خاطرات شیرین ادمین شدن!!!!!

[melika]

به نام خدا
اكنون كه كيبور در دست دارم و زير دست دارم و مانيوتر پيش رو دارم انشاي خود را آغاز مي كنم
موضوع انشا : ادمين شدن
من آنروز وارد سايت شدم و هي دنبال اسم خويشتنم گرديدم ولي يكهو ديدم نيستم . خروج كردم باز اومدم باز ديدم نيستم . گفتم نكند مشكلي هست كه هستم ولي نيستم نكنه مستم شايدم خستم خلاصه در بست در خونتون نشستم ! بعد يكهو ديدم ديگر كيوب قرمزي نيست ولي كيوب آبي هست ! واووووووووو !
مليكا قرمزي كلاه قرمزي ! نيناي ناي نيناي ناي !
اما من اصلا خيلي خضوع داشتم و اصلا هم خوشحال نشدم و بشكن نزدم (‌1 روز گذشته همچنين :نيناي ناي نيناي ناي )
بعدش من به يه جوجه كه خيلي مقامش پايين است و اصلا در كلاس من نمي گنجد پيام دادم و نكاتي را به وي يادآور گرديدم و تهديد كردم اكيدا بند خواهد شد اگر قوانين را رعايت نكرده باش و نكند
وانگهي رفتم در صفحه مديريت اما هر چي دست مي زدم بسته بود اينجا بود كه فهميدم 70 درصد و 30 درصدي كه جوجه مي گفت ماجرايش چيست !
اما من اصلا اهميت ندادم و نمي دهم فقط هم اهميت ندادم ولي با اينكه اهميت ندادم و نمي دهم و داديم و به جوجه پيام دادم كه من اهميت نمي دهم ولي چرا همش بستست ولي من اهميت نميدم لازم نيست توضيح بدي ولي سريع جواب بده چون من اهميت نمي دهم !
خلاصه نتوسنتسم علي را بند كنم و مدال هاي برخي دوستان را بگيرم و چند نفر را سر در شهر نگه دارم و به خودم دهها كاپ و مدال بدهم ولي من يك چيزي را فهميدم !
اينكه شما تا ته اين مطلب را خونديد و خيلي باحاليد به خدا :شاد::غش:
اين بود انشاي من
گل سرخ و سفيد و ارغواني فراموشم نكن تا مي تواني

خيلي گليد مثل ماه مي مونيد همتون خودشم ماه شب چهارده ::>> بخش زبان در خدمت همه شمام

 

[AliJoOJoO]

البته قابل ذكره كه اين دوكاري رو كه گفتي (دادن مدال و بن كردن) رو با پنلي كه الان دارين ميتوني انجام بدي و محدوديت در اين موارد نيست .

 

[Nethunter]

خب من یه بار شوخی یه بار هم جدی ادمین شدم

:مشکوک: علی بدو بیا بینم اینجا بدوووووووووووووووووووووووووووو حاکم مقتدر فرمان میدهد

علی بیا اون 30درصد که فعال کردی برای مارو نام ببر بینم :مشکوک:

بابا ما که به هرجا دست میزنیم جز اون 70درصد غیرفعاله که :غش: نکنه شمارش شما تا همون 70درصد تموم میشه دیگه بقیه نداره (یعنی کلا همه چی غیرفعال تشریف داره و درصد علی آقا تا 70جا نداشت بره جلو)

 

[Nethunter]

:کسل: همه جا غیرفعاله

جان من علی بعد 70 چی میشه بشمر بینم :مشکوک:

کشف جدید سمیه : علی تا 70بلده بشمر بچه میگه 70درصدو غیرفعال کردم نگو بچه منظورش همون همه چیزو غیرفعال کردم اما ما هی دنبال اون 30درصد هستیم

آقا نگرد من گشتم نبود

 

[Nethunter]

شب ادمین شدم چه خوابایی که ندیدم تو خوابببببببببببببببببببببببببببببببببب :کسل: کاش همون شب این کنترل پنلو میدیم میرفتم میخوابیدم حداقل خوابای واقعی میدیدم نه رویایی

بابا کنترل پنل مدیر انجمن بیشتر از این امکانات داره که :کسل: :آه سوزناک از اون ته ته دل:


احساس یه شیر بی یال و دندونو دارم :آه: :کسل:

