• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

عيد سعيد قربان مبارك باد...

وضعیت
موضوع بسته شده است.

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
به نام خالق خوبيها و مهربانيها​

سلام به همه دوستان و كاربران گرامي...
خدا رو شكر كه باز خداوند فرصتي داد تا بازهم در كنار هم باشيم و بتونيم عيدها و شاديهايمان را باهم تقسيم كنيم...
در اینجا بعنوان عضو کوچکی از انجمن وظیفه خودم میدونم که این عید مبارک و بزرگ را خدمت همه عزیزان ايران انجمن صمیمانه تبریک بگم و برای همه دوستان و هم ميهنان عزيزم از درگاه ایزد منان آرزوی صحت و سلامتی و عمر پر برکت مسئلت نمايم.

92443069-884d-474b-9f66-9d63ebfabf8c.jpg

عید سعید «قربان»، جشن «تقرب» عاشقان حق مبارک!!!
bedanim.parsiblog.com%20Ghorban%20.jpg
زندگی‌تان به زیبایی گلستان ابراهیم و پاکی چشمه زمزم.

bedanim.parsiblog.com%20Ghorban%20(1).jpg

عيدتون مبارك با بهترين آرزوها براي شما...
 

ahmadfononi

معاونت انجمن
تبریک عید سعید قربان

16 آبان عید سعید قربان

عيد قربان كه پس از وقوف در عرفات (مرحله شناخت) و مشعر (محل آگاهي و شعور) و منا (سرزمين آرزوها، رسيدن به عشق) فرا مى رسد، عيد رهايى از تعلقات است. رهايى از هر آنچه غيرخدايى است. در اين روز حج گزار، اسماعيل وجودش را، يعنى هر آنچه بدان دلبستگى دنيوى پيدا كرده قربانى مى كند تا سبكبال شود.
اکنون در منايي، ابراهيمي، و اسماعيلت را به قربانگاه آورده اي اسماعيل تو کيست؟ چيست؟ مقامت؟ آبرويت؟ موقعيتت، شغلت؟ پولت؟ خانه ات؟ املاكت؟ ... ؟
اين را تو خود مي داني، تو خود آن را، او را – هر چه هست و هر که هست – بايد به منا آوري و براي قرباني، انتخاب کني، من فقط مي توانم نشانيهايش را به تو بدهم:
آنچه تو را، در راه ايمان ضعيف مي کند، آنچه تو را در "رفتن"، به "ماندن" مي خواند، آنچه تو را، در راه "مسئوليت" به ترديد مي افکند، آنچه تو را به خود بسته است و نگه داشته است، آنچه دلبستگي اش نمي گذارد تا " پيام" را بشنوي، تا حقيقت را اعتراف کني، آنچه ترا به "فرار" مي خواند آنچه ترا به توجيه و تاويل هاي مصلحت جويانه مي کشاند، و عشق به او، کور و کرت مي کند ابراهيمي و "ضعف اسماعيلي" ات، ترا بازيچه ابليس مي سازد. در قله بلند شرفي و سراپا فخر و فضيلت، در زندگي ات تنها يک چيز هست که براي بدست آوردنش، از بلندي فرود مي آيي، براي از دست ندادنش، همه دستاوردهاي ابراهيم وارت را از دست مي دهي، او اسماعيل توست، اسماعيل تو ممکن است يک شخص باشد، يا يک شيء، يا يک حالت، يک وضع، و حتي، يک " نقطه ضعف"!

اما اسماعيل ابراهيم، پسرش بود!
سالخورده مردي در پايان عمر، پس از يک قرن زندگي پر کشاکش و پر از حرکت، همه آوارگي و جنگ و جهاد و تلاش و درگيري با جهل قوم و جور نمرود و تعصب متوليان بت پرستي و خرافه هاي ستاره پرستي و شکنجه زندگي. جواني آزاده و روشن و عصياني در خانه پدري متعصب و بت پرست و بت تراش! و در خانه اش زني نازا، متعصب، اشرافي: سارا.
و اکنون، در زير بار سنگين رسالت توحيد، در نظام جور و جهل شرک، و تحمل يک قرن شکنجه "مسئوليت روشنگري و آزادي"، در "عصر ظلمت و با قوم خوکرده با ظلم"، پير شده است و تنها، و در اوج قله بلند نبوت، باز يک " بشر" مانده است و در پايان رسالت عظيم خدايي اش، يک " بنده خدا" ، دوست دارد پسري داشته باشد، اما زنش نازا است و خودش، پيري از صد گذشته، آرزومندي که ديگر اميدوار نيست، حسرت و يأس جانش را مي خورد، خدا، بر پيري و نااميدي و تنهايي و رنج اين رسول امين و بنده وفادارش – که عمر را همه در کار او به پايان آورده است، رحمت مي آورد و از کنيز سارا – زني سياه پوست – به او يک فرزند مي بخشد، آن هم يک پسر! اسماعيل، اسماعيل، براي ابراهيم، تنها يک پسر، براي پدر، نبود، پايان يک عمر انتظار بود، پاداش يک قرن رنج، ثمره يک زندگي پرماجرا.
و اکنون، در برابر چشمان پدر چشماني که در زير ابروان سپيدي که بر آن افتاده، از شادي، برق مي زند مي رود و در زير باران نوازش و آفتاب عشق پدري که جانش به تن او بسته است، مي بالد و پدر، چون باغباني که در کوير پهناور و سوخته ي حياتش، چشم به تنها نو نهال خرّم و جوانش دوخته است، گويي روئيدن او را، مي بيند و نوازش عشق را و گرماي اميد را در عمق جانش حس مي کند.
در عمر دراز ابراهيم، که همه در سختي و خطر گذشته، اين روزها، روزهاي پايان زندگي با لذت " داشتن اسماعيل" مي گذرد، پسري که پدر، آمدنش را صد سال انتظار کشيده است، و هنگامي آمده است که پدر، انتظارش نداشته است!
اسماعيل اكنون نهالي برومند شده است، در اين ايام ، ناگهان صدايي مي شنود :
"ابراهيم! به دو دست خويش، کارد بر حلقوم اسماعيل بنه و بکُش"!
مگر مي توان با کلمات، وحشت اين پدر را در ضربه آن پيام وصف کرد؟
ابراهيم، بنده ي خاضع خدا، براي نخستين بار در عمر طولاني اش، از وحشت مي لرزد، قهرمان پولادين رسالت ذوب مي شود، و بت شکن عظيم تاريخ، درهم مي شکند، از تصور پيام، وحشت مي کند اما، فرمان فرمان خداوند است. جنگ! بزرگترين جنگ، جنگِ در خويش، جهاد اکبر! فاتح عظيم ترين نبرد تاريخ، اکنون آشفته و بيچاره! جنگ، جنگ ميان خدا و اسماعيل، در ابراهيم.

دشواري "انتخاب"!
کدامين را انتخاب مي کني ابراهيم؟! خدا را يا خود را ؟ سود را يا ارزش را؟ پيوند را يا رهايي را؟ لذت را يا مسئوليت را؟ پدري را يا پيامبري را؟ بالاخره، "اسماعيلت" را يا " خدايت" را؟
انتخاب کن! ابراهيم.
در پايان يک قرن رسالت خدايي در ميان خلق، يک عمر نبوتِ توحيد و امامتِ مردم و جهاد عليه شرک و بناي توحيد و شکستن بت و نابودي جهل و کوبيدن غرور و مرگِ جور، و از همه جبهه ها پيروز برآمدن و از همه مسئوليت ها موفق بيرون آمدن ...
اي ابراهيم! قهرمان پيروز پرشکوه ترين نبرد تاريخ! اي روئين تن، پولادين روح، اي رسولِ اُلوالعَزْم، مپندار که در پايان يک قرن رسالت خدايي، به پايان رسيده اي! ميان انسان و خدا فاصله اي نيست، "خدا به آدمي از شاهرگ گردنش نزديک تر است"، اما، راه انسان تا خدا، به فاصله ابديت است، لايتناهي است! چه پنداشته اي؟
اکنون ابراهيم است که در پايان راهِ دراز رسالت، بر سر يک "دو راهي" رسيده است: سراپاي وجودش فرياد مي کشد: اسماعيل! و حق فرمان مي دهد: ذبح! بايد انتخاب کند!
اکنون، ابراهيم دل از داشتن اسماعيل برکنده است، پيام پيام حق است. اما در دل او، جاي لذت" داشتن اسماعيل" را، درد "از دست دادنش" پر کرده است. ابراهيم تصميم گرفت، انتخاب کرد، پيداست که "انتخابِ" ابراهيم، کدام است؟ "آزادي مطلقِ بندگي خداوند"!
ذبح اسماعيل! آخرين بندي که او را به بندگي خود مي خواند!

زنده اي که تنها به خدا نفس مي کشد!
آنگاه، به نيروي خدا برخاست، قرباني جوان خويش را – که آرام و خاموش، ايستاده بود، به قربانگاه برد... و پيامي که:
" اي ابراهيم! خداوند از ذبح اسماعيل درگذشته است، اين گوسفند را فرستاده است تا بجاي او ذبح کني، تو فرمان را انجام دادي"!
 

khodam

متخصص بخش ادبیات
پاسخ : تبریک عید سعید قربان

عید همگیییییییییییییییییییی مبارک :بغل:
 

Mehdi

متخصص بخش سخت افزار
پاسخ : تبریک عید سعید قربان

تفریییییییییییییک میگم این عیدو به همه دوستان :گل: :گل: :شاد: :گل: :گل:
 

baroon

متخصص بخش ادبیات
پاسخ : تبریک عید سعید قربان





گلا عیدتون مبارک:13:
التماس دعای عمیـــــــقققق :گل:


تسلیت میگم به گوسپندان گرامی:12:
 

admin

Administrator
عضو کادر مدیریت
پاسخ : تبریک عید سعید قربان

عید قربان رو به همگی عزیزان تبریک میگم.
با آرزوی لحظات شاد برای همگی دوستانم.

 

rahnama

پدر ایران انجمن
پاسخ : تبریک عید سعید قربان

عید قربان بر همه شما عزیزان انجمن و خانواده محترمتان مبارک.
:گل:
 

فائزه حسین زاده

متخصص روانشناسی
پاسخ : تبریک عید سعید قربان

سر بلندی ابراهیم،آرامش اسماعیل،امیدواری هاجر،عطر عرفه وبرکت را برای همه ی شما آرزومندم.امیدوارم فردا ،غم هایتان قربانی شادی هایتان گردد.
عید قربان مبارک.
 

rahnama

پدر ایران انجمن
پاسخ : تبریک عید سعید قربان

خانمم :...قربان
من: جانم؟:شاد:
خانمم : با شما نبودم. داود پرسید امروز چه روزیه و من گفتم : قربان.
من : همیشه پیش دوستانم کاری میکنی که خجالت بکشم.:دل شکسته:
باشه عیدتان مبارک.:گل:
 

mahla

متخصص بخش روانشناسی
پاسخ : تبریک عید سعید قربان

:شاد:منم به همگی عید قربانو به همتوووووووووووووون تبریک میگم.............................:شاد::شاد:
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
عید حج بر همگان مبارک باد

(به خاطر بیاور) زمانی را که جای خانه (کعبه) را برای ابراهیم آماده ساختیم (تا خانه را بنا کند; و به او گفتیم:) چیزی را همتای من قرار مده! و خانه‏ام را برای طواف‏کنندگان و قیام‏کنندگان و رکوع‏کنندگان و سجودکنندگان (از آلودگی بتها و از هر گونه آلودگی) پاک ساز! (26)

و مردم را دعوت عمومی به حج کن; تا پیاده و سواره بر مرکبهای لاغر از هر راه دوری بسوی تو بیایند... (27)

تا شاهد منافع گوناگون خویش (در این برنامه حیاتبخش) باشند; و در ایام معینی نام خدا را، بر چهارپایانی که به آنان داده است، (به هنگام قربانی‏کردن) ببرند; پس از گوشت آنها بخورید; و بینوای فقیر را نیز اطعام نمایید! (28)

سپس، باید آلودگیهایشان را برطرف سازند; و به نذرهای خود وفا کنند; و بر گرد خانه گرامی کعبه، طواف کنند. (29)




آیات 26 تا 29 سوره حج
ترجمه آقای ناصر مکارم شیرازی
http://v-metal-goran.blogsky.com/category/cat-22/
 

admin

Administrator
عضو کادر مدیریت
پیشاپیش عید قربان رو خدمت همگی مسلمانان و مخصوصاً عزیزان مسلمان ایران انجمن تبریک میگم. :گل:
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا