آقا امیر مثل همیشه بهترین پست بررسی چشم انداز وضعیت جوی کشور در 2 ماه آینده مال شماست
خیلی عالی و مفید بود
خیلی عالی و مفید بود
-
توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.
مباحث عمومی هواشناسی تابستان 1393
- شروع کننده موضوع heaven1
- تاریخ شروع
- وضعیت
Amir Mohsen
متخصص بخش هواشناسی
سلام فرهاد عزیز
خیلی ممنون از لطف شما
Amir Mohsen
متخصص بخش هواشناسی
هواشناسی کانادا تا 180 ساعت آینده
آقا امیر چند وقت پیش در یکی از قسمتهای اطراف سد گلیل بودم سمت سد یکباره هوا به هم ریخت ابر انگار داشت می یومد پائین و باد شدیدی اومد بچه ها که پا به فرار گذاشتندفکر کنم امواج میکرو برست بود در محدوده کوچکی بود درباره این امواج اطلاعاتی دارید .
آقا امیردر ضمن ما جمعه دوغار در گلیل را رفتیم دیدیم که کمتر کسی از وجود آنها اطلاع دارند آیا تا بحال اونجا را دیده ای
آقا امیردر ضمن ما جمعه دوغار در گلیل را رفتیم دیدیم که کمتر کسی از وجود آنها اطلاع دارند آیا تا بحال اونجا را دیده ای
Amir Mohsen
متخصص بخش هواشناسی
اون منطقه به دلیل ارتفاع زیادش و هچنین تاثیر پذیری از جریانات مرطوب دریای کاسپین همواره با تغییرات ناگهانی جوی مواجه بوده و هست. در مورد غارهایی که گفتید متاسفانه این سعادت نصیب من نشده چون ما واسه کار اونجا بودیم و اولویت هم در طول روز و حتی پاسی از شب همین بود.
Amir Mohsen
متخصص بخش هواشناسی
سواحل دریای کاسپین در آخرین روزهای شهریورماه بارانی خواهد بود
تاریخ : سه شنبه هجدهم شهریور 1393
نویسنده : امیر محسن
نظر بدهید
تاریخ : سه شنبه هجدهم شهریور 1393
نویسنده : امیر محسن
نظر بدهید
پیرو آخرین آپدیت وب سایت هوای مشهد در خصوص چشم انداز وضعیت جوی ایران در 2 ماه آینده که شب گذشته منتشر شد و همچنین با توجه به در پیش بودن سفرهای آخرین روزهای شهریورماه توسط هموطنان عزیز ، آخرین خروجی مدل اسمبل اروپایی ECMWF که لحظاتی پیش منتشر شد و حکایت از فراهم شدن شرایط برای وقوع بارش در سواحل دریای کاسپین و بخشهایی از شمال غرب تا 21 روز آینده دارد را به عزیزان همراه و علاقمند وب سایت هوای مشهد تقدیم می نمایم:
چنانچه علاقمند به دیدن تصاویر در اندازه واقعی و کیفیتی برتر هستید لطفا بر روی آن کلیک نمایید.
Amir Mohsen
متخصص بخش هواشناسی
محمد بجنورد
کاربر ويژه
درود بر دوستان عزیز
خب..کار ما هم با کنکور 93 تموم شد و تقریبا شغل من هم مشخص شد:خنده1:..جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه فردوسی:شاد::خنده1::خنده1:
از استاد امیرمحسن برای پست های گران بهاشون تشکر میکنم..باز هم مثل همیشه جامع و کامل بود..:گل:
خب..کار ما هم با کنکور 93 تموم شد و تقریبا شغل من هم مشخص شد:خنده1:..جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه فردوسی:شاد::خنده1::خنده1:
از استاد امیرمحسن برای پست های گران بهاشون تشکر میکنم..باز هم مثل همیشه جامع و کامل بود..:گل:
Amir Mohsen
متخصص بخش هواشناسی
به بهانه گزارش اخیر سازمان جهانی هواشناسی در خصوص افزایش میزان دی اکسید کرِبن
تاریخ : سه شنبه هجدهم شهریور 1393
نویسنده : امیر محسن
یک نظر
غالب سیاستمداران ، مقامات دولتی و دانشمندان تمایل دارند که اغراق کنند و با استفاده از ابزارهای مدرن و پیشرفته با پیش بردن دروغهای منفعت طلبانه و ایجاد رعب و وحشت در بین مردم اهداف خویش را به پیش ببرند. چپ گرایان- سوسیالیست و مارکسیست ها ، ترقی خواهان و لیبرال ها ، پیشرو در استفاده ابزاری از علوم در فریب افکار عمومی مردم دنیا هستند خصوصا در اغراق دورغین رخ داد تغییرات اب و هوایی ناشی از گرمایش جهانی ساخته دست بشر امروز!!!!
تغییرات آب و هوایی مجموعه ای از پر اهمیت ترین، ضروری ترین، چالش های پیشروی ایالات متحده میباشد ( نقل قول از خانم هیلاری کلینتون)
هر موفقیتی که بر پایه فریب ، دروغ و هیجان کاذب فراهم شود همواره نیازمند قربانی کردن مدارک تجربی و علوم عاری از تعصب میباشد و سرانجام این اصول علمی هستند که پیروز و سر بلند از این کار زار خارج خواهند شد و متاسفانه انحراف و گمراهی مردم تحت تاثیرات تبلیغات رسانه ای تا زمان های طولانی و دور امتداد خواهد یافت.
دوره های فراز و نشیب تغییرات جوی از زمانهای بسیار دور آغاز شده و تا آینده دور نیز ادامه خواهد یافت ، دوره های گرم در پس دوره های سرد و بالعکس خواهند آمد و رفت و بشر امروز قادر به ایفای نقش چندانی در تغییر آن نخواهد بود همانطوریکه تکه ابری منجر به وقوع طوفان و رعد و برق و گرباد میشود و بشر امروز کاری در جلوگیری از وقوع آن نمیتواند انجام دهد!
نمودار زیر که اخیرا در ژورنال علوم جدید ( New Science ) منتشر شده گویای شواهد و مدارک علمی از دنیای واقعی است که به مقایسه دمای عمومی کره زمین در دوران مختلف زمین شناسی تا حال حاضر پرداخته است.
نمودار مذکور یاد آور آن است که تغییرات شدید آب و هوایی همواره در طول تاریخ حیات در کره خاکی وجود داشته و خواهد داشت. دوره های گرمایش و یا سرمایش و از نوع بسیار شدید آن به توالی تکرار شده که تغییرات دمایی و آب و هوایی قرن حاضر در با مقایسه با روند طبیعی نوسانات اقلیمی کره زمین در گذشته، بسیار ناچیز و محدود میباشد.
اگر با دقت بالاتری به نمودار بالا نگاه کنید متوجه میشود که دوران حیات ما مصادف با فاز سرد دمای کره زمین همراه شده است و اوصولا بعد گذر از هر فاز سرد جهشی بسیار طبیعی در افزایش عمومی دمای زمین رخ میدهد که دوران حیات ما با دوران جهش دمایی بعد از عصر یخبندان کوچک مصادف شده است که نسبت این جهش دمایی در مقایسه با آن چیزیکه در دوران های مختلف زمین شناسی رخ داده بسیار اندک و ناچیز میباشد !
بعنوان نمونه:
-از مارچ سال 1996 تا مارچ سال 2014 میلادی، هیچ گونه تغییرات دمایی اتمسفری قابل توجهی از لحاظ آماری به ثبت نرسیده است.
-از آگوست سال 1994 تا آگوست سال 2014 میلادی هیچ گونه تغییرات قابل ملاحظه دمایی از لحاظ آماری در اقیانوسها بوقوع نپیوسته است.
-از نوامبر 1996 تا جولای سال 2014 هیچ گونه افزایش دمای قابل توجهی در سطح جهان رخ نداده است.
و جالب اینجاست که مدل چند میلیارد دلاری شبیه سازِی پیش بینی بلند مدت تغییرات آب و هوایی پنل تحقیقاتی سازمان ملل موسوم به IPCC هم با خطای بسیار فاحشی در پیش بینی میانگین عمومی دمای هوای کره زمین مواجه بوده است:
همانطوریکه در نمودار بالا ملاحظه می فرمایید پیش بینی بلند مدت مدل چند میلیارد دلاری IPCC ( محدوده سبز رنگ) که در سال 2007 منتشر شده با اونچیزیکه در واقعیت بوقوع پیوسته خطای قابل توجهی دارد.
حتی مدل کامپیوتری پیش بینی میان مدت 2005 تا 2050 هم با واقعیت موجود زمین تا آسمان تفاوت دارد.
پس بقول سهراب:
"هر کجا هستم باشم، آسمان مال من است
پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است
چه اهمیت دارد گاه اگر می رویند، قارچ های غربت؟
من نمی دانم که چرا می گویند اسب حیوان نجیبی است، کبوتر زیباست
و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست
گل شبدر چه کم از لاله ی قرمز دارد؟
چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید
واژه ها را باید شست، واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد
چتر ها را باید بست، زیر باران باید رفت
فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد با همه مردم شهر زیر باران باید رفت
دوست را زیر باران باید دید، عشق را زیر باران باید جست
زیر باران باید بازی کرد، چیز نوشت، حرف زد، نیلوفر کاشت
زندگی تر شدن پی در پی، زندگی آب تنی در حوضچه ی اکنون است"
------
امیر محسن ظهوریان
18 شهریور 1393
کلیه حق و حقوق این اثر متعلق به وب سایت هوای مشهد بوده و استفاده از این مطالب با ذکر منبع بلا مانع میباشد.
تغییرات آب و هوایی مجموعه ای از پر اهمیت ترین، ضروری ترین، چالش های پیشروی ایالات متحده میباشد ( نقل قول از خانم هیلاری کلینتون)
هر موفقیتی که بر پایه فریب ، دروغ و هیجان کاذب فراهم شود همواره نیازمند قربانی کردن مدارک تجربی و علوم عاری از تعصب میباشد و سرانجام این اصول علمی هستند که پیروز و سر بلند از این کار زار خارج خواهند شد و متاسفانه انحراف و گمراهی مردم تحت تاثیرات تبلیغات رسانه ای تا زمان های طولانی و دور امتداد خواهد یافت.
دوره های فراز و نشیب تغییرات جوی از زمانهای بسیار دور آغاز شده و تا آینده دور نیز ادامه خواهد یافت ، دوره های گرم در پس دوره های سرد و بالعکس خواهند آمد و رفت و بشر امروز قادر به ایفای نقش چندانی در تغییر آن نخواهد بود همانطوریکه تکه ابری منجر به وقوع طوفان و رعد و برق و گرباد میشود و بشر امروز کاری در جلوگیری از وقوع آن نمیتواند انجام دهد!
نمودار زیر که اخیرا در ژورنال علوم جدید ( New Science ) منتشر شده گویای شواهد و مدارک علمی از دنیای واقعی است که به مقایسه دمای عمومی کره زمین در دوران مختلف زمین شناسی تا حال حاضر پرداخته است.
اگر با دقت بالاتری به نمودار بالا نگاه کنید متوجه میشود که دوران حیات ما مصادف با فاز سرد دمای کره زمین همراه شده است و اوصولا بعد گذر از هر فاز سرد جهشی بسیار طبیعی در افزایش عمومی دمای زمین رخ میدهد که دوران حیات ما با دوران جهش دمایی بعد از عصر یخبندان کوچک مصادف شده است که نسبت این جهش دمایی در مقایسه با آن چیزیکه در دوران های مختلف زمین شناسی رخ داده بسیار اندک و ناچیز میباشد !
بعنوان نمونه:
-از مارچ سال 1996 تا مارچ سال 2014 میلادی، هیچ گونه تغییرات دمایی اتمسفری قابل توجهی از لحاظ آماری به ثبت نرسیده است.
-از آگوست سال 1994 تا آگوست سال 2014 میلادی هیچ گونه تغییرات قابل ملاحظه دمایی از لحاظ آماری در اقیانوسها بوقوع نپیوسته است.
-از نوامبر 1996 تا جولای سال 2014 هیچ گونه افزایش دمای قابل توجهی در سطح جهان رخ نداده است.
و جالب اینجاست که مدل چند میلیارد دلاری شبیه سازِی پیش بینی بلند مدت تغییرات آب و هوایی پنل تحقیقاتی سازمان ملل موسوم به IPCC هم با خطای بسیار فاحشی در پیش بینی میانگین عمومی دمای هوای کره زمین مواجه بوده است:
نمودار مقایسه ای مدل هارمونیک با پیش بینی بلند مدت مدل IPCC و داده های پردازش شده توسط تصاویر RSS واقعی ماهواره ای
همانطوریکه در نمودار بالا ملاحظه می فرمایید پیش بینی بلند مدت مدل چند میلیارد دلاری IPCC ( محدوده سبز رنگ) که در سال 2007 منتشر شده با اونچیزیکه در واقعیت بوقوع پیوسته خطای قابل توجهی دارد.
حتی مدل کامپیوتری پیش بینی میان مدت 2005 تا 2050 هم با واقعیت موجود زمین تا آسمان تفاوت دارد.
پس بقول سهراب:
"هر کجا هستم باشم، آسمان مال من است
پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است
چه اهمیت دارد گاه اگر می رویند، قارچ های غربت؟
من نمی دانم که چرا می گویند اسب حیوان نجیبی است، کبوتر زیباست
و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست
گل شبدر چه کم از لاله ی قرمز دارد؟
چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید
واژه ها را باید شست، واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد
چتر ها را باید بست، زیر باران باید رفت
فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد با همه مردم شهر زیر باران باید رفت
دوست را زیر باران باید دید، عشق را زیر باران باید جست
زیر باران باید بازی کرد، چیز نوشت، حرف زد، نیلوفر کاشت
زندگی تر شدن پی در پی، زندگی آب تنی در حوضچه ی اکنون است"
------
امیر محسن ظهوریان
18 شهریور 1393
کلیه حق و حقوق این اثر متعلق به وب سایت هوای مشهد بوده و استفاده از این مطالب با ذکر منبع بلا مانع میباشد.
آخرین ویرایش:
Amir Mohsen
متخصص بخش هواشناسی
درود دوستان عزیز
آپدیت جدید و رسمی مدل پیش بینی فصلی ECMWF برای پاییز و زمستان 2014-15 ظاهرا دیروز منتشر شده . اگه امشب سرعت اینترنت گوشیم جواب بده و بتونم نقشه های مورد نیاز رو استخراج کنم ؛ امشب به بحث پیرامون این پیش بینی خواهیم پرداخت.
چنانچه به یک جمع بندی قانع کننده در خصوص نوسانات شاخص های دور پیوندی و مولفه های اتمسفری برسم به امید خدا پیش بینی رسمی و نهایی پاییز پیشرو و با ریسک بیشتر زمستان 1393 رو به صورت رسمی در بازه زمانی 18 الی 20 سپتامبر در وب سایت هوای مشهد و همچنین سایت خدمات جامع اقلیم شناسی ایران منتشر خواهم کرد.
آپدیت جدید و رسمی مدل پیش بینی فصلی ECMWF برای پاییز و زمستان 2014-15 ظاهرا دیروز منتشر شده . اگه امشب سرعت اینترنت گوشیم جواب بده و بتونم نقشه های مورد نیاز رو استخراج کنم ؛ امشب به بحث پیرامون این پیش بینی خواهیم پرداخت.
چنانچه به یک جمع بندی قانع کننده در خصوص نوسانات شاخص های دور پیوندی و مولفه های اتمسفری برسم به امید خدا پیش بینی رسمی و نهایی پاییز پیشرو و با ریسک بیشتر زمستان 1393 رو به صورت رسمی در بازه زمانی 18 الی 20 سپتامبر در وب سایت هوای مشهد و همچنین سایت خدمات جامع اقلیم شناسی ایران منتشر خواهم کرد.
حسین اکبریان
New member
سلام فقط آقا امیر امیدوار باشیم بخصوص برای زمستان. با تشکر
Amir Mohsen
متخصص بخش هواشناسی
الان فصل برداشت سیب درختی در کلات هست و کنار جایی که من الان هستم مراسم عروسی در جریان هست که آقای دوماد همسرش رو به خونه خودش میاره و از بالای دیوار از سبد سیبی که در دست داره به سمت همراهان مراسم سیب سرخ پرتاب میکنه و رسم هست که هر کسی او سیب رو میگیره بخت و اقبالش باز میشه.
Amir Mohsen
متخصص بخش هواشناسی
بی ام های بتنی نقشه برداری طرح مطالعاتی ابرسانی به مشهد از طریق تونلهای احداثی زهکش رشته کوههای هزار مسجد در آینده
اینهم نقشه توپوگرافی یکی از تونل ها ( تونل لایین )
اینهم نقشه توپوگرافی یکی از تونل ها ( تونل لایین )
هیچ نوشته ای مثل این روح حاکم بر زمستونهای قوچان رو نشون نمونده
خاطرات خلبان بهروز مدرسی
سفر با اتوبوس به قوچان ..
اون ايام مرحوم پدرم در قوچان زندگي مي کرد .. به همين دليل تصميم گرفتم تنهايي به ديدار اون ها بروم تا به قول دوستان کمي آروم گيرم .. از اون جايي که مرخصي ام در اوج سرماي زمستان بود ، همسرم با بهاره در تهران ماندگار شدند .. طبق عادت هميشگي يک راست به شرکت مسافربري " ايران پيما " مراجعه کردم . متصدي فروش بليط گفت : براي قوچان اتوبوس نداريم . ولي براي مشهد جا داريم ! اگر چه اتوبوس هاي مشهد از شهر قوچان عبور مي کردند ، اما فرق مهم اش در اين بود که ماشين به داخل شهر نمي رفت . و در مدخل شهر قوچان مسافرانش رو پياده مي کرد .. از اون جايي که ساير شرکت هاي مسافربري اتوبوس براي شهر قوچان داشتند ، اما همه اون ها از اتوبوس هاي بنز " ۳۰۲ " استفاده مي کردند .. که در اون سال ها تازه مدل هاي جديد " شيشه خم " توليد شده بود .. ! اما اون روز هيچ کدوم از شرکت هاي مسافربري اتوبوس ساخت کارخانجات ايران پيما رو نداشتند ! ( بعضي از شرکت ها از اتوبوس هاي مدل ايران پيما هم استفاده مي کردند . حالا هم مي کنند ) لذا مجبور شدم با اتوبوس هاي مشهد راهي قوچان شوم . فرق ديگري که ماشين هاي مسير مشهد با قوچان داشت در اين بود که ساعت حرکت ان ها طوري بود که صبح زود به مشهد مي رسيدند . و بالطبع دو سه ساعت زود تر از روشن شدن هوا به قوچان مي رسيد .. ! به هر حال به خاطر همون عشق و علاقه اي که ذکر شد ترجيح دادم با همون ايران پيما ها به سفرم ادامه دهم .. در طول سفر طبق همون عادت قديمي و هميشگي ام که گاهي با بستن چشمانم بفکر فرو مي رفتم .. يادمه در اون سفر چون تفکراتم بد جوري به خاطر رفتار بعضي دوستان و همکاران به همر ريخته شده بود ، مدام در حيرت اون رويداد ها بودم .. ! راستش رو بخواهيد به حالت انزجار از خود و دين ام رسيده بودم .. ! اون هم ادمي مثل من که در خانواده اي مومن و معتقد به دين اسلام رشد و نمو کرده بود .. حال چه عاملي سبب اين شک و ترديد شده بود که اين گونه در طول سفر با چالش با خود برخواسته بودم ... !؟؟
رسيدن به قوچان ..
تا اون جايي که بياد دارم ندرتآ در سفر هر چند هم طولاني باشد خوابم مي برد .. شايد بر اثر ديدگاهي غلط ريشه در دلهره تصادف دارد .. ! اما نمي دونم چرا اون شب نزديکي هاي صبح خواب چشمانم رو ربوده و غرق در خواب شده بودم که صداي نخراشيده شاگرد شوفر که فرياد مي زد .. قوچاني هاش جا نمونه .. ! از خواب پريدم . با عجله کاپشن بزرگ و قهوه اي رنگ ام که سوغات فرنگ بود رو از بالاي سرم برداشته و در سرماي کشنده زمستاني قوچان به اتفاق شاگرد راننده در صندوق بغل اتوبوس به جستجوي ساک کوچک دستي ام پرداختيم .. و لحظاتي بعد با حرکت ماشين من تک و تنها مات و مبهوت از سکوت و خلوتي که ميدان ورودي شهر رو در بر گرفته بود در جايم ميخکوب شدم .. ! آخه رسم بود که هميشه تعدادي سواري مسافر کش در مدخل ورودي شهر به انتظار مسافران مي ماندند . اما از شانس بد من اون روز پرنده پر نمي زد .. با وجود پوشيدن لباس هاي گرم ، کم کم سرما به تمام تنم رخنه کرده بود .. و حتي صداي برخورد آرواره هايم رو به وضوح مي شنيدم .. سوز و باد بسيار کشنده اي مي وزيد . دقايقي بعد برف و بوران هم اغاز شد .. انتظار هيچ فايده اي نداشت .. به ناچار براي فرار از انجماد تصميم گرفتم نم نم پياده به سمت بلوار راه بيفتم .. با خود فکر مي کردم که حتمآ تاکسي کشيک جلوي شهرباني قوچان که در بلوار واقع شده است ، من رو به منزل پدرم مي رساند .. اما تا جلوي کلانتري هم راه زيادي در پيش داشتم .. مخصوصآ که برف کل شهر کوهستاني قوچان رو سفيد پوش کرده بود .. از شانس بدي که داشتم هيچ مسافر ديگري از اتوبوس پياده نشده بود ..
من ادم خرافاتي نيستم ..
باور کنيد من هرگز در عمرم ادم خرافاتي نبوده و نيستم .. اما نمي دونم چرا در اون صبح غريب و ترسناک با بلند شدن صداي واق واق سگ هاي ولگرد که هر لحظه احساس مي کردم نزديک و نزديک تر مي شوند حسي در من قوت گرفت که .. اين ها جزاي ادمي است که به دين و ايمان خود شک کرده است .. راستش رو بخواهيد کم کم به جاي سرماي کشنده اي که تا مغز استخوانم نفوذ کرده بود ، ترس مواجه با گرگ هاي گرسنه که هر سال در فصل سرما تا نزديکي هاي شهر پا پيش گذاشته و به احشام و انسان ها حمله مي کردند تمام وجودم رو گرفت .. با هر پارس سگي وحشت وجودم رو فرا مي گرفت .. به خاطر شک و ترديدي که دامنم رو فرا گرفته بود .. نمي توانستم مثل گذشته دست به دامان خدا و پيغمبرش باشم .. عذاب وجدان بد جوري کلافه ام کرده بود .. در همون حالت مرگبار به اين مي انديشيدم چه عاملي سبب اين چالش مزخرف شد ه است .. ! به هر حال سعي مي کردم با افزودن بر سرعت گام هايم و انديشيدن به ساير مسايل ذهن ام رو منحرف کنم .. اما نمي دانم چرا عملي نمي شد .. !؟ اعتراف مي کنم حسابي ترسيده بودم .. تاريکي و سرما و خلوتي شهر که کوچک ترين نشاني از وجود آدميزاد نداشت به ترس و وحشت ام افزوده بود .. ديگه قيد خودم رو زده و با گفتن بادا باد .. سعي کردم به راه ام ادامه دهم .. اما مگه راه تمام مي شد .. فاصله اي که در زمان عادي در کم تر از پانزده دقيقه مي شد طي کرد .. به نظرم خيلي طولاني مي رسيد ..
ناگهان ...
در حالي که مغزم به معني واقعي هنگ کرده بود .. ناگهان بانگ اذان صبح از بلندگوهاي گلدسته هاي مسجدي قديمي بلند شد .. موذن که اگه اشتباه نکنم مرحوم " رحيم موذن زاده اردبيلي " بود با صداي دلنشين اش بانگ الله و اکبر براورد .. بقدري آواي اذان در آن خلوت بامدادي برقلب و روح ام نفوذ کرد .. که انگاري تازه از مادر متولد شده ام .. اين نخستين بار در عمرم بود که اين گونه عارفانه با صداي موذني به عرش مي رفتم .. ناخوداگاه اشگ هايم جاري شد .. احساس کردم با تمام وجودم فرياد مي زنم .. و همزمان با موذن کلمات رو تکرار مي کردم .. خدايا اين چه حس و حالي است که به من عطا فرمودي .. ؟ در يک لحظه احساس کردم تمام گناهان و شک و ترديد هايي که داشتم با فرياد هايي که با چشمان اشگبار مي زدم از تن و روح ام خارج مي شوند .. حالتي عجيب به من دست داده بود .. به هيچ عنوان قادر به توصيف اون لحظات ناب عرفاني نيستم .. فقط اين رو يادمه .. که همزمان ترس و سرما و نوميدي و ترديد همه با هم از وجودم رخت بر بست .. لذتي عجيب و آسماني تمام وجودم رو فرا گرفته بود که هرگز آن را تجربه نکرده بودم .. شايد تعبير درست اش اين باشد که همراه با بانگ موذن به آسمان پرگشوده بودم .. و بر فراز اماکن مقدس مذهبي با تمام وجودم ارتباط روحي برقرار کرده .. و حسي متفاوت به من دست داده بود .. با تمام شدن اذان نفهميدم چه جوري به خونه پدري رسيدم .. و تا چند روز همين جوري گيج و منگ بودم .. قادر به روايت آن چه که گذشت نبودم .. جالبه بدونيد هرگاه ناخواسته ياد اون لحظه ناب عرفاني مي افتم .. قادر به کنترل اشگ هايم نيستم ..
خاطرات خلبان بهروز مدرسی
سفر با اتوبوس به قوچان ..
اون ايام مرحوم پدرم در قوچان زندگي مي کرد .. به همين دليل تصميم گرفتم تنهايي به ديدار اون ها بروم تا به قول دوستان کمي آروم گيرم .. از اون جايي که مرخصي ام در اوج سرماي زمستان بود ، همسرم با بهاره در تهران ماندگار شدند .. طبق عادت هميشگي يک راست به شرکت مسافربري " ايران پيما " مراجعه کردم . متصدي فروش بليط گفت : براي قوچان اتوبوس نداريم . ولي براي مشهد جا داريم ! اگر چه اتوبوس هاي مشهد از شهر قوچان عبور مي کردند ، اما فرق مهم اش در اين بود که ماشين به داخل شهر نمي رفت . و در مدخل شهر قوچان مسافرانش رو پياده مي کرد .. از اون جايي که ساير شرکت هاي مسافربري اتوبوس براي شهر قوچان داشتند ، اما همه اون ها از اتوبوس هاي بنز " ۳۰۲ " استفاده مي کردند .. که در اون سال ها تازه مدل هاي جديد " شيشه خم " توليد شده بود .. ! اما اون روز هيچ کدوم از شرکت هاي مسافربري اتوبوس ساخت کارخانجات ايران پيما رو نداشتند ! ( بعضي از شرکت ها از اتوبوس هاي مدل ايران پيما هم استفاده مي کردند . حالا هم مي کنند ) لذا مجبور شدم با اتوبوس هاي مشهد راهي قوچان شوم . فرق ديگري که ماشين هاي مسير مشهد با قوچان داشت در اين بود که ساعت حرکت ان ها طوري بود که صبح زود به مشهد مي رسيدند . و بالطبع دو سه ساعت زود تر از روشن شدن هوا به قوچان مي رسيد .. ! به هر حال به خاطر همون عشق و علاقه اي که ذکر شد ترجيح دادم با همون ايران پيما ها به سفرم ادامه دهم .. در طول سفر طبق همون عادت قديمي و هميشگي ام که گاهي با بستن چشمانم بفکر فرو مي رفتم .. يادمه در اون سفر چون تفکراتم بد جوري به خاطر رفتار بعضي دوستان و همکاران به همر ريخته شده بود ، مدام در حيرت اون رويداد ها بودم .. ! راستش رو بخواهيد به حالت انزجار از خود و دين ام رسيده بودم .. ! اون هم ادمي مثل من که در خانواده اي مومن و معتقد به دين اسلام رشد و نمو کرده بود .. حال چه عاملي سبب اين شک و ترديد شده بود که اين گونه در طول سفر با چالش با خود برخواسته بودم ... !؟؟
رسيدن به قوچان ..
تا اون جايي که بياد دارم ندرتآ در سفر هر چند هم طولاني باشد خوابم مي برد .. شايد بر اثر ديدگاهي غلط ريشه در دلهره تصادف دارد .. ! اما نمي دونم چرا اون شب نزديکي هاي صبح خواب چشمانم رو ربوده و غرق در خواب شده بودم که صداي نخراشيده شاگرد شوفر که فرياد مي زد .. قوچاني هاش جا نمونه .. ! از خواب پريدم . با عجله کاپشن بزرگ و قهوه اي رنگ ام که سوغات فرنگ بود رو از بالاي سرم برداشته و در سرماي کشنده زمستاني قوچان به اتفاق شاگرد راننده در صندوق بغل اتوبوس به جستجوي ساک کوچک دستي ام پرداختيم .. و لحظاتي بعد با حرکت ماشين من تک و تنها مات و مبهوت از سکوت و خلوتي که ميدان ورودي شهر رو در بر گرفته بود در جايم ميخکوب شدم .. ! آخه رسم بود که هميشه تعدادي سواري مسافر کش در مدخل ورودي شهر به انتظار مسافران مي ماندند . اما از شانس بد من اون روز پرنده پر نمي زد .. با وجود پوشيدن لباس هاي گرم ، کم کم سرما به تمام تنم رخنه کرده بود .. و حتي صداي برخورد آرواره هايم رو به وضوح مي شنيدم .. سوز و باد بسيار کشنده اي مي وزيد . دقايقي بعد برف و بوران هم اغاز شد .. انتظار هيچ فايده اي نداشت .. به ناچار براي فرار از انجماد تصميم گرفتم نم نم پياده به سمت بلوار راه بيفتم .. با خود فکر مي کردم که حتمآ تاکسي کشيک جلوي شهرباني قوچان که در بلوار واقع شده است ، من رو به منزل پدرم مي رساند .. اما تا جلوي کلانتري هم راه زيادي در پيش داشتم .. مخصوصآ که برف کل شهر کوهستاني قوچان رو سفيد پوش کرده بود .. از شانس بدي که داشتم هيچ مسافر ديگري از اتوبوس پياده نشده بود ..
من ادم خرافاتي نيستم ..
باور کنيد من هرگز در عمرم ادم خرافاتي نبوده و نيستم .. اما نمي دونم چرا در اون صبح غريب و ترسناک با بلند شدن صداي واق واق سگ هاي ولگرد که هر لحظه احساس مي کردم نزديک و نزديک تر مي شوند حسي در من قوت گرفت که .. اين ها جزاي ادمي است که به دين و ايمان خود شک کرده است .. راستش رو بخواهيد کم کم به جاي سرماي کشنده اي که تا مغز استخوانم نفوذ کرده بود ، ترس مواجه با گرگ هاي گرسنه که هر سال در فصل سرما تا نزديکي هاي شهر پا پيش گذاشته و به احشام و انسان ها حمله مي کردند تمام وجودم رو گرفت .. با هر پارس سگي وحشت وجودم رو فرا مي گرفت .. به خاطر شک و ترديدي که دامنم رو فرا گرفته بود .. نمي توانستم مثل گذشته دست به دامان خدا و پيغمبرش باشم .. عذاب وجدان بد جوري کلافه ام کرده بود .. در همون حالت مرگبار به اين مي انديشيدم چه عاملي سبب اين چالش مزخرف شد ه است .. ! به هر حال سعي مي کردم با افزودن بر سرعت گام هايم و انديشيدن به ساير مسايل ذهن ام رو منحرف کنم .. اما نمي دانم چرا عملي نمي شد .. !؟ اعتراف مي کنم حسابي ترسيده بودم .. تاريکي و سرما و خلوتي شهر که کوچک ترين نشاني از وجود آدميزاد نداشت به ترس و وحشت ام افزوده بود .. ديگه قيد خودم رو زده و با گفتن بادا باد .. سعي کردم به راه ام ادامه دهم .. اما مگه راه تمام مي شد .. فاصله اي که در زمان عادي در کم تر از پانزده دقيقه مي شد طي کرد .. به نظرم خيلي طولاني مي رسيد ..
ناگهان ...
در حالي که مغزم به معني واقعي هنگ کرده بود .. ناگهان بانگ اذان صبح از بلندگوهاي گلدسته هاي مسجدي قديمي بلند شد .. موذن که اگه اشتباه نکنم مرحوم " رحيم موذن زاده اردبيلي " بود با صداي دلنشين اش بانگ الله و اکبر براورد .. بقدري آواي اذان در آن خلوت بامدادي برقلب و روح ام نفوذ کرد .. که انگاري تازه از مادر متولد شده ام .. اين نخستين بار در عمرم بود که اين گونه عارفانه با صداي موذني به عرش مي رفتم .. ناخوداگاه اشگ هايم جاري شد .. احساس کردم با تمام وجودم فرياد مي زنم .. و همزمان با موذن کلمات رو تکرار مي کردم .. خدايا اين چه حس و حالي است که به من عطا فرمودي .. ؟ در يک لحظه احساس کردم تمام گناهان و شک و ترديد هايي که داشتم با فرياد هايي که با چشمان اشگبار مي زدم از تن و روح ام خارج مي شوند .. حالتي عجيب به من دست داده بود .. به هيچ عنوان قادر به توصيف اون لحظات ناب عرفاني نيستم .. فقط اين رو يادمه .. که همزمان ترس و سرما و نوميدي و ترديد همه با هم از وجودم رخت بر بست .. لذتي عجيب و آسماني تمام وجودم رو فرا گرفته بود که هرگز آن را تجربه نکرده بودم .. شايد تعبير درست اش اين باشد که همراه با بانگ موذن به آسمان پرگشوده بودم .. و بر فراز اماکن مقدس مذهبي با تمام وجودم ارتباط روحي برقرار کرده .. و حسي متفاوت به من دست داده بود .. با تمام شدن اذان نفهميدم چه جوري به خونه پدري رسيدم .. و تا چند روز همين جوري گيج و منگ بودم .. قادر به روايت آن چه که گذشت نبودم .. جالبه بدونيد هرگاه ناخواسته ياد اون لحظه ناب عرفاني مي افتم .. قادر به کنترل اشگ هايم نيستم ..
آمار مشهد اشتباهه
طبق آمار اداره هواشناسی خراسان بارش مشهد 201 میل بوده
درود بر دوستان
مدت هاست که به خاطر مشغله کاری نمیتونم فعالیت مفیدی در انجمن داشته باشم و ظاهرن قراره این مشغله بیشتر هم بشه!
دوستان به بزرگی خودشون عذر من را بپذیرن
دیروز هم تهران بودم و واقعن آلودگی و گرمای هوا خیلی بهم فشار آورد حتا در منطقه تجریش هم که بودم به نظرم گرمای هوا خیلی زیاد بود چه برسه به مناطق مرکزی تهران و از طرف دیگه آلودگی هوا دیوونه کننده بود (البته در مناطق مرکزی) و خیلی جالب بود که بادی نمیوزید تا این آلودگی را جا به جا کنه اینجا بود که به خاطر هوای فوق العاده دلپذیر مشهد خدا را شاکر شدم که واقعن لطف خیلی بزرگی به ما شمال شرق نشینان ارزونی داشته !
مدت هاست که به خاطر مشغله کاری نمیتونم فعالیت مفیدی در انجمن داشته باشم و ظاهرن قراره این مشغله بیشتر هم بشه!
دوستان به بزرگی خودشون عذر من را بپذیرن
دیروز هم تهران بودم و واقعن آلودگی و گرمای هوا خیلی بهم فشار آورد حتا در منطقه تجریش هم که بودم به نظرم گرمای هوا خیلی زیاد بود چه برسه به مناطق مرکزی تهران و از طرف دیگه آلودگی هوا دیوونه کننده بود (البته در مناطق مرکزی) و خیلی جالب بود که بادی نمیوزید تا این آلودگی را جا به جا کنه اینجا بود که به خاطر هوای فوق العاده دلپذیر مشهد خدا را شاکر شدم که واقعن لطف خیلی بزرگی به ما شمال شرق نشینان ارزونی داشته !
- وضعیت