• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

مشاعره سرعتی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

پانته آ

متخصص بخش
نکته ای دلکش بگوییم خال آن مهرو ببین
عقل و جان را بسته زنجیر آن گیسو ببین
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی

تیره روزان جهان را به چراغی دریاب

که پس از مرگ، تو را شمع مزاری باشند



(صائب)

 

معصومه بانو

متخصص بخش خانه و خانواده
سوختم از فریادها..


از دردها


و


از این دلی


که آشوب است


سوختم...


این دردها پایانی ندارد..!


تو مرا میفهمی...


پس ببین..


ببین رد پاهای خیسم را


بر روی خاک های مرده..


نفس خسته ام را بشنو


در این چاه دل مرده..


قلب از اندوهم را ببین...


ببین که شکسته ام


ببین که بی تو مرده ام..


می دانم..!!


تو مرا می فهمی


می دانم...!
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی
که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم



سعدی

 

ahmadfononi

معاونت انجمن
ماهی که قدش به سرو می‌ماند راست
آیینه به دست و روی خود می‌آراست
دستارچه‌ای پیشکشش کردم گفت
وصلم طلبی زهی خیالی که توراست

(حافظ)
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی


واعظان کین جلوه در محراب و منبر می کنند

چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند

 

سایه

کاربر ويژه
درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد
حافظ
 

ahmadfononi

معاونت انجمن
در باغ چو شد باد صبا دایهٔ گل
بربست مشاطه‌وار پیرایهٔ گل
از سایه به خورشید اگرت هست امان
خورشید رخی طلب کن و سایهٔ گل


(حافظ)
 

معصومه بانو

متخصص بخش خانه و خانواده

لب نه گوید و پیداست می گوید دلت آری
که این سان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری

دلت می آید آیا از زبانی این همه شیرین
تو تنها حرف تلخی را همیشه بر زبان آری؟
 

سایه

کاربر ويژه
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
باز آید و برهاندم از بند ملامت
«حافظ»
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
ترتیب مشاعره: احمد فنونی- سایه- فاطمه- معصومه بانو



تا به کی باید رفت از دیاری به دیار دیگر
نتوانم نتوانم جستن
هر زمان عشقی و یاری دیگر
کاش ما ان دو پرستو بودیم که همه عمر سفر می کردیم
از بهاری به بهار دیگر.

"فروغ فرخزاد"

 

ahmadfononi

معاونت انجمن
در آرزوی بوس و کنارت مردم
وز حسرت لعل آبدارت مردم
قصه نکنم دراز کوتاه کنم
بازآ بازآ کز انتظارت مردم
 

سایه

کاربر ويژه
مـا ره بـه کـوی عـافـیـت دانـیـم و مـنـزلـگـاه انس

ای در تــکــاپــوی طـلـب گـم کـرده ره بـا مـا بـیـا
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
ترتیب مشاعره: سایه- فاطمه- معصومه بانو

اتاق کوچک من، از هوای «دوست» پُر است

اتاق کوچک من، بی هوای «دوست» مباد



سهیل محمودی
 

معصومه بانو

متخصص بخش خانه و خانواده
دلـــم شکستی و جــانم هنـــوز چشم به راهت


شبـــــی سیــاهم و در آرزوی طلعت مــــــــاهت


در انتظار تو چشمم سپید گشت و غمی نیست


اگـــر قبـــول تـــو افتـــد فـــدای چشم سیــاهت

 

سایه

کاربر ويژه
تو کمان کشیده و در کمین که زنی به تیرم و من غمین
همه غمم بود از همین که خدا نکرده خطا کنی

«هانف اصفهانی»
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا