• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

مشاعره بی قانون

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻧﺎﻣﺮﺩﺍﻥ ﻋﺼﺎ ﺍﺯ ﮐﻮﺭ ﻣﯽﺩﺯﺩﻧﺪ ...
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺧﻮﺵ ﺑﺎﻭﺭﯼ ﺁﻧﺠﺎ ﻣﺤﺒﺖ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﮐﺮﺩﻡ ...
 

مهشید

کاربر ويژه


ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست
حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالیست
 

Reza Sharifi

مدير ارشد تالار
تا در ره عشق آشنای تو شدم
با سد غم و درد مبتلای تو شدم

لیلی‌وش من به حال زارم بنگر
مجنون زمانه از برای تو شدم

 

سیاوش عشق

کاربر ويژه
من از خورشيد تابنده، نبردم بهره اي اما
در اوج ظلمت دنيا، به دل تابيده ام شايد
توانم را گرفت آن تابش و جانم ز پيكر رفت
من آزادم از اين دنيا، دگر آسوده ام شايد
.......
اسماعیل رضوانی خو
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات
دیـــــوانـــه محبت جـــانـــانه ام هنـــوز
دست از دلم بـــدار کــه دیوانه ام هنوز

عمـــری بگرد شمع جمال تــو گشته ام
و آتش نخورده بــر پر پـروانه ام هنوز
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات
لاجرم باید زیست!
تنها به این دلیل که زندگی اجباریست!
باید خندید و بخشید
باید ندید و نشنید...
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
دوستت دارم
و عشق تو از نامم می تراود
مثل شیره ی تک درختی مجروح
در حیاط زیارتگاهی...



محمد شمس لنگرودی
 

Reza Sharifi

مدير ارشد تالار
یک ذره وفا را به دو عالم نفروشیم *** هر چند در این عهد خریدار ندارد

صائب تبریزی
 

Reza Sharifi

مدير ارشد تالار
در اين سراي بي کسي کسي به در نمي زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمي زند
يکي ز شب گرفتگان چراغ بر نمي کند
کسي به کوچه سار شب در سحر نمي زند


 

Mahdi Askari

مدير فنی
تورا من چشم در راهم شباهنگام

که می گیرند در شاخ "تلاجن" سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم٬

تو را من چشم در راهم
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
شهید می شوم آخر به تیغ ابرویت
شهید غمزه ی چشمان مثل آهویت
 

Reza Sharifi

مدير ارشد تالار
تا دست به دامان ریا افتادند
بی وقفه به یاد شهدا افتادند
شوخی ، شوخی به شاخه ها سنگ زدند
جدی جدی پرنده ها افتادند !...


رضا بروسان

 
بالا