• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

مباحث عمومی هواشناسی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

هواكده

کاربر ويژه
يه چيزي ميگم بهم نخنديد !!!
اما من حس ميكنم اين طرز فكر كردن ها و خيال كردن ها تو تمام دوستان هواشناس ما هست !! ولي تو بقيه مردم به اين شكل نيست !!! يعني شما نميبينيد كسي رو كه با خودش فكر و خيال برف و بوران كنه ! به نظر مياد علاقه به هواشناسي شايد يك ويژگي ژنتيكي باشه !!
شايد در بعضي از انسان ها از جمله ما ها ژن هايي فعال باشن كهه اين خصلت ما رو باعث شده باشن !!
چند تا چيز ديدم كه اين ظن منو بيشتر ميكنه و منو تو اين حدسم بيشتر ترغيب ميكنن
١- خصلت هاي افراد اينجا از نظر بارشي و تخيلي شبيه همه و. شبيه به اعمال ژنتيكي ميمونه !
٢- بعضي شهر هاي كشورمون مثل رشت و تهران و اصفهان و مشهد بيشتر محل تجمع اين افراد هستن ! كه اين ميتونه اين فرضيه رو مطرح كنه كه شايد اين ژن تو اين جمعيت ها بيشتر مشاهده ميشه ! و نسل به نسل منتقل ميشه ! اين در حاليه كه از بعضي نقاط مثلاهواز چنين افرادي ديده نميشن !
٣- تو خونواده هايي كه فرد علاقه مند به هواشناسي وجود داره افراد ديگري هم از همون خانواده ممكنه اين علاقه رو نشون بدن !! مثلا عموي من ! با اين كه ادم علمي نيست اما هميشه به اسمون نگاه ميكنه و نظرشو ميگه !!خوب ممكنه اين يه ژن مشترك بين من و عموم باشه ! نه ؟
٤- علايق بچه هاس اينجا شبيه همه حتي ! هيچكي از گرماي شديد لذتي نميبره اما همه سرماي كشنده رو دوست دارن ! با اينكه مردم عادي از هر دو. بدشون.مياد !
٥- علاقه كاركنان هواشناسي كرمانشاه و اردبيل و ضعف كاري ساير استان ها ميتونه از همين تفاوت ژني منشا بگيره

نظر دوستان چيه ؟

من احساس ميكنم بيشتر افرادى كه به پيش بينى وضع هوا علاقه مند اند ادم هاى إحساسي هستند و بعضا به دونستن در مورد آينده علاقه دارند
من از بچگي م به هوا علاقه داشتم و يادمه كلاس اول دبستان بودم ، مشق ننوشته بودم و معلم منو با چندتاى ديگه بعنوان تنبيه نگه داشت ما بايد ساعت ١ خلاص ميشديم ولى تا ساعت ٣ نگه مون داشت ، گفت ياالله مشق بنويسيد من مشغول انجام تكاليف بودم يهو چشمم افتاد به اسمون اينى كه ميگم مربوطه به بهمن ١٣٧٠ ، ديدم ابر هاى سياه پرپشت اسمونا گرفتن و مثل دم اسب داره سيل مياد ،،، من طبق تحقيقاتى كه داشتم جد جدم آخوند و منجم بودن .
 

هواكده

کاربر ويژه
[:گل:QUOTE=aliwinter;417281]aliwinter
خبر از اینده رو خدا داند , فراموش نشود كه عالم هر لحظه در حال تغيير است و همه چيز به خواست خداوند است . :خنده2:[/QUOTE]
شيطون بلا حرفا خودمو ميزنى
 

aliwinter

Banned
يه چيزي ميگم بهم نخنديد !!!
اما من حس ميكنم اين طرز فكر كردن ها و خيال كردن ها تو تمام دوستان هواشناس ما هست !! ولي تو بقيه مردم به اين شكل نيست !!! يعني شما نميبينيد كسي رو كه با خودش فكر و خيال برف و بوران كنه ! به نظر مياد علاقه به هواشناسي شايد يك ويژگي ژنتيكي باشه !!
شايد در بعضي از انسان ها از جمله ما ها ژن هايي فعال باشن كهه اين خصلت ما رو باعث شده باشن !!
چند تا چيز ديدم كه اين ظن منو بيشتر ميكنه و منو تو اين حدسم بيشتر ترغيب ميكنن
١- خصلت هاي افراد اينجا از نظر بارشي و تخيلي شبيه همه و. شبيه به اعمال ژنتيكي ميمونه !
٢- بعضي شهر هاي كشورمون مثل رشت و تهران و اصفهان و مشهد بيشتر محل تجمع اين افراد هستن ! كه اين ميتونه اين فرضيه رو مطرح كنه كه شايد اين ژن تو اين جمعيت ها بيشتر مشاهده ميشه ! و نسل به نسل منتقل ميشه ! اين در حاليه كه از بعضي نقاط مثلاهواز چنين افرادي ديده نميشن !
٣- تو خونواده هايي كه فرد علاقه مند به هواشناسي وجود داره افراد ديگري هم از همون خانواده ممكنه اين علاقه رو نشون بدن !! مثلا عموي من ! با اين كه ادم علمي نيست اما هميشه به اسمون نگاه ميكنه و نظرشو ميگه !!خوب ممكنه اين يه ژن مشترك بين من و عموم باشه ! نه ؟
٤- علايق بچه هاس اينجا شبيه همه حتي ! هيچكي از گرماي شديد لذتي نميبره اما همه سرماي كشنده رو دوست دارن ! با اينكه مردم عادي از هر دو. بدشون.مياد !
٥- علاقه كاركنان هواشناسي كرمانشاه و اردبيل و ضعف كاري ساير استان ها ميتونه از همين تفاوت ژني منشا بگيره

نظر دوستان چيه ؟

بله,همه هواشناسا و افراد عشق اب هوااز چیزهای غافلیگیر کننده ,بسیار عجیب , یهو یی ودر عین حال پر سر صدا خوششون میاد:گل:
 

aliwinter

Banned
[h=2] جهان در آستانه تغییرات جدی آب و هوا قرار دارد
آب و هوا > گزارش- همشهری آنلاین:
دانشمندان برتر جهان معتقدند در پی ادامه انتشار دی اکسید کربن با شدت کنونی توسط بشر، آب و هوای جهان وارد حالتی غیر قابل پیش بینی می‌شود

که پیامدهای ناشناخته‌ای را به دنبال خواهد داشتتقریبا تمامی محققان برجسته‌ای که در تحلیل موشکافانه نظریات تخصصی خود درباره تغییرات جوی مشارکت داشته‌اند بر این باورند سطوح بالای گازهای گلخانه‌ای منجر به تغییر حالتی اساسی در سیستم آب و هوایی جهان خواهد شد، نقطه اوجی که پیامدهایی کاملا ناشناخته به دنبال خواهد شد.
به گزارش خبرگزاری مهر، گروهی از محققان دانشگاه کارنگی ملون از 14 دانشمند متخصص مطالعات آب و هوایی پرسیدند که در صورت ادامه یافتن گرمای جهان بر اساس سناریوهای وحشتناکی که توسط هیئت بین دولتی تغییرات آب و هوایی یا IPCC اعلام شده است، احتمال فرا رسیدن این نقطه اوج قبل از سال 2200 وجود خواهد داشت یا نه؟ 9 نفر از 14 نفر اعلام کردند شانس به اوج رسیدن تغییرات جوی منطبق با این سناریوها تا سال 2200 در حدود 90 درصد است و تنها یکی از دانشمندان این احتمال را 50 - 50 اعلام کرد.
هشدارهای جهانی IPCC می‌گوید با سرعت کنونی میزان انتشار دی اکسید کربن در زمین، جهان در مسیر ورود به محدوده خطرناکی از افزایش تغییرات شدید جوی است.
این تحقیق توسط تیمی به رهبری "کارنگر مورگان" از دانشگاه کارنگی ملون با هدف ارزیابی میزان اتفاق نظر دانشمندان علوم جوی درباره عدم قطعیت و اطمینان از برخی از پیش بینی‌هایی که درباره آینده زمین ارائه شده انجام گرفته است.
zamin-0412-bani.jpg

یکی از سئوالها درباره احتمال تغییر حالت بنیانی در سیستم آب و هوایی زمین با پیامدهای جهانی طولانی مدت بود. از دانشمندان پرسیده شد آیا معتقدند بر اساس سه سناریوی مختلفی که از تغییرات جوی (افزایش بالا یا متوسط یا کم دمای هوای زمین) ارائه شده، چنین تغییر اساسی طی 200 سال آینده رخ خواهد داد؟ سئوالی که 13 نفر از 14 دانشمند با آن موافق بودند و احتمال وقوع آن را بالاتر از 50 درصد و 1 نفر احتمال آن را 75 درصد یا بیشتر اعلام کردند.
"میلس آلن" یکی از محققان تحقیقات آب و هوایی در دانشگاه آکسفورد که در میان دانشمندان مصاحبه شونده قرار داشت معتقد است تغییرات بنیادی در وضعیت سیستم آب و هوایی، دورانی ناشناخته به همراه پی آمدهای غیر قابل پیش بینی برای زمین و ساکنانش به وجود خواهد آورد.
تمامی دانشمندان بر سر این موضوع که در قرنهای آینده انسان شاهد چنان افزایش حرارتی خواهد بود که طی 10 هزار سال پیش با آن مواجه نشده است، اتفاق نظر دارند.
افزایش میزان انتشار دی اکسید کربن طی سالهای آینده در تعیین نوع آب و هوایی که 200 سال دیگر منزلگاه بشر خواهد بود از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. انتظار می‌رود سطوح کنونی دی اکسید کربن که در حدود 380 واحد بر میلیون است در صورتی که اقدامی برای کنترل انتشار گازهای گلخانه‌ای صورت نگیرد به هزار واحد بر میلیون نیز برسد.
به گفته آلن، انسان به خوبی توانایی این را دارد که میزان انتشار دی اکسید کربن را به چنین حدی برساند، در واقع رسیدن به هزار واحد بر میلیون در سال 2200 در صورتی که تا 20 سال آینده تصمیمهای جدی برای کنترل این روند اتخاذ نشود تقریبا اجتناب ناپذیر است.
 

aliwinter

Banned
[h=2] تولید باد و باران مصنوعی در تهران
wind.jpg

آب و هوا > گزارش- همشهری آنلاین:
برای جلوگیری از آلودگی جوی در تهران باران ، ابر و باد مصنوعی تولید می شود.

