• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

:: مشاعره ی مشروط ::

سپیــدار

کاربر ويژه
کاهش جان تو من دارم و من می دانم
که تو از دوری خورشید چها می بینی
تو هم ای بادیه پیمای محبت چون من
سر راحت ننهادی به سر بالینی
هر شب از حسرت ماهی من و یک دامن اشک
تو هم ای دامن مهتاب پر از پروینی
 

سیاوش عشق

کاربر ويژه
ای که از تازگی زخم دلم تازه تری
یعنی از قصه ی دلتنگی من با خبری؟
مثل مهتاب که از خاطر شب می گذرد
هر شب آهسته از آفاق دلم می گذری
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
شب است و شاهد و شمع و شراب و شیرینی
غنیمت است دمی روی دوستان بینی
 

Darya

متخصص بخش گفتگوی آزاد
خوش خرامان می‌روی ای جان جان بی‌من مرو

ای حیات دوستان در بوستان بی‌من مرو

:گل::گل::گل:
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
شمع و من و پروانه همه سوختگانیم
ای ماه فرود آی در این حلقه ماتم
 

Miss zahra

متخصص بخش تکنولوژی
[h=2]شعر شمع دکتر شریعتی

تا سحر اي شمع بر بالين من
امشب از بهر خدا بيدار باش
سايه غم ناگهان بر دل نشست
رحم کن امشب مرا غمخوار باش
کام اميدم بخون آغشته شد
تيرهاي غم چنان بر دل نشست
کاندرين درياي مست زندگي
کشتي اميد من بر گل نشست
آه ، اي ياران به فريادم رسيد
ورنه مرگ امشب به فريادم رسد
ترسم آن شيرين تر از جانم ز راه
چون به دام مرگ افتادم ، رسد
گريه و فرياد بس کن شمع من
بر دل ريشم نمک، ديگر مپاش
قصه بيتابي دل پيش من
بيش از اين ديگر مگو خاموش باش
جز تو ام اي مونس شب هاي تار
در جهان ، ديگر مرا ياري نماند
زآن همه ياران بجز ديدار مرگ
با کسي اميد ديداري نماند
همدم من، مونس من، شمع من
جز توام در اين جهان غمخوار کو؟
وندرين صحراي وحشت زاي مرگ
واي بر من ، واي بر من،يار کو؟
اندرين زندان ، امشب شمع من
دست خواهم شستن ازاين زندگي
تا که فردا همچو شيران بشکنند
ملتم زنجير هاي بندگي !



 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
نظرم تا به سر زلفِ تو دلدار افتاد
گذر این
دل سودا زده بر دار افتاد
 

Darya

متخصص بخش گفتگوی آزاد
زلف او دام است و خالش دانه آن دام و من


بر اميد دانه‌اي افتاده‌ام در دام دوست
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
من اندر گریه، بلبل در فغان، پروانه در سوزش
تماشا داشت حال ما سه تن دیوانه، در یکجا

ابوالقاسم لاهوتی
 

Darya

متخصص بخش گفتگوی آزاد

تو شمع انجمني يک زبان و يک دل شو

خيال و کوشش پروانه بين و خندان باش
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
تو کیستی که من اینگونه بی تو بیتابم
شب از هجوم خیالت نمیبرد خوابم
 

Narsisa

کاربر ويژه
او شب چون گل نهد ز مستي بر بالين سر
من دور از او كنم ز اشك خود بالين را تر
 
بالا