تصویری که بارها تماشایش خواهید کرد!
امروز در صفحهی یکی از دوستداران و کارشناسان سختکوش محیط زیست، تصویری را دیدم به رنگ عشق که دریغم آمد آن را با هموطنان بیشتری به اشتراک ننهم؛ تصویری که میدانم از دیدن چندبارهاش هم سیر نخواهید شد! خواهید شد؟ نامش
جواد نجفی است؛ یکی از هزاران سلحشور سختکوش اما گمنام محیط زیست ایران که در دامن پدر و مادری طبیعتدوست رشد یافته و همچون والدین فرزانهاش، عاشقانه زیستمندان طبیعت وطنش را دوست دارد. جواد، چندی پیش
بره میشی را یافت که متأسفانه مادرش را به تیر شکارچیان از دست داده بود ... او، آن نوزاد یتیم را به تبعیت از سلوک پدرش که یک محیط بان بود، به منزل آورد تا همچون گذشته، مادرش در حق فرزند جدید خانواده هم مادری کند. جواد خودش میگوید که گاه در کودکی، به آن همه توجه مادر به این یتیمهای بی مادر حسودی میکردم!
و البته آشکار است که چنان عشقی، باید هم که چنین سجادهی عاشقانهای در پیشگاه پروردگار مهربان بیافریند ...
و
نگارنده همچنان در شگفت است که چگونه گروهی از هموطنان همچنان خود را با افتخار شکارچی مینامند و حرمت این عشق را به جا نمیآورند؟
و چگونه آنها میتوانند در کنار لاشهی خونآلود شکارشان باغرور و رضایت به دوربین لبخند زده و عکس یادگاری بگیرند؟
به قول شاعرهی فرزانهی معاصر - بانو
خاطره حجازی - آنها چگونه این زیباترین چشمهای عالم را نمیبینند و به سویش سرب داغ پرتاب میکنند ...