خاطرات شیرین ادمین شدن!!!!!

[سنجاقي]

من يه دو روزي نيومدم وقتي اومدم...رفتم تو چت باكس سلام كنم...
ديدم اي بابا چرا رنگ اسمم قرمزي شده ؟ گفتم اشتباه ميبينم... چشام رو ماليدم... ديدم نه درسته...
حالا منم اصلا تو فاز اين نبودم كه مديركل 3 روزه شدم...

كه مريم و اليزا و آرشي بودند... كه تازه فهميدم از روز قبلش مديركل شدم خودم خبر ندارم...
كلي ذوق مرگ شدم...

ديگه ما هم رفتيم تو بخش سري انجمن يه ديدي بزنيم ...

ديدم بله قسمته مدالاش رو ميشه رفت...

منم سريع رفتم... به خودم مدال دادم... آرشي هم زحمت كشيد يه عكسي گرفت و بهم داد... دستت درد نكنه پسل گلم...

ديگه ديدم مريمي و اليزا هم هستن... خوشحاليم رو با اونها تقسيم كردم و به اونها هم مدال دادم...
فردايي هم با سميه... البته آقا هوشنگ مدال خواستن كه من چون فرقي بين بقيه نميزارم اصلا بهش مدال ندادم

... حالا شانس آوردن مدالاش رو نگرفتم...

خب بايد بگم سوءاستفاده نكردم

... چون اصلا نميشد ...

روز خوبي بود... دستت درد نكنه علي...

اينم يه عكس يادگاري:

 

[mitra mehr]

سلاااااااااااااااااااام:احترام:
بچه ها یه خبر:داغ:
درین درین:49:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
من دیشب البته نصف شب:10:
ادمین شدم:شاد2:
یعنی قرمز شدم
وای هر کاری کردم که منو سبز کنین نمیکردن:سوت:
اینقدر با خواهش والتماس منو سبز کردن:نیش2:
الان پشیمونم منو دوباره ادمین کنین:خنده2:
یادم رفت عکس بگیرم باورتون بشه:36:
نصف شب
فقط 2 ساعت:12:
منو ادمین کنین میخوام شکلک بابا رو بذارم:9:
راستی من زودتر بیدار شدم جایزم رو هم بدین:برنده: