چند سال قبل در حین رانندگی , خودروی جلو من ویراژ داد و رد شد. خیلی عصبانی شدم .پایم را رو گاز قرار دادم تا به او برسم تا با ترفندی که بلد بودم خودرو مزبور را به داخل جوب خیابان بیاندازم (ببینید تا چه حد عصبانی شد ه بودم )چند متری نرفته , سرعتم را کم کردم و در آئینه لبخند خودم را دیدم و سریع از خجالت روبرو را نگاه کردم و ترسیدم در آئینه چشمم به خودم بیافتد:
آخه راهنما تو که آموزش فرهنگ رانندگی را می نویسی ... تو چرا؟ خجالت نکشیدی چنین تصمیمی گرفتی؟
خیلی خجالت کشیدم. خجالت کشیدن خیلی سخته . آدم بیخودی می خنده.
:گل: