• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

مشاعره سرعتی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
یک پنجره برای دیدن
یک پنجره برا ی شنیدن
یک پنجره که مثل حلقه چاهی
در انتهای خود به قلب زمین می رسد
و باز می شود به سوی این مهربانی مکرر آبی رنگ
یک پنجره برای من کافیست!
 

معصومه بانو

متخصص بخش خانه و خانواده
تو آن برگ درخت خورده باران بهارانی

چرا اینک چنین آلوده دامانی !!

ز تقلید تباهیها و زشتیها گریزان شو

رسالتهای انسانی به یاد آور
 

سایه

کاربر ويژه
رنـــگ رؤیـــا زده ام بـــر افــق دیــده و دل
تـــا تـــمــاشــا کــنــم آن شــاهــد رؤیــائــی را
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی

آن حرف که از دلت غمی بگشاید
در صحبت دل شکستگان می باید

هر شیشه که بشکند ندارد قیمت
جز شیشه ی دل که قیمتش افزاید
 

معصومه بانو

متخصص بخش خانه و خانواده

دانی که نوبهار جوانی چه سان گذشت؟
زود! آنچنان که تیر از کمان گذشت

نیمی به راه عشق و جوانی تمام شد
نیم دگر به غفلت و خواب گران گذشت
 

سایه

کاربر ويژه
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو

تا تو مراد من دهی من به خدا رسیده ام

«رهی معیری»


بچه ها نباید بریم لالا؟؟؟؟؟؟
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
من که بیدارم



من به مرگم راضی ام امّا نمی آید اجل

بختِ بد بین از اجل هم، ناز می باید کشید!
 

معصومه بانو

متخصص بخش خانه و خانواده
منم هستم هنوز


درها اگر بسته شود زین خانقاه شش دری
آن ماه رو از لامکان سر درکند در روزنم

مولانا

 

سایه

کاربر ويژه
مفتون خویشم کردی از حالی که آن شب داشتی
بـــار دگــر آن حــال را کــردی اگــر پــیــدا بــیــا
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی


اتّحاد عاشق ومعشوق را نازم که شمع

سوخت از یک شعله هم خود را و هم پروانه را
 

معصومه بانو

متخصص بخش خانه و خانواده
اگر با پدر جنگ جوید کسی***پدر بی گمان خشم گیرد بسی
وگر خویش راضی نباشد ز خویش *** چو بیگانگانش براند ز پیش

سعدی
 

سایه

کاربر ويژه
شـب بـه هـم درشـکـنـد زلـف چـلـیـپـائـی را
صــبــحـدم سـردهـد انـفـاس مـسـیـحـائـی را


نمیشه منو برنده اعلام کنید برم با خیال راحت بخوایم
:ناراحت: خواب پیروزیم رو ببینم :نیش2:
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
سایه جان اینجا همه برنده هستن!:خنده2:

ای راحت و آرام جان با روی چون سرو روان
زینسان مرو دامنکشان کارام جانم می‌بری

امیر خسرو دهلوی
 

سایه

کاربر ويژه
تبه کردم جوانی تا کنم خوش زندگانی را

چه سود از زندگانی چون تبه کردم جوانی را

«یغمایی»
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی

ای گل شوخ که مغرور بهاران شده‌ای
خبرت نیست که در پی چه خزانی داری


صائب تبریزی
 

سایه

کاربر ويژه
دلا مشتاق دیدارم غریب و عاشق و مستم

کنون عزم لقا دارم من اینک رخت بر بستم

«مولانا»

آبجی های گلم خیلی جالب بود مرسی
شبتون خوش
:گل:
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
شب خوش سایه جان :گل: خوشحالم که شرکت کردی:گل:



ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راهنمایـــی ...



سنائی
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا