• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

"خوابتان رو تعريف كنيد و تعبيرش را بخوانيد"

khodam

متخصص بخش ادبیات
بارون من تو خواب می دیم یه مدت که یکی قیافش نه شبیه زن بود نه شبیه مرد دنبالم میکرد تا به یه پرتگاه می رسیدمو سقوط می کردمو از خواب می پریدم. :نه:
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
بارون من تو خواب می دیم یه مدت که یکی قیافش نه شبیه زن بود نه شبیه مرد دنبالم میکرد تا به یه پرتگاه می رسیدمو سقوط می کردمو از خواب می پریدم. :نه:

سلام شيما جون...
تعبير خواب تو...
اين جور آدما رو خواب ديدن تعبيرش اينه كه بختت داره باز ميشه...
اگر قيافه اش خوب بود عزت و مرتبه ات بالا ميره... و اگه زشت بود غمگين ميشي...
اينجور كه از نوشته ات متوجه ميشم از دستش فرار ميكني كه فرار كردن تعبيرش اينه كه برات اتفاقات خوبي مي افته...
سقوط كردن توي پرتگاه تعبيرش اينه كه اتفاق ناگواري برات مي افته كه انتظارش رو نداشتي...
انشاالله كه خير هست... توكل ات به خدا...
 

سارا 68

New member
سلام دوست من خواب جهنم دیده و ایشون ناراحتی قلبی دارن و چندین بار خواب دیده بر اثر. بیماری قلبی در سن 30 سالگی فوت میکنه در خواب مراسم تشییع جنازه و ادفین خودش رو. هم دیده بسیار مومنه و. این خوابها در شبهای قدر هم تکرار شده!با تشکر
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
سلام دوست من خواب جهنم دیده و ایشون ناراحتی قلبی دارن و چندین بار خواب دیده بر اثر. بیماری قلبی در سن 30 سالگی فوت میکنه در خواب مراسم تشییع جنازه و ادفین خودش رو. هم دیده بسیار مومنه و. این خوابها در شبهای قدر هم تکرار شده!با تشکر


سلام دوست عزیز
همه تعبیرکنندگان خواب در مورد جهنم عنوان میکنند که جهنم عذابی سخت و آینده ای ناخوشایند هست...
ولی جهنم بدون مقدمه ذهنی و روحی به خواب ما نمیاد...
موقعی خواب جهنم رو می بینیم که روحی ناآرام ، مشوش و وجدانی زخم خورده داشته باشیم و اینها ما را تحت فشار قرار می دهند...
باید واضح تر در مورد پیرامون در جهنم بگید..
پس اگر جهنم را در خواب ببیند آینده ای آشفته دارد و چنانچه وارد جهنم شود و بیرون نیاید پایان زندگی اش نزدیک است...
اگر دید وارد جهنم شد و از آتش نسوخت نشانه آن است که به گرفتاری سختی مبتلا میشود ولی در پایان نجات پیدا میکند...
اگر دید در جهنم است و آنجا ناله میکند و فریاد میکشد ، موقعیتی دارد که مردم از زبانش در عذاب هستند و از شنیدن سخنانش رنجن می برند...
من چند نوع تعبیر در مورد جهنم رو بالا عنوان کردم، اگر غیر از اینها بود باید عنوان کنید تا تعبیرش رو بنویسم...
بهرحال دیدن جهنم در خواب در هیچ وضع و شرایطی خوب نیست و اگر خواب جهنم دیدیم بهتر است روی خودمان مطالعه کنیم و تا فرصت در دست هست تغییر راه بدهیم...
دیدن مُردن در خواب، طولانی شدن عمر هست. واینکه از بیمار قلبی فوت میکنن، علامت از دست دادن امید ، انرژی و نیروی ایشان به زندگیست.
اما تشیع جناز و تدفین در خواب خوب هست ، این که در کاری سود فراوانی نصیبش می شود و یا اینکه عده ای به خانواده اش اضافه می شوند.

من اینطور استنباط میکنم دوست شما از بیمار قبلی اشون ناراحت هستند و مسائل پیرامون آن ذهنش رو آشفته کرده...
واین مسائل اینطور در خواب اون پدیدار شده ...
خطاب من به به دوست شماست :
نمیخوام نصیحت کنم ... خداوند را همیشه به یاد داشته باشید ... چراکه خداوند این نیرو رو در اختیار ما گذشته که زندگی کنیم و آینده را بسازیم ... نامید نباشید دوست من ... نامید شیطان هست ... با امید زندگی کنید و از زندگی لذت ببرید... همه ما چه بخوایم و چه نخوایم میمیریم این مهم نیست مهم اینه که چطور زندگی کنیم...
دوست عزیز براتون سلامتی و روزهای شادی رو آرزو میکنم...
موفق باشید...

 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
خواب دیدم گریه می کنم چون مامانم به داداشم چیپس داد به من نداد!:دل شکسته:
 

Nethunter

متخصص بخش شبکه و اینترنت
ببین آیدا چی دیدم تو خواب
اینو درست میتونم بگم ساعت 6:30 تا 7 صبح دیدم بعد شترگ از خواب پریدم

خواب دیدم دارم میرم خونه نومزد گرامی ( خونه مامانش اینا دیگه تنها هم بودم ) یهو تو کوچه پس کوچه ها گم شدم کوچه های قدیمی بود از این کوچه های مناطقی مثل یزدکه گلی هستن اینجوری بود
بعد افتادم تو یه جایی مثل میدان حالا از یه طرف میدان یه مردی بود از اینا که مار بازن دور گردنشون مار میپیچن از اینا منو دید میخواست بیاد طرفم مارو بندازه روم منم برگشتم از طرف دیگه میدان برم دیدم طرف دیگه میدان هم یه مار باز هست اما این مارش کوچولو بود مار بازه هم یه پسر نوجوان بود اما مار باز قبلی مرد بود باز ترسیدم برگشتم عقب که ببینم دیگه راهی هست برم که دیدم ای وای مار باز مرده رسیده بهم و مارو انداخت روم که پریدم از خواب :ناراحت:

نمیدونم هیچ وقت دنبال خوابهام نبودم اما این ذهنمو مشغول کرده
راستی آیدا من پیاده نبودم ها یا سوار پراید جدیدمون بودم:نیش: یا سوار اسب:غش: اما یه بار سوار اسب بودم اونم اخرین لحظه که مارو انداخت روم دیدم به به :شاد: سوار اسب هستم این اسبم شد عقده اسه ما :نیش:
اما بیشتر سوار پراید بودم :نیش:
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
ببین آیدا چی دیدم تو خواب
اینو درست میتونم بگم ساعت 6:30 تا 7 صبح دیدم بعد شترگ از خواب پریدم

خواب دیدم دارم میرم خونه نومزد گرامی ( خونه مامانش اینا دیگه تنها هم بودم ) یهو تو کوچه پس کوچه ها گم شدم کوچه های قدیمی بود از این کوچه های مناطقی مثل یزدکه گلی هستن اینجوری بود
بعد افتادم تو یه جایی مثل میدان حالا از یه طرف میدان یه مردی بود از اینا که مار بازن دور گردنشون مار میپیچن از اینا منو دید میخواست بیاد طرفم مارو بندازه روم منم برگشتم از طرف دیگه میدان برم دیدم طرف دیگه میدان هم یه مار باز هست اما این مارش کوچولو بود مار بازه هم یه پسر نوجوان بود اما مار باز قبلی مرد بود باز ترسیدم برگشتم عقب که ببینم دیگه راهی هست برم که دیدم ای وای مار باز مرده رسیده بهم و مارو انداخت روم که پریدم از خواب :ناراحت:

نمیدونم هیچ وقت دنبال خوابهام نبودم اما این ذهنمو مشغول کرده
راستی آیدا من پیاده نبودم ها یا سوار پراید جدیدمون بودم:نیش: یا سوار اسب:غش: اما یه بار سوار اسب بودم اونم اخرین لحظه که مارو انداخت روم دیدم به به :شاد: سوار اسب هستم این اسبم شد عقده اسه ما :نیش:
اما بیشتر سوار پراید بودم :نیش:

سلام بر دخملی خودم... چطوری سمیه جان...
تعبیر خواب تو عزیز دلم...
کوچه در خواب تعبیرش اینه که سوالی برات وجود داره که هنوز فکرت رو مشغول خودش کرده ...
اگر کوچه ها تنگ و تاریک بود، هدفی مد نظرت هست که برای رسیدن به اون سختی می بینی ...
دیدن یک مرد غریبه دلیل بر خبر ناخوشایند یا دشمن هست...
دیدن مار درخواب خطر یا دشمن خانگی هستش...
خطری که بدون اطلاع قبلی و بدون اینکه انتظارش رو داشته باشی به سراغت میاد و بدون اینکه حدسی بزنی چی میشه یا چه کسی هست ...
مار یه دشمن زیبا و قشنگ و خوش نقش و نگاره ، دل فریبه که شما از وجودش بی اطلاع هستی...
و هر لحظه که براش فرصت ایجاد بشه نیش زهرآلودش رو به تن شما فرو میکنه...
ممکنه این مار مرد نباشه بلکه یه زن باشه... زنی که در عین ظاهری محترم و مردم دار و دوست داشتنی،خطرناک باشه...
این تعبیر کلی در مورد خود مار بود ولی اینکه دیدی این مارها در دست یک مرد و پسربچه بود احتمال داره از دونفری مثل اونها خطری برات باشه...
استفاده از ماشین در خواب تعبیرش وسیله ای برای به نتیجه رسیدن آرزوهات هست...
از آنجایی که مقصدت خونه مادرشوهرت بود... برآورده شدن آرزوت هست...
دیدن اسب در خواب خیلی خوبه... تعبیرش عزت و ارج و مرتبه ات بالا میره... به مراد دلت میرسی به خوبی... و همینطور نشانه سعادت و خوشبختی هستش...

انشاالله که خیر هست...
ببخشید دیگه دیر شد...
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
یه خواب بد دیدم:ترس:.
دیر رسیدن یا نرسیدن در خواب چه تعبیری داره؟؟؟

اول بگو ببینم امین تو اینقدر خوابهات خلاصه است ؟
باید در موردش کمی از این همه توضیحی که دادی بیشتر توضیح بدی دیگه...

برای این قسمت از خوابت فقط میتونم بگم ، تو دلهره و یا دلشور رفتن به جایی رو داری که برات خیلی مهمه و چون تو ذهنت وجود داره... تو خوابت اینطور اومده...
در این مورد زیاد نگران نباش... به موقع میرسی ...
 

amin khan

مدیر انجمن
نه خوابم که مفصل بود فقط اون قسمت رو گلچین کردم . در هر صورت ممنون از تعبیرتون
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

3ObHaN

کاربر ويژه
:دعا::دعا:
سلام
چند وقت پيش خواب ديدم با يكي از بهترين دوستام:بغل: رفتيم خونه ي قبلي مادربزرگم كه باهاشون خداحافظي كنم برم خارج :بای:
بعد تو حياطشون يه سگ نژاد گريت دين بود اندازه ي يه گاو بود . مشكي مشكي . خيلي ترسناك بود :ناراحت:. بهش نزديك شدم بهم حمله كرد و منو انداخت رو زمين و با دستاش سينه رو فشار داد و ميخواست منو بخوره:ترس: كه شكمش رو قلقلك دادم و شروع كرد مثل گربه ناز كردن:شاد:. انقدر باهم دوست شديم و از اونجا به بعد ميخواستيم سگه رو با خودم ببرم . يه حسي خوبي تو خواب بهم دست داد ...
اين اولين خوابي بود تو عمرم كه ديدم و يادم مونده :راز::راز:
 

mahdis

متخصص بخش سرگرمی و طنز
سلام آیدا جون...جون مهدیس اینو زودتر بگو... دیوونه میشم وقتی بهش فکر میکنم..:ناراحت:

برادر زادم چند ماهه فوت شده..اینو در جریانی که...:آه: خواب دیدم من و زنداداشم داریم میریم پیشش...یعنی میریم امامزاده که...:ناراحت: هنوز تو امامزاده نرفته بودیم که یهو به زنداداشم گفتم یه لحظه صبر کنیم اینجا مامان قرار بود بیاد...مامان بیاد باهم میریم دیگه..!!!یهو از دور آبجیمو دیدم دست تکون دادم که بیان سمت ما..یه خانومی کنار آبجیم بود که فک کنم مامانم بود...چهرشو انگار نمیخواست نشون بده...البته مامانم بودا...صورتشو پوشونده بود انگار...نمیدونممممممممممم.......بیشتر شبیه جوونیای مامانم بود...:تعجب::سوت: آبجیم داشت میومد سمت ما...ولی مامانم حرکتی نداشت..از اون سمت خیابون داشت مارو فقط نگاه میکرد و لبخند میزد!!!ماشینا هم همینطور رد میشدن...بعد دیدم بچه بغلشه...برادر زادم بود.:آه:.یکم بزرگتر شده بود..یهو به زنداداشم گفتم ووووووای...بچه رو هم آورده...خوبه بچه رو آورده بیاد سنگ قبرشو ببینه...:گریه::نه: زنداداشم خندید فقط...

بعدش من یهو شک کردم..گفتم خب کسی که مرده مگه میتونه ببینه؟؟؟نه دیگه نمیتونه...یهو گفتم وااااااااااا...این بچه که مرده چجوری الان داره نفس میکشه اصن؟؟؟بعدش یهو به خودم اومدم و گفتم چرا بغل مامانمه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چرا مامان فقط داره نگامون میکنه...یهو یه داد زدم و از خواب پریدم...:نه:

آیدا این خواب شاید دو مین بود همش...اول آهنگ چشام بسته شد..وقتی از خواب پریدم آهنگ وسطاش بود...:سوت:
 

Mehdi

متخصص بخش سخت افزار
سلام سبزک

دیشب انقدر یه خواب بد دیدم که تو خواب اصلا باورم نمیشد همچین چیزی اتفاق افتاده باشه.....صبح بلند شدم .....:گریه:

اصلا دلم نمیخواد کامل تعریفش کنم ولی خلاصه میگم آیدا:

اگه تو خواب مرگ یکی از اعضای خانوادت رو ببینی تعبیرش چی میشه؟
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
:دعا::دعا:
سلام
چند وقت پيش خواب ديدم با يكي از بهترين دوستام:بغل: رفتيم خونه ي قبلي مادربزرگم كه باهاشون خداحافظي كنم برم خارج :بای:
بعد تو حياطشون يه سگ نژاد گريت دين بود اندازه ي يه گاو بود . مشكي مشكي . خيلي ترسناك بود :ناراحت:. بهش نزديك شدم بهم حمله كرد و منو انداخت رو زمين و با دستاش سينه رو فشار داد و ميخواست منو بخوره:ترس: كه شكمش رو قلقلك دادم و شروع كرد مثل گربه ناز كردن:شاد:. انقدر باهم دوست شديم و از اونجا به بعد ميخواستيم سگه رو با خودم ببرم . يه حسي خوبي تو خواب بهم دست داد ...
اين اولين خوابي بود تو عمرم كه ديدم و يادم مونده :راز::راز:



سلام دوست عزیز
تعبیرخواب شما دوست عزیز:
در صورتی که مادربزرگت رو در خواب دیدی ، تعبیرش خبرهای خوبی هست که میشنوی...
دیدن سگ در خواب دشمنی هست فرومایه ...
و هر چقدر سگ بزرگتر باشه... این دشمن قویتره...
در مورد این سگ در خواب تو اینطور میشه تعبیر کرد که کسی که با تو روابط خوبی نداره و با تو خوب نیست، بعد از یک سری اتفاقات باهات دوست صمیمی ، حامی قدرتمند و وفادارمیشه...
چون سگ وقتی با شخص خواب بیننده خوب باشه و بهش آسیبی نرسونه دوست تعبیر میشه... و در واقعیت سگ را وفادار میشناسیم...
موفق باشید...
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
سلام آیدا جون...جون مهدیس اینو زودتر بگو... دیوونه میشم وقتی بهش فکر میکنم..:ناراحت:

برادر زادم چند ماهه فوت شده..اینو در جریانی که...:آه: خواب دیدم من و زنداداشم داریم میریم پیشش...یعنی میریم امامزاده که...:ناراحت: هنوز تو امامزاده نرفته بودیم که یهو به زنداداشم گفتم یه لحظه صبر کنیم اینجا مامان قرار بود بیاد...مامان بیاد باهم میریم دیگه..!!!یهو از دور آبجیمو دیدم دست تکون دادم که بیان سمت ما..یه خانومی کنار آبجیم بود که فک کنم مامانم بود...چهرشو انگار نمیخواست نشون بده...البته مامانم بودا...صورتشو پوشونده بود انگار...نمیدونممممممممممم.......بیشتر شبیه جوونیای مامانم بود...:تعجب::سوت: آبجیم داشت میومد سمت ما...ولی مامانم حرکتی نداشت..از اون سمت خیابون داشت مارو فقط نگاه میکرد و لبخند میزد!!!ماشینا هم همینطور رد میشدن...بعد دیدم بچه بغلشه...برادر زادم بود.:آه:.یکم بزرگتر شده بود..یهو به زنداداشم گفتم ووووووای...بچه رو هم آورده...خوبه بچه رو آورده بیاد سنگ قبرشو ببینه...:گریه::نه: زنداداشم خندید فقط...

بعدش من یهو شک کردم..گفتم خب کسی که مرده مگه میتونه ببینه؟؟؟نه دیگه نمیتونه...یهو گفتم وااااااااااا...این بچه که مرده چجوری الان داره نفس میکشه اصن؟؟؟بعدش یهو به خودم اومدم و گفتم چرا بغل مامانمه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چرا مامان فقط داره نگامون میکنه...یهو یه داد زدم و از خواب پریدم...:نه:

آیدا این خواب شاید دو مین بود همش...اول آهنگ چشام بسته شد..وقتی از خواب پریدم آهنگ وسطاش بود...:سوت:



سلام دخملی عزیز
تعبیر خواب تو زیبا رو :
مرده در خواب دوست و یا مهمان هست و دیدنش علتی برای ترس و ناراحتی و یا غم وجود نداره...
زنده شدن مرده در خواب تعبیرش اینه که دوستی یا مهمانی رو میبینی که برای تو عزیز هست...
اگر از نظر پوشش ، مرده لباس خوبی داشت و غمگین نبود... تعبیرش اینه که در آرامش هست... در غیر اینصورت خلافش هست..
از آنجایی که بچه ای شیرخوار بود برادرزاده ات تعبیرش اینه که آینده خوب و آرامی برای کسانی که در خوابت هستند در پیش رو هست... و فرصتی دوباره برای یک زندگی بهتر بدست میارید...
دیدن مادرتون در خواب با اونطور نگاهی که به تو میکرد اینه که در کارهایی که میخواهی انجام بدی مصمم هستی تا به اتمام برسونی...
تعبیرخوبی داره...
انشاالله که خیر هست...
و برای برادرزاده ات هم متاسفم... میدونم دیره ولی منو تو غم خودت شریک بدون...
موفق باشی...
 
آخرین ویرایش:

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
سلام سبزک

دیشب انقدر یه خواب بد دیدم که تو خواب اصلا باورم نمیشد همچین چیزی اتفاق افتاده باشه.....صبح بلند شدم .....:گریه:

اصلا دلم نمیخواد کامل تعریفش کنم ولی خلاصه میگم آیدا:

اگه تو خواب مرگ یکی از اعضای خانوادت رو ببینی تعبیرش چی میشه؟



سلام به مهدی گل
تعبیرخواب تو سوسک سبز من
مرگ در واقعیت اینجور که به ما گفتن زندگی دوباره در جهانی دیگر هست و همه انسانها و ادیان این رو میگن...
در خواب هم همینطور تعبیر میشه ... دیدن مرگ هر کی فرقی نمیکنه چه آشنا ، غریبه ، دوست، فامیل و حتی اقوام همه تعبیرش طولانی شدن عمر اون شخص هست...
اما استنباط من اینه که تو داری با چیزی که خیلی باعث ناامیدی و پریشونی ات شده داری مبارزه میکنی و سعی میکنی مقاومت کنی ...
انشاالله که خیر است...
 

miladh

New member
سلام
من 2 شب پیش خواب دیدم یه جایی هستم انگار مراسم ختم یه بچه کوچیکه
همه داشتن گریه میکردن
بچه رو هم که مرده بود رو یه تخت خوابونده بودن
نمیدونم چی شد یهو بچه افتاد پایین
بغلش کردم دستمو کشیدم رو صورتش چشماشو باز کرد زنده شد
میخواستم بدونم تعبیرش چی میشه
 

گل همیشه بهار

متخصص بخش اینترنت
سلام
همیشه در خوابهایم در حال پرواز در آسمانم یا تو آسمون پرواز میکنم یا از رو بام یهو پرواز میکنم به آسمون و هر کاری هم میکنم بیام زمین نمیشه کم کم دور میشم از زمین میشه بگین تعبیرش چیه؟

یه خواب دیگه هم دیدم اما به نظر خودم خواب نبود بیدار بودم البته استادم تعبیری کرد و منم قانع نشدم خواهش میکنم اگر تعبیرشو میدونین (تعبیر درست و واقعی)بگین

نصف شبی از خواب بیدار شدم انگاری تو خونه خودمون نبودم کمی که دقت کردم دیدم داخل خونمون یه خونه دیگه هم بود وقتی سرمو برگردوندم دیدم سماوری در حال جوشیدنه و یه مرد درشت و با هیکل که بنظرم آدم نمیومد دراز کشیده و خوابش برده
یهویی همه چی محو شد از ترسم که قادر به پلک زدن هم نبودم دیدم بالای سرم دو تا ستاره بزرگ که اطراف ستاره نارنجی رنگ بود که فکر کنم شبیه دایره بودند که دور ستاره چیده شده بودند.ستاره ها بالای سرم در حال چرخیدن بودن که وقتی چشممو برگردوندم دیدم مردی نورانی که صورتش هم مشخص نبود کنارم نشسته آن دایره های کوچک در اطراف ستاره ها در اطراف آن مرد هم بود برگشتم ستاره ها رو ببینم دیدم کم کم دور شدند و از پنجره رد شدند و به آسمون رفتند.برگشتم آن مرد نورانی هم نبود


 
آخرین ویرایش:
بالا