما در این زمانه خریدار داغ کو
شب در رسید و قصه ما هم به سر رسید
کو خانه ای برای رسیدن، کلاغ کو.................... قیصر امین پور
 

*pooneh*

متخصص بخش سینما،تلویزیون و تئاتر
˙·٠●Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ تـــــــلـــــــخ نـــوشـــتـــــــــه هـــــــــــا Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ●٠·˙





از دلتنگی هایتــــــ، از دردهایتــــــ ، از حــــرف هایت ...


از هرچه دلتـــــ می گوید !

بنویس برایـــــــــم...
 
آخرین ویرایش:

*pooneh*

متخصص بخش سینما،تلویزیون و تئاتر
تـــا حــالــــا تـــجــربــه كــردیـــن؟...

بـعـضــى وقـتــا، دیـدن یـه عـکـس ، بـه يــاد آوردن يـه خــاطـره ... ،

يـه لـحـظــه بـرخــورد نـگــاهـت بـا نـگــاهـش تـو خـیــابـون، شـنـیــدن صـداش، ديــدن خـنــده هــاش، حــس كــردن بـوى عـطـرش، ...

بـاعــث مـيـشــه كـه بـا هـر ضـربــان قـلـبـت؛ تــمـام بـدنــت درد بـگـيــره انـگــار کـه یـکــی داره از درون مـچــالــت مـی کـنـه...

انـگــار كـه بـا هـر دم و بـاز دم، بـا هـر ضـربــان، بـا هـر صــداى تـپــش، بـا هـر حـركــت قـلــب، يـه چـكــش بـــزرگ رو بـدنــت مـيـكـوبــن!

تــمـام تـــرك خـوردگـيـــاى قـلـبــت انـگــار تـو اون لـحـظـه سـر بـاز مـيـكـنــن و قـلـبــت داره مـثــل شـیـشــه شـکـسـتــه هــزار تـیـکـه مـیـشــه و پـخـش مـیـشـه تـو سـرتـاسـر بـدنــت...

اون تـیـکــه هـای تـیـزشـون مـيـسـوزونــن و آتـيـشــت مـيـزنــن!

...خـــــيـــــــــــلــــ� �ـ ـى حـــــــس بـــــديــــــــــه...

تـو اون لـحـظــه حـاضــرى هـــــــــر كـــــــــارى بـكـنــى كـه قـلـبــت ديـگـــه نـزنــــه...
 

*pooneh*

متخصص بخش سینما،تلویزیون و تئاتر
می رَوَم...بــــه کـــُجـــا؟

نمی دانَم ....حسِ بَدی ست... بی مَقصَدی!

کـــاش نــه بـــاران بَند می آمـَد... نه خیــابـــان به انتـهــــا می رسیـــد....
 
بالا