نیست از عشق تو امــروز چو من رسوایی
دین و دل باخته ای، شیفته ای، شــــیدایی
واله ای،بادیه گردی ، به بلا ســــــاخته ای
خـــــــانه پرداخته ای، در به دری، رسوایی
دل به دریا زده ای ،ز آتش غـــم سوخته ای
از خـــــــــرد بی خبری، دشت جنون پیمایی
عبرت نائینی
((ز))