گل همیشه بهار
متخصص بخش اینترنت
اگر تعبیر نمیکنید بگین دیگه اینجا خوابمونو ننویسیم
-
توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an alternative browser.
You should upgrade or use an alternative browser.
"خوابتان رو تعريف كنيد و تعبيرش را بخوانيد"
- شروع کننده موضوع سنجاقي
- تاریخ شروع
سلام
من 2 شب پیش خواب دیدم یه جایی هستم انگار مراسم ختم یه بچه کوچیکه
همه داشتن گریه میکردن
بچه رو هم که مرده بود رو یه تخت خوابونده بودن
نمیدونم چی شد یهو بچه افتاد پایین
بغلش کردم دستمو کشیدم رو صورتش چشماشو باز کرد زنده شد
میخواستم بدونم تعبیرش چی میشه
سلام دوست عزیز
تعبیر خواب شما
دیدن مرده در خواب دوست و مهمان است و دیدنش در خواب علت ترس و وحشت نیست...
زنده شدن مرده فرقی نمیکنه بچه یا بزرگسال تعبیرش اینه که حال اون شخص خوبه و زنده شدن اون مرده به وسیله شما اینه که از طرف شما به اون خیری میرسه...
آخرین ویرایش:
همیشه در خوابهایم در حال پرواز در آسمانم یا تو آسمون پرواز میکنم یا از رو بام یهو پرواز میکنم به آسمون و هر کاری هم میکنم بیام زمین نمیشه کم کم دور میشم از زمین میشه بگین تعبیرش چیه؟
سلام دوست عزیز...
تعبیرخواب اولی تو اینطور تعبیر می شه که در تحولات آینده زندگی برای رسیدن به هدفهای تعیین شده دچار مشکل و سختی می شی و یا اصلا نمی رسی...
اما بخوایم کلی بگی پرواز کردن در خواب بد نیست و بهبود کارهامون رو خبر می ده...
نصف شبی از خواب بیدار شدم انگاری تو خونه خودمون نبودم کمی که دقت کردم دیدم داخل خونمون یه خونه دیگه هم بود وقتی سرمو برگردوندم دیدم سماوری در حال جوشیدنه و یه مرد درشت و با هیکل که بنظرم آدم نمیومد دراز کشیده و خوابش برده
یهویی همه چی محو شد از ترسم که قادر به پلک زدن هم نبودم دیدم بالای سرم دو تا ستاره بزرگ که اطراف ستاره نارنجی رنگ بود که فکر کنم شبیه دایره بودند که دور ستاره چیده شده بودند.ستاره ها بالای سرم در حال چرخیدن بودن که وقتی چشممو برگردوندم دیدم مردی نورانی که صورتش هم مشخص نبود کنارم نشسته آن دایره های کوچک در اطراف ستاره ها در اطراف آن مرد هم بود برگشتم ستاره ها رو ببینم دیدم کم کم دور شدند و از پنجره رد شدند و به آسمون رفتند.برگشتم آن مرد نورانی هم نبود
تعبیر خانه ای درون خانه ای دیگر اینه که غم و ناراحتی که داری رهایی پیدا می کنی... اگر بیماری شفا پیدا می کنی... همینطور رزق و روزی ات بیشتر از قبل میشه...
سماور در حال جوش همسر خشمگین و بداخلاق هست...
مرد درشت و یا هیکل بزرگ معنی اش لحظه های شیرین تعبیرش هست...
و چون نمیشناختی تعبیرش اینه با آدمهای جالبی آشنا میشی...
دیدن ستاره بزرگ و درخشان تعبیرش خوشبختی هست...
دیدن ستاره های زیاد در خواب تعبیرش اینه که دست به کاري بزرگ دست مي زنید ...
اگر در خواب چهرههاى نورانى ببينيد، نشانهى آن است كه بايد مراقب خود باشيد...
تعبیر اینکه ستاره ها کم کم دور میشن، اگر ستاره ها از خانه شما باشه شخصی که در خانواده شما موقعیتی داره که مثل ستاره است خبر مرگ اون شخص هست. ( انشاالله که اینطور نمیشه)
دوست عزیز پیشنهاد میکنم که بعد از بلند شدن از خواب همیشه صدقه بدید...
گل همیشه بهار
متخصص بخش اینترنت
سلام
ممنونم از اینکه خواب نه رویایم رو تعبیر کردین اما دوست من ازم ناراحت نشین چونکه من آدم رکی هستم و دورو نیستم اما این تعبیرها رو که کردین متاسفانه اکثرا برعکس بود جزچندین مورد
اما بازم از شما تشکر میکنم.اما این پیشنهاد آخرتون رو پیشنهاد میکنم به همه چونکه اثرش رو دیدم و هر وقت به اون موارد فکر میکنم بدنم به لرزه می افته .آخه تو شهر ما چند سال پیش یه زلزله شدیدی اومداما من به لطف خدا چند لحظه قبلش حس کردم و گفتم زلزله شد اما خونواده ام فکر کردن به سرم زده برای همین صدقه دادم برای سلامتی آقا امام زمان و از خدا خواستم هیچ اتفاقی نیفته که تو این فکر بودم یهویی همه جا لرزید بد جور زلزله ای بود حتی همشهریهای عزیزم اینو یادشون هست . این یکی از اون موارد بود بازم فکرش حالمو دگرگون میکنه
بازم میگم از تعبیرتون ممنونم .واز تعبیرتون خوشم اومد.
ممنونم از اینکه خواب نه رویایم رو تعبیر کردین اما دوست من ازم ناراحت نشین چونکه من آدم رکی هستم و دورو نیستم اما این تعبیرها رو که کردین متاسفانه اکثرا برعکس بود جزچندین مورد
اما بازم از شما تشکر میکنم.اما این پیشنهاد آخرتون رو پیشنهاد میکنم به همه چونکه اثرش رو دیدم و هر وقت به اون موارد فکر میکنم بدنم به لرزه می افته .آخه تو شهر ما چند سال پیش یه زلزله شدیدی اومداما من به لطف خدا چند لحظه قبلش حس کردم و گفتم زلزله شد اما خونواده ام فکر کردن به سرم زده برای همین صدقه دادم برای سلامتی آقا امام زمان و از خدا خواستم هیچ اتفاقی نیفته که تو این فکر بودم یهویی همه جا لرزید بد جور زلزله ای بود حتی همشهریهای عزیزم اینو یادشون هست . این یکی از اون موارد بود بازم فکرش حالمو دگرگون میکنه
بازم میگم از تعبیرتون ممنونم .واز تعبیرتون خوشم اومد.
آخرین ویرایش:
من ناراحت نمیشم دوست عزیز...
من هم از چند کتاب خوندم... و نزدیکترین تعبیر رو برای خواب تو نوشتم...
و همه چیز عینه اون خوابی که اتفاق افتاده رو نمیشه معنی کرد و در هرشخصی ممکنه یک طور تعبیر بشه...
همونطور که همه میدونیم... هیچکس جز خدا از همه چیز خبر دار نیست و اون آگاهه به همه چیز...
دیدن خواب خودش یه نعمته و یه نشانه ای از خدا که باعث میشه کمی ما به زندگی که در روز بعد و روزهای بعد میکنیم کمی بیشتر توجه کنیم...
موفق باشی دوست عزیز...
من هم از چند کتاب خوندم... و نزدیکترین تعبیر رو برای خواب تو نوشتم...
و همه چیز عینه اون خوابی که اتفاق افتاده رو نمیشه معنی کرد و در هرشخصی ممکنه یک طور تعبیر بشه...
همونطور که همه میدونیم... هیچکس جز خدا از همه چیز خبر دار نیست و اون آگاهه به همه چیز...
دیدن خواب خودش یه نعمته و یه نشانه ای از خدا که باعث میشه کمی ما به زندگی که در روز بعد و روزهای بعد میکنیم کمی بیشتر توجه کنیم...
موفق باشی دوست عزیز...
چند شب پیش خواب دیدم ساختمونمون پر از جن شده:تعجب:
خوابم انگار اینطور شروع شد که یک مار گنده خوشگل کنار پام دیدم که نیشم زد و پام کمی خون اومد ولی اصلا دردم نگرفت.. نیگاش کردم و با خودم گفتم: امکان نداره چنین مار بزرگی تو خونه ما پیدا بشه! این حتما جنه!
خلاصه به همه خبر دادم و بعد هم همسایه ها خبردار شدند و همه به خونه همدیگه رفت و آمد می کردیم و متوجه شدیم ساختمون پر از جنه! تو همین رفت و آمد همسایه ها و جنا :غش2:! دم در ایستاده بودم که دیدم یک خانم نصفه قد زشت دماغ دراز با چادر گل گلی دم در ایستاده.. چهره ش اصلا طبیعی و آدمیزادی نبود.. من که متوجه ش شدم حدس زدم جنه! رفتم دست رو شونه ش گذاشتم گفتم: من تو رو می شناسم .. بیا عزیزم بیا تو.. این همه اومدن تو خونه مون - تو هم خجالت نکش بیا تو:خنده2:
آخر خوابم یادمه من و خواهرم تو خونه راه می رفتیم و بلند بلند می گفتیم: از خونه مون برید بیرون .. از خونه ما برید بیرون..
---
این خواب تا حدی نتیجه گفتگوییه که با بشری دوستم داشتم.. من خیلی دوست دارم با دوستام برم بیرون یا حداقل تو حیاط دانشگاه بگردیم .. ولی این چند وقته بشری با من نمی یاد.. میگه تو ماه صفر جنا از خونه شون بیرون میان و ما نباید شبا نزدیک درخت و آب و جاهای خلوت بریم
وقتی بیدار شدم کمی دلهره گرفتم و تا چند لحظه دعا و سوره می خوندم :نیش2:
خوابم انگار اینطور شروع شد که یک مار گنده خوشگل کنار پام دیدم که نیشم زد و پام کمی خون اومد ولی اصلا دردم نگرفت.. نیگاش کردم و با خودم گفتم: امکان نداره چنین مار بزرگی تو خونه ما پیدا بشه! این حتما جنه!
خلاصه به همه خبر دادم و بعد هم همسایه ها خبردار شدند و همه به خونه همدیگه رفت و آمد می کردیم و متوجه شدیم ساختمون پر از جنه! تو همین رفت و آمد همسایه ها و جنا :غش2:! دم در ایستاده بودم که دیدم یک خانم نصفه قد زشت دماغ دراز با چادر گل گلی دم در ایستاده.. چهره ش اصلا طبیعی و آدمیزادی نبود.. من که متوجه ش شدم حدس زدم جنه! رفتم دست رو شونه ش گذاشتم گفتم: من تو رو می شناسم .. بیا عزیزم بیا تو.. این همه اومدن تو خونه مون - تو هم خجالت نکش بیا تو:خنده2:
آخر خوابم یادمه من و خواهرم تو خونه راه می رفتیم و بلند بلند می گفتیم: از خونه مون برید بیرون .. از خونه ما برید بیرون..
---
این خواب تا حدی نتیجه گفتگوییه که با بشری دوستم داشتم.. من خیلی دوست دارم با دوستام برم بیرون یا حداقل تو حیاط دانشگاه بگردیم .. ولی این چند وقته بشری با من نمی یاد.. میگه تو ماه صفر جنا از خونه شون بیرون میان و ما نباید شبا نزدیک درخت و آب و جاهای خلوت بریم
وقتی بیدار شدم کمی دلهره گرفتم و تا چند لحظه دعا و سوره می خوندم :نیش2:
آخرین ویرایش:
Arashtranslater
New member
مثل اینکه کسی خواب نمیبینه...
یا اگه می بینه یادش میره...
یا اگه یادش باشه دوست نداره تعبیرش رو بدونه...
یا دوست نداره بقیه خوابش رو بدونن...
خب تو پیام خصوصی بدین من تعبیرش رو بگم...
دیگه علم پیشرفت کرده کاری نکن یه نرم افزار بزارم اینجا کارو کاسبیت بخوابه:10:
دیگه علم پیشرفت کرده کاری نکن یه نرم افزار بزارم اینجا کارو کاسبیت بخوابه:10:
رو آب بخندی...:21:
نرم افزار هم باشه هیچ ربطی به تعبیرخواب نداره... مگه خوابت رو واسه نرم افزار تعریف میکنی کل تعبیرش رو تحویل میگیری؟:مشکوک:
دفعه آخرت باشه اینجوری میخندی ....:sanjaghi::21:
امیدوارم امشب یه خوابی ببینی که فردایی صبح کچل بشی....:نیش2::نیش2:
Arashtranslater
New member
امیدوارم امشب یه خوابی ببینی که فردایی صبح کچل بشی....
حالا چه خوابی ببینم تعبیرش این میشه که کچل میشم؟:فکر:
حالا چه خوابی ببینم تعبیرش این میشه که کچل میشم؟:فکر:
برو از همون نرم افزاری که پزش رو میدادی بپرس... از من چرا میپرسی؟:sanjaghi::101::عصبانی:
Arashtranslater
New member
برو از همون نرم افزاری که پزش رو میدادی بپرس... از من چرا میپرسی؟
پرسیدم گفت باید بگیری یه سنجاقکو خفه کنی:نیش: آماده ای؟:زبون:
فاطمه زینب
کاربر ويژه
سلام سنجاقی عزیز من خیلی وقتها خواب میبینم که عموم مرده ومن ودخترعموم خیلی ناراحتیم طوریکه با صدای گریه وهق هق ازخواب بیدار میشم تافرداش همینطورناراحتم.دوسه بارشایدم بیشتراین خوابو دیدم لطفااگه میشه برام تعبیر کنید.واینکه توخواب مردن عزیزت بااینکه درحال حیاته عزیزمون یعنی چی آخه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:گل::گل::گل::گل:
حدود دو هفته پیش تو خواب دیدم که پسر داییم از میان جایی پر گل، گل رز صورتی از شاخه چید و به من داد و من قبول کردم و حتی پذیرای ابراز علاقش شدم،ولی از یک طرف تو حالت شک و تردید بودم..تو خواب دومم که امروز بود دیدم که هر دو خانواده با هم داریم تو تاریکی فیلم تماشا می کنیم..پسر داییم سرش را روی پاهام گذاشت و من با دستام دور گردنش حلقه زدم که یک دفعه اون رو دستم بوسه زد و من کاملا راضی دست یا سرش رو نوازش کردم ولی باز در تردید و نگرانی بودم
اینها در حالی هست که من و پسر داییم تو عالم واقعیت چندان از هم خوشمون نمی آد
اینها در حالی هست که من و پسر داییم تو عالم واقعیت چندان از هم خوشمون نمی آد
سلام ، خسته نباشید :گل:
این خوابی که برات تعریف میکنم رو ساعت 11:30 صبح الی 12 دیدم ( نخند ، از خستگی زیاد خوابم برد :تعجب2: )
خواب دیدم ، پدرشوهرم یه عالمه ماهی قرمز (عید ) واسه دخترم خریده ، هر چی ظرف آب میکردم و این ماهیا را توش میریختم ، تموم شدنی نبود. همش هم از آب میپریدن بیرون و من که میترسیدم بهشون دست بزنم ، دخترم میگرفتشون و مینداختشون تو آب . :خجالت2:
یه دفعه یه پلاستیک بزرگ دیگه پر ماهی اونطرف اتاق دیدم که شروع کردم به گریه کردن ، شاکی بودم که چرا این همه ماهی براش خریده ، بعد پدرم اومد و گفت که پلاستیک ماهیا رو درشو ببند بیار طبقه پایین برای من :83:
منم رفتم در پلاستیک رو ببندم که ته پلاستیک به جای ماهی یه سگ شکاری ترسناک دیدم ( رنگش قهوه ای بود ) ، شروع کرد به پارس کردن :هنگ:
منم فرار کردم و بابامو خبر کردم :فرار:
بابامم گفت در ورودی رو باز کنم تا سگه رو بفرسته بیرون ، ولی وقتی رفت خونه م ، گفت هیچ سگی نیست :تعجب:
منم با همون ترس و وحشتِ تو وجودم یهو از خواب پریدم :قاطی:
حالا تعبیرش چی میشه ؟؟؟ :نمیدونم::نیش3:
این خوابی که برات تعریف میکنم رو ساعت 11:30 صبح الی 12 دیدم ( نخند ، از خستگی زیاد خوابم برد :تعجب2: )
خواب دیدم ، پدرشوهرم یه عالمه ماهی قرمز (عید ) واسه دخترم خریده ، هر چی ظرف آب میکردم و این ماهیا را توش میریختم ، تموم شدنی نبود. همش هم از آب میپریدن بیرون و من که میترسیدم بهشون دست بزنم ، دخترم میگرفتشون و مینداختشون تو آب . :خجالت2:
یه دفعه یه پلاستیک بزرگ دیگه پر ماهی اونطرف اتاق دیدم که شروع کردم به گریه کردن ، شاکی بودم که چرا این همه ماهی براش خریده ، بعد پدرم اومد و گفت که پلاستیک ماهیا رو درشو ببند بیار طبقه پایین برای من :83:
منم رفتم در پلاستیک رو ببندم که ته پلاستیک به جای ماهی یه سگ شکاری ترسناک دیدم ( رنگش قهوه ای بود ) ، شروع کرد به پارس کردن :هنگ:
منم فرار کردم و بابامو خبر کردم :فرار:
بابامم گفت در ورودی رو باز کنم تا سگه رو بفرسته بیرون ، ولی وقتی رفت خونه م ، گفت هیچ سگی نیست :تعجب:
منم با همون ترس و وحشتِ تو وجودم یهو از خواب پریدم :قاطی:
حالا تعبیرش چی میشه ؟؟؟ :نمیدونم::نیش3:
سلام به ایران انجمن خوش اومدید Aram67
خانم سنجاقی اینجا نیستن
ولی براتون دو تا لینک راجب موضوع خوابتون میذارم :نیش3:
http://tabirkhab.akairan.com/sleep/sleep/14969.html
http://tabirkhab.akairan.com/sleep/sleep/15478.html
خانم سنجاقی اینجا نیستن
ولی براتون دو تا لینک راجب موضوع خوابتون میذارم :نیش3:
http://tabirkhab.akairan.com/sleep/sleep/14969.html
http://tabirkhab.akairan.com/sleep/sleep/15478.html