 

[0mid]

خب مدير كلي منم تموم شد رفت پي كارش :نیش:

اين مدت خاطره خاصي نداشتم فقط به يه چيزي پي بردم
اونم اينكه كي تو انجمن پاچه خاري كردن رو خوب بلده :خنده2:
بگم كيا بودن؟ بگم؟ بگم؟ :نیش:

خب معلومه ديگه سميه يعني همين مدير كل موقتي الانمون :نیش: :غش:
البته چند نفر ديگه هم بودم مثل آيدا و آرش :نیش:

 

[Nethunter]

امید جان احیانا رنگ منو دیدی دیگه:اخطار:
یادم هم گرفتم بن اینا هم بگم :50: :خنده شیطانی:

 

[rahnama]

خب مدير كلي منم تموم شد رفت پي كارش :نیش:

اين مدت خاطره خاصي نداشتم فقط به يه چيزي پي بردم
اونم اينكه كي تو انجمن پاچه خاري كردن رو خوب بلده :خنده2:
بگم كيا بودن؟ بگم؟ بگم؟ :نیش:

خب معلومه ديگه سميه يعني همين مدير كل موقتي الانمون :نیش: :غش:
البته چند نفر ديگه هم بودم مثل آيدا و آرش :نیش:

آقا اجازه .
منظورش ما نبودیم.

 

[0mid]

امید جان احیانا رنگ منو دیدی دیگه:اخطار:
یادم هم گرفتم بن اینا هم بگم :50: :خنده شیطانی:

چرا اتفاقا همون اول كه اومدم ديدم :نیش:

من بيدي نيستم كه با اين بادا بلرزم :نیش::شاد:

خب بنم كن فوقش يه مدت ميرم استراحت ديگه :نیش:

 

[Nethunter]

نه پس بن چاره تو نیست

گیوتین منو بیارید بینم :50:

آقا اجازه :
این سمیه :گل: همه اش تهدید میکنه اول با خط کش الان هم با گیوتین.
آقا اجازه , سمیه :گل: جای سنجاقی :گل: را گرفته.
شما یه چیزی بگید.
ابنطوری بشه خانمم و بچه ها نمی زارند من بیام انجمن .
خوب حق دارند , می ترسند کشته بشم.

 

[Nethunter]

آقا هوشنگ خط کش جواب نداد دو روزه رفتم تو کار گیوتین

محمد آبی هم از اعدامیهای منه اولین اعدامی :50:

دیشب کشفیدم چه طور میشه بن کرد و مدال داد و... اگه بدونید چقدر خوشحال شدم بگن شریف قبول شدی این شکلی خوشحال نمی شدم
بازهم خوابهای رویایی دیدم کلی :50:

روز اول این شکلی بودم :کسل: الان این شکلی هستم :شاد:
آقا این ادمینی منو تمدید کنیدددددددددددددددددددددددددد:نیش:

 

[0mid]

سميه يه ارتشم جمع كني بازم دربرابر من كاري ازت بر نمياد :نیش: :شاد:

 

[Nethunter]

امید جان ارتش میخوام چیکار آخه فسقلی :نیش:
صبر کن اجی مجی امید بشه مجی غیب شه امید:50:
:فکر: غیب شدی :فکر: نشدی :فکر: ای بابا علی این ورد ادمینیت اشتب داره ها عمل نکرد :کسل:

امید یه روز از ادمینیم مونده برم بشینم برات نقشه مقشه بکشم :50:

 

[..::آبی دل::..]

شاهنامه ی آبی

سلام به همه بروبچه های ایران انجمن:دوست:
من حرف هام رو با زبون شعر میگن:نیش: ... اینم تقدیم به همه ی شما:شاد:

از آن لحظه که ادمین شده ام ، بنده ی آبی
گــشـتـه ایـــــام بــرایـــــــم خــوش و عـــالی

مـــن دگـــر بــهــر زنـــی لابـــه نــــگویم
بلکه او بهر من این جا بکند گریه و زاری

من دگر گیوه و پیژامه و سندل نکنم پا
بلکه تزئین بکنم کل بدن به مارک پوما

یــحــتــمل آقــای اسمــیت را فـــروشــم
جای او پیراهنی آبی خرم تا که بپوشم

شــایــد کـه بـهار روم به آلـمان
زیـرا که نــدارم تــاب دود تـهران

پاییز با علی جان سوی لندن رهسپارم
تــا بــهـــر آرش مــن زنی زیــبــا بــیــارم

زمـــستان را روم بــنده بــه خارج
در آن جا میخرم بهر سمیه کالج

بـــرای مــریم از دیـار غربت
بیارم پاترلی با اند سرعت

برای هوشنگ ، استاد دانا
بیارم من سمرقند و بخارا

ایفل آرم برای این سه تن یـاران جانی
که باشد نامشان حمید ، بلید و کامی

ملیکا را دهم نیمی ز یونان
الیزا هم برد آن نیمه ی آن

به ناهید هم دهم شهر تورنتو
که از شادی شود او پر ومملو

محمد را دهم کل ادوبی
که ناقابل بود از مرد آبی

غدیر را میدهم این شهر تهران
کــه در آن ، او بیامــوزد ز ایــران

برای این گوگول آبجی نازم
دهم ژاپن انیمه ها بسازن

برای مرتضی این یار شیرین
بسازم کاسه ای از زر زرین

به آیدا من دهم کاموای اعلا
که او جوراب ببافد بهر ما ها

برای این امید هم توپ میارم
یه توپ قرمز و خوشکل میارم

برزیل را ببخشم من به نانی
که او باشد برای من گرامی

برای خود و مهدی ، یار آقا
بـیــــارم صد معلم بهر املا

برای سایرین اعضای اینجا
گذارم من هزار امکان اعلا

ز عکس شخصی و پست های رنگی
گــرفـتـه تا عــکــس بــزرگ،تـوی امضا

خلاصه زندگی شیرین و خوب است
کجایش حــاوی نقص و عیوب اســت

نـگـران مـخارج هــم نـباشـیــد
که تبلیغات بالا مال این است

تـا آن زمـــان کــه مــن ادمین بــمــانم
گرانی ، فقر ، بدبختی کجاست جانم

و اینک من به پایان میرسانم نقد و تدبیر
کــه پــروازم بــه پــاریــس مــیــشــــود دیر
​

همتون رو دوست دارم:بغل:
​

 

[Nethunter]

وایییییییییییییییییییییییییی معرکه بود ادمین
معرکه :داغ:

بازم واییییییییییییییی معرکه بود :داغ:
این بچه چه استعدادی داره آفرین

اصلا من از اول که تو عضو انجمن شدی فهمیدم که تو برای ادمین شدن ساخته شدی ( بچه ها زیاد جدی نگیرید ها اینا صرفا برای حفظ جانم میباشد چون این آبی از دیار باقی داره پیغام میده چون قبلا با گیوتین من کشتمش الان ادمین شد انتقام میگیره من میدونم دیگه:ترس: )
​

 

[mohammadshamosi]

محمد عزیز واقعا خوب و زیبا بود :گل:

 

[rahnama]

محمد جان :گل: کاشتی . هزاران شاخه :گل: تقدیم به محمد عزیز همه ما . دوستان اوایل عضو شدن محمد :گل: گفتم که محمد :گل: بزودی جایش را در قلب همه ما باز می کند .
نگفتم ؟
گفتم.
چندین بار هم گفتم
الان هم میگم
خیلی دوستت دارم عزیز دلم

 

[Cube]

ای ادمین خوب و عالی
بیا بشین کنارم روی قالی
تا با هم بخوریم یکم باقالی
نبینم از دست کاربرات بنالی
چاکرتیم تو هر دو دنیا
ای گیلاس ای هلو ای با مسما :دوست:

 

[melika]

يه پيشنهاد دارم ( خواهشا جو نگير كسيو انتقال بده انتقادات پيشنهادات :نیش
انجمن بكنيم كلا انجمن ادبيان . حدا وكيلي نمي شه از استعداد كاربران در اين زمينه چشم پوشي كرد . مدير كل مي شه آبي دل هي هي هي كيوب زياد خوشحال نشو با اين كه قافيه را رعايت كردي اما نيذارم بشي معاون !

 

[Nethunter]

ادمین هاااااااااااااااااااااای جدید حاکمهای مقتدر این تاپیک یادتون نره در تاریخ ثبت نشدین بعدا نیایید بگید هااااااااااااااا چراااااااااااااا هااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا