• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

شعر : دل خسته ام

#fati#

کاربر ويژه
من نوشتم بر سنگ
من سرودم بر آب؛
زندگی آیه ی صد رنگ خداست.
قلمم شاخه گل فصل بهـــــــــار
جوهرش ،عطر اشگ مهتاب
باد،....
عطر آن شاخه به صحرا هـــــــــــا برد.
آب،.....
شعر مرا رقص كنان با خود برد،
برد تا دریا،
مقصدش دریا بود.
شعر من،
خرمی صبحدم بارانی است.
روح آب است به رود
گیسوی پر شكن موج به دریا ،رقصان
صافی آینه در منظر باغ
غزل مرغ در آغوش بهـــــــــــــــار
خنده ی دخترك عاشق شعمدانی هاست
شعر من رنگ خداست

عاشق سرخوش زیبایی هاست.
شعر من امـــــــــــــا،....
عاری از مدحت دستار و قباست
راوی قصه ی سر مستی رندان خداست،
خالی از زهد و ر یاست.
شعر من،....

قصه ی آیه ی صد رنگ خداست.
 

#fati#

کاربر ويژه
پیرمرد شرقی، ساز رابرداشت.
روزنِ كلبه ی چوبین را ــ
به بهاران وا كرد.
با نگاهی كه در آن پرسش بود.
آه این دشت چـــــــــــرا ،
مخمل سبز ندارد بر تن؟!
جام زرینه چـــــــــــــــرا،
در پس ابر سیه پنهان است ؟!
***
ساز را برداشت ،
درِیخ بسته زهم وا كرد.
زخمه بر سیم كشــــــید،
نغمه ای از لب آن ساز،
دشت را رقصان كرد.
گــــــــل سرخی ،
برف را پس زد،
سر برآورد ،چو سرو.

ساز شرقی،
نفس گرمی داشت .
برف،در جوی ــ.
ره به دریا در پیش ،
می خزیدو می رفت.
ابر هم گرم شد وباران شد.

پرده از چهره ی خورشید فتاد.
 

#fati#

کاربر ويژه
شب تابستان بود
گل مهتاب شكفت
راز عشاق ز گلدسته سرو ،
بر ملا شد در باد.
كولی باد،چرخ زنان ،رقص كنان ــ
راز عشاق به صحرا ها برد.
***
نعره ی رعد هراسی افكند
ابر ،
پرده بر ماه كشید.
سرو خاموش،
دیگر سخن عشق نگفت.
دشنه ای برق زنان ،
سینه ی شاعر عاشق را ـــ
زخم زد،چون ورق برگ درید.
شحنه ای در دل تاریكی گم شد.
قطره خونی زدل شاعر عاشق ــ
بركف كوچه چكید ،در دم گل كرد.
****
برق رخشنده ی عشق ،
پرده ی ماه درید
گل مهتاب شكفت
نغمه ی عشق در آن كوچه ی مهتابی ـــ
از آن گل بر خاست.
عشق جاری در باد
باد در صحــــــــــــرا،
عاشقان ،پای كوبان،با شعف ،با فریاد،
گرد خاكستر بیداد،
جامه در و رقص كنان.
****
من نوشتم بر برگ ؛
كاش از مأذنه ها ،صبحدمان
سخن عشق چو باران می ریخت.
نشنیدی كه حافظ می گفت :
« از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر
یاد گاری كه در این گنبد دوار بماند»
باد پاییز وزید.
به تمنایم خندید.

موذیانه ورق برگ به تاراج ببرد.
 

shakira

متخصص بخش پزشکی

حضور آرامت مدت هاست در کنارم نیست،

اما یاد تو،

مهمان همیشگی قلبم است ...

:گل:
 

#fati#

کاربر ويژه

امشب آرام نداری انگار دل تو تنگ نگاهیست که از بودن تو دلگیر است! گریه ابر دلت یکسره آهنگین است و تو بی تابی و هر لحظه به خود می پیچی از خودت می پرسی که چه می خواهم از این بازی بی رحم زمان؟ که به یک دم نفس ثانیه را می گیرد دل تو از گذر بی ثمر ثانیه ها می میرد... و سکوتی که تو را می کشد آرام و خموش، آرزویی داری و خدایی که تو را می شنود از دل شب قطره ی اشک تو را می بیند بی گمان دستت را از پس فاصله ها می گیرد! گرم امید نباش شعرِ تو در عبور است و تو را می برد از خاطره اش مثل غبار تویی و دفتر شعرت که تو را تا ته دنیا می برد
 

الهه خورشید

متخصص بخش خانه و خانواده
کسی که باهاش خندیدی شاید از یادت بره،
اما اونی که باهاش گریه کردی محال از یاد ببری...
 

#fati#

کاربر ويژه
uw47ul715f41cajwm5a.jpg
 

#fati#

کاربر ويژه
مهربانم، ای خوب! یاد قلبت باشد؛ یک نفر هست که این جا بین آدم هایی، که همه سرد و غریبند با تو تک و تنها، به تو می اندیشد و کمی، دلش از دوری تو دلگیر است....

مهربانم، ای خوب! یاد قلبت باشد؛ یک نفر هست که چشمش ، به رهت دوخته بر در مانده و شب و روز دعایش اینست؛ زیر این سقف بلند، هر کجایی هستی، به سلامت باشی و دلت همواره، محو شادی و تبسم باشد...

مهربانم، ای خوب! یاد قلبت باشد؛ یک نفر هست که دنیایش را، همه هستی و رؤیایش را، به شکوفایی احساس تو، پیوند زده و دلش می خواهد، لحظه ها را با تو، به خدا بسپارد....

مهربانم، ای خوب! یک نفر هست که با تو تک و تنها، با تو پر اندیشه و شعر است و شعور! پر احساس و خیال است و سرور! مهربانم، ای یار، یاد قلبت باشد؛ یک نفر هست که با تو، به خداوند جهان نزدیک است و به یادت، هر صبح، گونه سبز اقاقی ها را از ته قلب و دلش می بوسد و دعا می کند این بار که تو با دلی سبز و پر از آرامش، راهی خانه خورشید شوی و پر از عاطفه و عشق و امید به شب معجزه و آبی فردا برسی…
 

#fati#

کاربر ويژه

زنـدگـی شطرنـج دنـیـا و دل است قصـه ی پر رنج صدها مـشکـل است

شـاه دل کـیـش هـوسـهــا میشود پــای اســب آرزوهــا در گــل است

فـیـل بـخـت مـا عـجـب کــج مـیرود در سـر مـا بـس خـیال باطـل است

مــا نـسـنـجـیـده در پـی فـرزیـن او غـافـل از اینکه حریفی قابـل است

مهره های عمـر مـن نیمـش برفت مهره های او تمـامش کامل است

بــا دل صــدیــق مــا او حـیـلــه ها دارد و از بـــازیــش دل غافل است
 

الهه خورشید

متخصص بخش خانه و خانواده
دیروز و فردا هر دو نامردند ...!
دیروز با خاطراتش و فردا با وعده هایش مرا فریب دادند تا نفهمم امروزم چگونه گذشت
 

#fati#

کاربر ويژه

هر شب وقتی تنها میشم
حس می کنم پیش منی...
دوباره گریه ام میگیره
انگار تو آغوش منی...
روم نمیشه نگات کنم
وقتی که اشک تو چشمامه...
با اینکه نیستی پیش من
انگار دستات تو دستامه...
بارون میباره و تو رو
دوباره پیشم می بینم...
اشک تو چشام حلقه میشه
دوباره تنها میشینم...
قول بده وقتی تنها میشم
باز هم بیای کنار من...
شبای جمعه که میاد
بیای سر مزار من...
دوباره از یاد چشات
زمزمه ی نبودنم...
ببین که عاقبت چی شد
قصه ی با تو بودنم...
خاک سر مزار من
نشونی از نبودنت...
دستهای نامردم شهر
چرا ازم ربودنت...
به زیر خاکمو هنوز
نرفتی از خیال من...
غصه نخور سیاه نپوش
گریه نکن برای من...
دیگه فقط آرزومه
بارون بباره رو تنم...
دوباره لحظه ها سپرد
منو به باد رفتنم...
دیگه فقط آرزومه
بارون بباره رو تنم...
رو سنگ قبرم بنویس
تنهاترین تنها منم...
 

#fati#

کاربر ويژه

چی می شد بچه می موندیمو بزرگ نمیشدیم
پشت این صورتک بچه ها گرگ نمی شدیم
دلامون یه گوله آتیش، لبامون پر از ترک
می پریدیم از رو گلها، عینهو یه شاپرک
به جای دوچرخه با یه طوقه سرگرم می شدیم
جلوی بزرگترا مث یه موم نرم می شدیم
کاش می شد تو کوچه های بچه گی ساز بزنیم
ساده وار و بچه گونه ، زیر آواز بزنیم
می شد از کنار کوچه ، لخ و لخ پایی کشید
حتی خورشید و تو آسمون مقوایی کشید
یا شبا رو پشتبون، خیره به تاق آسمون
دنبال قشنگ ترین ستاره های کهکشون
کاش می شد بچه می موندیم، عاشق شاپرکا
تشنه ی رسیدن یک به یک قاصدکا
چی می شد بچه می موندیمو بزرگ نمی شدیم
حیرون دروغ چوپونه و گرگ نمی شدیم...
 

#fati#

کاربر ويژه

هر کسی‌ هستی‌ یه‌ دفه،‌ قَد بکش‌ از پُشت‌ِ نقاب‌ !
از رو نوشته‌ حرف‌ نزن‌ ، رهاشو از پیله‌ی‌ خواب‌ !
نقشه‌ی‌ یه‌ دریچه‌ رو، روُ میله‌ی‌ قفس‌ بکش‌ !
برای‌ یک‌بار که‌ شده‌، جای‌ خودت‌ نفس‌ بکش‌ !
کاشکی‌ می‌شد تو زنده‌گی،‌ ما خودمون‌ باشیم‌ُ بَس‌ !
تنها برای‌ یک‌ نگاه‌ ، حتّی برای‌ یک‌ نفس‌ !
تا کی‌ به‌ جای‌ خودِ ما، نقاب‌ِ ما حرف‌ بزنه‌ ؟
تا کی‌ سکوت‌ُ رَج‌ زدن‌ ، نقش‌ِ نمایش‌ِ منه‌ ؟
آی‌ نمایشنامه‌نویس‌ ! نقش‌ من‌ُ به‌ من‌ بده‌ !
نقش‌ِ جدال‌ِ آخرِ ، تن‌ به‌ تن‌ُ به‌ من‌ بده‌ !
می‌خوام‌ همین‌ ترانه‌ رو، روُ صحنه‌ فریاد بزنم‌ !
نقابم‌ُ پاره‌ کنم‌ ، جای‌ خودم‌ داد بزنم‌ !
هر کسی‌ هستی‌ یه‌ دفه‌، قَدبکش‌ از پُشت‌ِ نقاب‌
از رو نوشته‌ حرف‌ نزن‌ ، رهاشو از پیلة‌ خواب‌
نقشه‌ یه‌ دریچه‌ رو ،روُ میله ی‌ قفس‌ بکش‌
برای‌ یک‌ بار که‌ شده‌، جای‌ خودت‌ نفس‌ بکش‌ !!!!
 

#fati#

کاربر ويژه

عشق و رســوایی همیشه توام است عاشـــــــــق فارغ ز رسوایی کم است

در حریمـــــم عشق جای عقل نیست

عاشـــقی با عاقـــلی دور از هم است هر که را با عشـــــــــــــق دیدم آشنا با خـــــرد بیگانه با دل محــــــرم است

زندگی با عشـــــــــق معنا می شود بی حضور عشــــــق دنیا مبهم است

برگ و بار عاشــــــقی خون دل است ریشه های عشق در خاک غم است

در دلم آهســـــــته می گرید کسی، بارش بـــــــاران در اینجا نم نم است

چــــــهره زردم به اشک آغشته شد روی این پژمرده گل هم شبنم است

بی حضور چشمهای روشنت لحـــــــــظه های ماتم است

یادت ای آرام بـــــــخش زندگی درد بی درمان ما را مرهم است

 

#fati#

کاربر ويژه
اینکه میگم دوست دارم
اینکه میگم تو رو می‌خوام
اینکه میگم هر جا بری،تا اخرش باهات میام
اینکه میگم عاشقتم
من تا همیشه باهاتم
اینکه میگم پیشم بمون،چه توی شادی چه تو غم
دروغ محض به خدا
من دیگه دوست ندارم
اسم تورو روی لبم از روی عادت میارم
دروغ محض به خدا
من دیگه دوست ندارم
تو یکی از همین روزا میرم و تنهات میزارم
 

#fati#

کاربر ويژه
صدا داره میاد صدایه نفسامِتازه فهمیدم که چه احساسی داشت,همیشه هم تنهایی بد نیست
عجیبه چشمای خودم بهم دروغ میگن,فقط باید به قلبم گوش کنم
خیلی دارن بد نگام میکنن این چشمای منِ که اینطور نگام میکنه؟
تو این سکوت یه صدایی میاد,اون صدایِ لحظه هاست

زمان میرفت و به من میگفت که بر نمیگرده,کار به برگشتن نمیکشه
من نمیزارم بره,واسه اون بود که دنیا رو استپ کردم منتظر بودم

یه چیزی بگه ولی.......
چرا چیزی نگفت
 

#fati#

کاربر ويژه
قصه از غلط شروع شد,از يه اشتباه ساده,از يه خنده اي كه گم شد توي بغض بي اراده,
دست تو يا دست تقدير,گاهي ادم بد مياره,غصه از غلط شروع شد,من به تو ربطي نداره,
سادگيمو تو شكستي ,اينه ها دروغ نميگن,تو ولي خودت نبودي,
خود من بودي ,خود من

شاكيم اما نه از تو,از خودم لجم گرفته,از خودم كه بيشتر از تو
منو دست كم گرفته

مات ماتم زده از تو,تا ته قصه شكستم,تو به انتها رسيدي,من چمدونم و بستم,​
باورم ميكني يا نه؟

نميدونم نميدونم............
 

#fati#

کاربر ويژه
[FONT=Vazir, times, serif]حالا که رفتی و بی وفا شدی با کس دیگری آشنا شدی
[FONT=Vazir, times, serif]دیگه حرفی واسه گفتن نداری با منم مثل غریبه ها شدی
[FONT=Vazir, times, serif]ای عشق اولینم ای عشق آخرینم
[FONT=Vazir, times, serif]خدا حافظ خدا حافظ
[FONT=Vazir, times, serif]تو که از درد دلم بی خبری جز غم عشق تو ندارد ثمری
[FONT=Vazir, times, serif]خیلی وقته از محبت و وفا توی چشمات نمیبینم اثری
[FONT=Vazir, times, serif]ای عشق اولینم ای عشق آخرینم
[FONT=Vazir, times, serif]خدا حافظ خدا حافظ
[FONT=Vazir, times, serif]دیگه بی توزندگی پوچه برام بی تو من مرگمو از خدا میخوام
[FONT=Vazir, times, serif]میرم اونجایی که پیدام نکنی توی گوشت میمونه زنگ صدام
[FONT=Vazir, times, serif]ای عشق اولینم ای عشق آخرینم
[FONT=Vazir, times, serif]خدا حافظ خدا حافظ
 

#fati#

کاربر ويژه
از خواب می پرم
چیزی یادم نمی آید
فقط از چشمان خیسم می فهمم كه خواب تو را می دیده ام
ای كاش در كنارم بودی
تا سكوت تنهاییم را نیز بشكنی
كنار پنجره می روم
آسمان بر خلاف دل ابریم صاف است
مانند هر شب ستاره ها را می شمارم
یكی كم است….
شاید امشب هم در جایی كسی مانند من ستاره بختش را به بهای دل شكسته ای داده
 
بالا