به گزارش واحد مرکزی خبر، معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان محیط زیست کشور با اعلام این خبر گفت: دولت در صدد است با بارور کردن ابرها و تولید باران مصنوعی و نیز با ایجاد تفاوت حرارت میان لایه های بالا و پایین زمین و اختلاف دما و تولید باد مصنوعی این مشکل را برطرف کند.
محمدی زاده افزود: در طرح دراز مدت هم با خارج کردن خودروهای فرسوده، استاندارد سازی خودروها، بالا بردن کیفیت سوخت و تقویت حمل و نقل عمومی این مشکل برطرف می‌شود.
او درباره احیای دریاچه ارومیه نیز افزود: طرح انتقال آب از دشتها به این دریاچه اجرا شده و با 30 درصد پیشرفت در حال اجراست که در مدت 5 سال به بهره برداری می رسد.
رئیس سازمان محیط زیست کشور گفت: روش دیگر هم اصلاح روش آبیاری و صرفه جویی در منابع آب است که این طرح در مدت 3 سال اجرا می‌شود.
 

هواكده

کاربر ويژه
ار شما یادگرفتیم استاد
عزيز دلى

دلم يدفعه هوس شمال كرد ، خوش بحال تون كه شماليد

ما يه كلبه درويشي در شاهى ( قاىم شهر ) داريم هرزكاهى ميام اونجا ، هواش مردمش كره محلي ش همه چي شمال را دوس دارم انقدر اين ايران را من دوس دارم كه اگر يه روزي گوش شيطون كر خواستن يه ذره ازش كم كنن سينه مو براش سپر ميكنم ، چه كنم عاشق ايرانم من ، من وضو با خليج پارس و درياى مازندرانم ميگيرم و نمازم را در تخت جمشيد ميخوانم:گل:
 

aliwinter

Banned
عزيز دلى

دلم يدفعه هوس شمال كرد ، خوش بحال تون كه شماليد

ما يه كلبه درويشي در شاهى ( قاىم شهر ) داريم هرزكاهى ميام اونجا ، هواش مردمش كره محلي ش همه چي شمال را دوس دارم انقدر اين ايران را من دوس دارم كه اگر يه روزي گوش شيطون كر خواستن يه ذره ازش كم كنن سينه مو براش سپر ميكنم ، چه كنم عاشق ايرانم من ، من وضو با خليج پارس و درياى مازندرانم ميگيرم و نمازم را در تخت جمشيد ميخوانم:گل:

جانو بمیرم:گل::دوست:
 

هواكده

کاربر ويژه
الان خونه مون خونه تكانى داريم ( از نظر علم فنگ شويى ) هرزكاهى بايد چيدمان منزل را تغيير داد ، كلى روحيه را عوض ميكنه و حتى به نظر من رو هوا هم تاثير داره
 

aliwinter

Banned


خورشید هم در مقابل این کوتوله ها سر تعظیم فرود می آورد!

فضا به خودی خود سرد یا گرم نیست. بدون وجود ماده‌ای با تغییرات حرارتی، دما هیچ معنایی ندارد. اما تعداد بسیار زیادی نقطه گرم و سرد در فضا وجود دارد.




به گزارش سرویس علمی جام، برای سفر به داغ‌ترین منطقه کیهان ابتدا باید از خورشید گذشت، قلب آتشین منظومه شمسی. با دمای سطحی 5800 درجه کلوین، خورشید ما از سردی فاصله زیادی دارد؛ اما این دما به هیچ وجه یک رکورد کیهانی به شمار نمی‌رود. ستارگان ابرغول آبی که جرم سنگین‌شان با فشردن هسته ستاره، کوره‌ای هسته‌ای را درون آنها به وجود می‌آورد؛ بیش از 50 هزار درجه کلوین حرارت دارند. حتی این غول‌های کیهانی در مقابل کوتوله‌های سفید سر تعظیم فرود می‌آورند؛ کره‌های متراکمی از گرما که باقیمانده سوختن یک ستاره هستند. یکی از همین کوره‌های کیهانی به نام HD62166 حرارتی معادل 200 هزار درجه کلوین دارد. گرمای سوزانی که به تنهایی سحابی وسیعی را توسط جو نورانی خود روشن می‌کند. با فرو رفتن به درون یک ستاره، این گرمای جهنمی باز هم افزایش می‌یابد. دمای هسته ابرستارگان می‌تواند از یک میلیارد درجه کلوین فراتر باشد. برای یک ستاره پایدار از نظر تئوری، حد بالای این دما معادل 6 میلیارد درجه کلوین است. در چنین دمایی ماده موجود در ستاره شروع به تابش فوتون‌هایی با انرژی فوق‌العاده بالا می‌کند. سطح انرژی این فوتون‌ها به اندازه‌ای خطرناک است که ممکن است با برخورد آنها به یکدیگر، الکترون و پوزیترون تولید شود. نتیجه این فرایند یک واکنش زنجیره‌ای است که منجر به از بین رفتن ستاره طی انفجاری بسیار بزرگ می‌شود. نخستین مورد مشکوک از مشاهده چنین «ابرنواختر ناپایدار» مربوط به سال 2007 است؛ زمانی‌که یک انفجار روشن و بلند مدت استثنائی مشاهده شد. رخدادی که باعث شد اخترشناسان، در محاسبات خود در مورد امکان وجود ستارگانی به مراتب بزرگ‌تر از آنچه که قبلا تصور می‌کردند، تجدید نظر کنند. در طی عمر یک ابرنواختر، دمای ستاره ممکن است برای مدت کوتاهی به بیش از 6 میلیارد درجه کلوین برسد. در سال 1987، یک انفجار ستاره‌ای در ابر بزرگ ماژلانی دیده شد که نوترینوهای ساطع شده از قلب آن که بر روی زمین ردیابی شد، بیانگر دمای داخلی معادل 200 میلیارد درجه کلوین بودند.
40%2812%29.jpg
ده به توان بی‌نهایت
با تمام این اوصاف، حتی این دما هم در مقایسه با چیزی که یک انفجار پرتو گاما را ایجاد می‌کند، رکورد محسوب نمی‌شود! هر روز یک یا دو مورد از این تلالوهای کوتاه مدت پر انرژی توسط تلسکوپ‌های مخصوص ردیابی می‌شود. اخترشناسان اعتقاد دارند که در صورت فلکی اکلیل شمالی، نشانه‌هایی از تولد سیاه‌چاله‌ها وجود دارد. این اتفاق زمانی رخ می‌دهد که هسته یک ستاره عظیم فرو می‌پاشد، یا وقتی‌که دو ستاره نوترونی فوق چگال با یکدیگر برخورد می‌کنند. در اثر این اتفاق، انرژی گرانشی به نحوی به دسته‌ای از پرتو گاما و تابش‌های دیگر تبدیل می‌شود. با وجود اینکه جزئیات این فرایند کماکان ناشناخته است، کره آتشینی از ذرات نسبیتی طی آن ایجاد می‌شود که حرارت آن به یک تریلیون ( هر تریلیون معادل 10 به توان 12 است ) درجه کلوین می‌رسد.
اما در همین سیاره زمین جهنمی مصنوعی وجود دارد که از تمام عالم داغ‌تر است : یک محفظه آشکارساز که 100 متر زیر زمین و در نزدیکی ژنو قرار دارد. دانشمندان این آزمایشگاه بین 8 نوامبر تا 6 دسامبر 2010، هسته‌های عنصر سرب را در برخورددهنده بزرگ هادرونی ( ال.اچ.سی ) به یکدیگر کوباندند. هدف از این آزمایش، شبیه‌سازی لحظات نخست پس از مهبانگ بود. نتیجه این آزمایش بالاترین دمایی بود که تا کنون بر روی زمین ثبت شده است، کره آتشینی از ذرات زیراتمی که دمایی معادل چندین تریلیون درجه کلوین داشت. این آزمایش سرنخ‌هایی به دانشمندان داد تا دریابند که داغ‌ترین نقطه عالم در کجا قرار دارد. البته این نقطه داغ مربوط به حال حاضر نیست، بلکه متعلق به زمانی در گذشته است. با نگاه کردن به قلب مهبانگ، نقطه فشرده‌ای از دما و چگالی که جهان ما از آنجا آغاز شد، دانشمندان تلاش کردند که حداکثر دمای عالم را تخمین بزنند. بر اساس درک فعلی ما از فیزیک عالم، این عدد در محدوده 10 به توان 32 قرار دارد؛ یعنی چند میلیون میلیارد میلیارد میلیارد درجه کلوین! سردترین جای دنیا کجاست؟ سردترین نقطه شناخته شده در منظومه شمسی، چندان از زمین دور نیست. در سال 2009 مدارگرد اکتشافی ناسا دهانه‌ای را در نزدیکی قطب جنوب ماه شناسایی کرد که همواره در بخش سایه ماه قرار دارد. دمای این منطقه تنها 33 درجه کلوین ( 240- درجه سانتی‌گراد ) است؛ دمایی به مراتب سردتر از هر دمایی که بر روی پلوتوی سرد و تاریک اندازه‌گیری شده است. با ادامه کاوش‌ها و بهبود وسایل اندازه‌گیری، این رکورد ممکن است به نقطه دیگری در منظومه شمسی منتقل شود. قمر سیاره‌ای غیر از زمین و یا شاید سیاره کوتوله دیگری که به مراتب دورتر از پلوتو نسبت به خورشید قرار دارد. سیاره‌ای که شاید دهانه‌های آتشفشانی پوشیده و سرد مختص به خود را داشته باشد. اما در ماورای منظومه شمسی، صخره‌های به مراتب سردتری وجود دارد. احتمالا سردترین این سیارک‌های تنها و آواره در فضاهای خالی بین کهکشانی قرار گرفته‌اند. دمای این نقاط که تنها توسط تابش ضعیف زمینه کیهانی به جا مانده از مهبانگ و اندک نور ستارگان دوردست گرم می‌شوند، احتمالا نباید بیشتر از 3 درجه کلوین باشد. از آنجایی‌که تابش زمینه کیهانی با دمای 2.7 درجه کلوین در تمام عالم پراکنده است، ممکن است تصور کنید که هیچ جایی نمی‌تواند سردتر از این دما وجود داشته باشد. اما بر خلاف تصور شما، یک توده گازی به نام سحابی بومرنگ که 5 هزار سال نوری از زمین فاصله دارد، دمایی تنها برابر 1 درجه کلوین دارد. این سحابی به سرعت در حال گسترش است که باعث می‌شود گاز موجود در آن به طرز موثری سرد شود؛ فرایندی که مشابه سیستم خنک‌کننده یک یخچال خانگی یا دستگاه تهویه مطبوع است.
41%2812%29.jpg
با وجود اینکه سحابی بومرنگ به عنوان سردترین جسم طبیعی کشف شده شناخته می‌شود، جایی بر روی زمین وجود دارد که در آنجا انسان روی دست طبیعت بلند شده است. در سال 2003 دانشمندان موفق شدند در یکی از آزمایشگاه‌های موسسه فناوری ماساچوست ( ام.ای.تی )، ابری از اتم‌های سدیم را تا دمای 0.45 نانوکلوین سرد کنند. دمایی که کمتر از نیم میلیاردیم درجه بالاتر از صفر مطلق است و به نظر می‌رسد که سردتر از هر دمایی است که عالم با همه گستردگی خود بتواند کاربردی برای آن داشته باشد.
 

arashz

مدیر بخش هواشناسی
[h=2] تولید باد و باران مصنوعی در تهران
wind.jpg

آب و هوا > گزارش- همشهری آنلاین:
برای جلوگیری از آلودگی جوی در تهران باران ، ابر و باد مصنوعی تولید می شود.

به گزارش واحد مرکزی خبر، معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان محیط زیست کشور با اعلام این خبر گفت: دولت در صدد است با بارور کردن ابرها و تولید باران مصنوعی و نیز با ایجاد تفاوت حرارت میان لایه های بالا و پایین زمین و اختلاف دما و تولید باد مصنوعی این مشکل را برطرف کند.
محمدی زاده افزود: در طرح دراز مدت هم با خارج کردن خودروهای فرسوده، استاندارد سازی خودروها، بالا بردن کیفیت سوخت و تقویت حمل و نقل عمومی این مشکل برطرف می‌شود.
او درباره احیای دریاچه ارومیه نیز افزود: طرح انتقال آب از دشتها به این دریاچه اجرا شده و با 30 درصد پیشرفت در حال اجراست که در مدت 5 سال به بهره برداری می رسد.
رئیس سازمان محیط زیست کشور گفت: روش دیگر هم اصلاح روش آبیاری و صرفه جویی در منابع آب است که این طرح در مدت 3 سال اجرا می‌شود.

ایجاد باد پیشکش!!! سمت غرب تهران رو دارن با برج سازی تبدیل به یک دیوار آجری میکنند که جلوی مسیر طبیعی جریان باد رو خواهد گرفت!

Sent from my GT-I9100G using Tapatalk 2
 

arashz

مدیر بخش هواشناسی
غبار الماسي یا Diamond Dust پدیده ای زیبا در علم هواشناسی
يكي از زيباترين و كمياب ترين پديده هاي هواشناسي رويدادي است كه غبار الماسي ناميده مي شود. اين پديده منحصرا در مناطق سردسير و در دماهاي زير صفر ديده مي شود. براي وقوع اين رويداد شما به رطوبت بالا و دماي پايين تر از 10 درجه سانتي گراد زيرصفر نياز داريد. اگر شما در مناطق سردسير زندگي مي كنيد ممكن است گاهي ديده باشيد كه كريستالهاي بسيار ريز و درخشان يخ از آسمان ميريزد در حالي كه ابري در آسمان نيست تا برف ببارد و يا بادي نمي وزد كه برفها را جابجا كند. پس اين كريستالهاي درخشان از كجا آمده اند؟!
577729727-1.jpg
زماني كه رطوبت بالا و دماي بسيار پايين به صورت همزمان در يك منطقه همراه شوند مولوكولهاي بخار آب مستقيما به بلورهاي ريز يخ تبديل مي شوند و غبار الماسي را مي سازند. بله اين بلورهاي ريز و زيبا از ابر ها نمي ريزند بلكه در همان محل تشكيل مي شوند و به دليل مقاوت هوا و وزن كم، اين بلورها براي مدت زيادي در هوا معلق مي مانند و مانند غباري از الماس مي درخشند.

يك آزمايش ساده براي ساخت غبار الماسي:

اگر شما در يك منطقه سردسير زندگي مي كنيد مي توانيد با اين آزمايش ساده تشكيل غبار الماسي را به چشم ببينيد. براي رويت اين پديده بهتر است آنرا در شب انجام دهيد.

مواد لازم:

1- هواي با رطوبت بالا و دماي پايين تر از 10- درجه سانتي گراد
2- كپسول آتش نشاني با مخزن دي اكسيد كربن
3- يك منبع نور پرقدرت ترجيحا سفيد رنگ
نحوه آزمايش:
شما بايد در شبهاي زمستاني منتظر هواي مه آلود باشيد تا مطمئن شويد كه رطويت هوا بسيار بالاست و دماي هوا نيز به حد كافي براي انجام اين آزمايش سرد است. زماني كه از وجود اين شرايط مطمئن شديد منطقه اي تاريك را انتخاب كرده و آنرا با يك منبع نور پرقدرت اما سرد روشن كنيد براي اين كار مي توانيد از نور چراغهاي اتومبيل و يا يك پروژكتور نور سرد استفاده كنيد. حال مقداري از گاز كپسول آتش نشاني را در هواي اطرافتان تخليه كنيد. پس از چند لحظه كوتاه شما خود را در غباري از بلورهاي ريز و درخشان خواهيد يافت و از اين همه زيبايي شگفت زده خواهيد شد.

منبع:

http://germimet.blogfa.com/9109.aspx

زمستان 86 در سپاهان شهر اصفهان در طول روز آفتابی و بدون ابر برف از آسمان می بارید!!! در طول شب هم حدود 10 سانتی متر می بارید اما بسیار نرم و ریز بود مثل پودر بچه! و با اولین اشعه آفتاب هم تبدیل به بخار میشد و روز از نو، روزی از نو!

Sent from my GT-I9100G using Tapatalk 2
 

nojeana

کاربر ويژه
شهر کردنشین وان (VAN TURKISH - WAN KURDISH) در پنج کیلومتری شرق دریاچه‌ای به همین نام در آناتولی شرقی قرار دارد. ناحیه‌ای که این شهر در آن واقع شده، دره‌ای سرسبز و حاصل‌خیز به طول تقریبی بیست و عرض شش کیلومتر است که از کوهستان‌های بلند پیرامون سیراب می‌شود. خط راه‌آهن تهران- استانبول نیز از همین دره و از شمال شهر وان عبور می‌کند و در حاشیه دریاچه به پایان می‌رسد. در اینجا، قطار و یا محموله آن سوار کشتی‌های بزرگی می‌شود تا در آن سوی دریاچه بر روی ادامه خط آهن قرار گیرد. ناحیه وان همچنین به سبب گربه‌های سپیدِ زیبا و معروفش که چشمانی دورنگ دارند، شهرتی جهانی دارد. شهر وان و دشت‌های پیرامون آن، کهن‌ترین استقرارگاه کشور باستانی «اوروآتری» Uruatri ( در فارسی باستان: «اَرمـیـنَـه Arminah/ ارمنیه، در بابلی و آشوری: «اورارتو» Urartu) بوده است. این شهر و دریاچه در زبان اورارتویی با نام‌های «بـیـائـیـنـی» Biaini و «نائیری» Nairi شناخته می‌شده و شهر قلعه‌مانند «توشپا» Toushapa/ Tospa پایتخت اورارتوییان در سده‌های نخستین هزاره یکم پیش از میلاد نیز در همین ناحیه بوده است. بازمانده بناها و آثار اورارتویی توشپا، در قلعه و تپه‌هایی در غرب شهر امروزی وان (که به نام «وان قدیم» خوانده می‌شوند) و در فاصله دو کیلومتری از کرانه دریاچه، همچنان برجای مانده است.
800px_Akhtamar_Island_on_Lake_Van_with_the_Armenian_Cathedral_of_the_Holy_Cross.jpg

800px_Hosap_castle_17_.jpg

کشور اورارتو همواره از سوی آشوریان در معرض تاخت و تاز بوده است. کتیبه‌ و نگارکندی از شلمنصر سوم حاکی از حمله او به این شهر، کشتار اهالی، خونین کردن کوهستان‌ها، سوزاندن شهرها و برافراشتن میل‌هایی از سر انسان‌هاست. ارمنیه یا اورارتو، یکی از سرزمین‌های تابعه حکومت مرکزی ایران در زمان شاهنشاهی هخامنشی بوده و در آنجا، خط، زبان، ادیان و پرستش خدایان سه‌گانه ایران هخامنشی (اهورامزدا، میترا و آناهیتا) در کنار سه خدای بزرگ اورارتویی: «خالدی» Khaldi، «تِـئـیـشِـبـا» Teisheba و «شیوینی» Shivini رواج داشته است. در «وان قدیم»، آثاری از دوره‌های گوناگون تاریخی دیده می‌شود که شامل دژ، گورستان، آرامگاه، برج، مناره، کاخ، کلیسا، مسجد و سنگ‌نبشته‌های متعدد اورارتویی و آشوری است. بسیاری از اشیای باستانی یافت‌شده در کاوش‌های منطقه، در موزه وان و نیز در موزه باستان‌شناسی شهر ارزروم نگهداری می‌شوند. در ناحیه مهم و باستانی وان، بجز کتیبه‌های اورارتویی و آشوری، یک سنگ‌نوشته از خشیارشا شاه، چهارمین پادشاه هخامنشی و فرزند داریوش وجود دارد. این کتیبه در سینه‌کش صخره‌ای دست نیافتنی و در زیر قلعه بزرگ اورارتویی (واقع در میانه دو بخش جدید و قدیم وان) و با ارتفاع تقریبی بیست متر از سطح زمین جای دارد. از طریق پلکانی سنگی که بسوی قلعه می‌رود، می‌توان بیشتر به این اثر نزدیک شد. کتیبه خشیارشا (با شناسه XV)، اندازه‌ای در حدود ۲ در ۴ متر دارد و در سه ستون نوشته شده است. ستون سمت چپ (از دید بیننده) که پهن‌تر از دو ستون دیگر است با ۹۲ واژه و ۵۷۷ حرف، به خط و زبان فارسی باستان، ستون میانی به خط و زبان عیلامی، و ستون سمت راست به خط و زبان اکدی/ بابلی نو نوشته شده است. هر ستون از ۲۷ سطر تشکیل شده و متن‌های عیلامی و اکدی، ترجمه تقریباً برابر متن فارسی باستان همین کتیبه است. این سنگ‌نگاره برخلاف نمونه مشابه خود در گنج دره همدان، بدون در یا روپوش بوده اما از نظر میزان فرسایش در وضعیت مطلوبی قرار دارد و به ویژه متن فارسی باستان آن کاملاً سالم و خوانا باقی مانده است. مضمون کتیبه هخامنشی وان، همانند چندین کتیبه دیگر از خشیارشا و داریوش است. جز آنکه در اواخر آن، خشیارشا بازگو می‌کند که ایده و آغاز ساخت این اثر متعلق به پدرش بوده است و او آنرا به پایان رسانده است:
van_XV.jpg

سنگ‌نبشته خشیارشا شاه در وان (XV)




« بزرگ است اهورامزدا، ، که این زمین را آورد ، که آن آسمان را آورد ، که مردم را آورد، که خوشبختی را برای مردم آورد ، که خْـشَـیارشا (حرف‌نوشت: خَـ شَـ یَـ ـا رَ شَـ ـا) را شاه کرد. تکِ بسیاری شاه (متن اصلی: اَئـیـوَم پَـرونـام خْـشـایَـثْـ‌یَـم)، تکِ بسیاری فرمانروا. من خشیارشا، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه سرزمین‌هایی با بسیار مردمان (خْـشـایَـثْـیَـه دَهْـیـونـام پَـرو زَنـانـام)، شاه بر این زمینِ بزرگ و بس دور. پسر داریوش شاه، هخامنشی. گوید خشیارشا شاه: داریوش شاه که مرا پدر بود، به خواست اهورامزدا بسا بهترین‌ها بکرد و فرمان کندن (کَـنْـتَـنَـئـی) اینجا را بداد، جایی که نپشته‌ای (دیـپـیـم) ننوشت. پسانگاه، من فرمان نبشتن این نپشته را دادم. اهورامزدا بپایاد با دیگر خدایان (بَـگَـئـیـبـیـش)، مرا و شهریاری مرا و آنچه که کرده‌ام».
منبع :
http://m-pc1.blogfa.com/post/589
 

nojeana

کاربر ويژه
يه چيزي ميگم بهم نخنديد !!!
اما من حس ميكنم اين طرز فكر كردن ها و خيال كردن ها تو تمام دوستان هواشناس ما هست !! ولي تو بقيه مردم به اين شكل نيست !!! يعني شما نميبينيد كسي رو كه با خودش فكر و خيال برف و بوران كنه ! به نظر مياد علاقه به هواشناسي شايد يك ويژگي ژنتيكي باشه !!
شايد در بعضي از انسان ها از جمله ما ها ژن هايي فعال باشن كهه اين خصلت ما رو باعث شده باشن !!
چند تا چيز ديدم كه اين ظن منو بيشتر ميكنه و منو تو اين حدسم بيشتر ترغيب ميكنن
١- خصلت هاي افراد اينجا از نظر بارشي و تخيلي شبيه همه و. شبيه به اعمال ژنتيكي ميمونه !
٢- بعضي شهر هاي كشورمون مثل رشت و تهران و اصفهان و مشهد بيشتر محل تجمع اين افراد هستن ! كه اين ميتونه اين فرضيه رو مطرح كنه كه شايد اين ژن تو اين جمعيت ها بيشتر مشاهده ميشه ! و نسل به نسل منتقل ميشه ! اين در حاليه كه از بعضي نقاط مثلاهواز چنين افرادي ديده نميشن !
٣- تو خونواده هايي كه فرد علاقه مند به هواشناسي وجود داره افراد ديگري هم از همون خانواده ممكنه اين علاقه رو نشون بدن !! مثلا عموي من ! با اين كه ادم علمي نيست اما هميشه به اسمون نگاه ميكنه و نظرشو ميگه !!خوب ممكنه اين يه ژن مشترك بين من و عموم باشه ! نه ؟
٤- علايق بچه هاس اينجا شبيه همه حتي ! هيچكي از گرماي شديد لذتي نميبره اما همه سرماي كشنده رو دوست دارن ! با اينكه مردم عادي از هر دو. بدشون.مياد !
٥- علاقه كاركنان هواشناسي كرمانشاه و اردبيل و ضعف كاري ساير استان ها ميتونه از همين تفاوت ژني منشا بگيره
نظر دوستان چيه ؟
شاید ژن باشه خوب تو خونوادۀ ما هم پدر بزرگ پدریم ( حدود 1280 تا 1350 ) می گن علاقه شدید به هواشناسی داشته و در بچگی من در حد جنون این علاقه رو داشتم و برادرم شاید متأثر از من علاقه ای به اون داره.
خوب نمی دونم خوشبختانه یا متاسفانه من تخیل ما فوق تصوری بچگی داشتم تا جائی یادمه حدود 5 سالم بود و همه تصاویر جنگلهای استوائی و جزایر اقیانوسی رو تو تصورم می دیدم خوب اون موقع که یادتونه همش تلویزیون صحنه های جنگ و گریه و زاری و عزا نشون می داد ( فقط خدا نبخششون ... ) و این وسط من همیشه کشته مرده ابرها بودم و یادمه تو حدود 73 و در 13 سالگی به اوج رسید یادمه حتی می تونستم تصور سیستمی رو که خانم رضازاده می گفت داشته باشم و همون موقع بود که گزارش های تصویری هم تو دفاتر می نوشتم فقط از سال 85 یکم دچار سردرگمی الگوها شدم چون اون موقع اندیمشک و اهواز رفتیم و الگوها بارشی اونجا متفاوت بود. و یادمه همون سال 72شاید یکروز سر کلاس ریاضی معلممون سوالات سختی می پرسید و همه دست به دهن بودند و همون زمان برف وحشتناک و دونه درشت شروع شد یادمه من به عشق اینکه نیم نگاهی به بیرون و بارش برف داشته باشم تمام سوالات رو پای تخته براش حل کردم بخدا خودم هم نمی دونم چجوری فقط یادمه می خواستم نگاه آسمون و بارش برف کنم و حدود نیم ساعت پا تخته موندم حتی خودم سوال طرح می کردم و حل می کردم بگذریم بخاطر برف شدید اون روز معلم که خسته شده بود ( آخه عشقش این بود کسی نتونه سوالاشو جواب بده و با کابل یکی دو نفر رو به اصطلاح محلی معلم های اون زمان محرا کنه ) کلاس رو زود تعطیل کرد و تو مسیر یادمه چه حالی می داد تا خونه از آسمون با دهن برف گرفتیم و خوردیم خیلی بارش دونه بزرگ و نرم بود و فردا تا یک متر برف بارید بخدا یادش بخیر. یا یادمه سال 84 یا 85 بود ترم آخر مهندسی آزاد بروجرد یادمه استاد آمار و احتمالات مهندسی خیلی باحال بود سوالات عجیبی طرح می کرد و ملت دختر و پسر انگشت به دهن بر و بر نگاه استاد می کردند یادمه اون روز رعد و برق های مخوفی رو بروجرد می زد و ما کلاس مشرف به نمای شرقی و بروجرد بودیم منم به عشق تماشا برق ها همه سوالاشو حل کردم و پا تخته فکر کنم تا 4 رعدوبرق شکار کردم بگذریم وقتی برف یا رعد وبرق بود و بارون شدید من خواب نداشتم تا صبح بیرون بودم همیشه
خوب شاید واقعا یک ژن باشه و یا شاید یه علاقه وحشتناک که انرژی آدم رو بالا می بره همیشه موقع بارون قلبم سریعتر می زنه انگار می خواد اتفاق عجیبی بیافته و من به استقبالش برم.
ببخشید این هم مجموعه خاطرات من از بارندگی
 

nojeana

کاربر ويژه
یک مطلب فقط جا موند من حقیقتش گرمای خیلی وحشتناک زیاد دیدم و واقعا هم از اون لذت خاصی می برم می دونید دو تا حس متفاوته وقتی بیرون یک دمای خاصی داره و شما ها می کنید ازدهنتون بخار در می آد لذتبخشه ولی در کنار اون گرمای خیلی زیاد وقتی نفس آدم از هوای بیرون خنک تره ( بخاطر گرمای وحشتناک هوا دما های بالا +45 ) اونم احساس لذت خاص خودش رو داره شاید بر عکس مورد اولی
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا