• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

:: مشاعره ی مشروط ::

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی

تو آمدی ز دورها و دورها
ز سرزمین عطرها و نورها
نشانده‌ای مرا کنون به زورقی
ز عاج‌ها، ز ابرها، بلورها
مرا ببر امید دل‌نواز من
ببر به شهر شعرها و شورها​

فروغ فرخزاد
 

baroon

متخصص بخش ادبیات


مرا با نگاهت به رویا ببر
مرا تا تماشای فردا ببر

دلم قطره ای بی تپش در سراب
مرا تا تکاپوی دریا ببر​
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
umbrella_1.JPG


تو یه روز سرد برفی
با دلم مثل پرنده
لب حوض کنار نرده
هرچی گشتم جای گرمی
بهتر از قلبت ندیدم
میشه دوستم داشته باشی...
آخه بیرون خیلی سرده
 

baroon

متخصص بخش ادبیات

چشم تو را به سرمه کشیدن چه حاجت است؟
کوته کن این بهانه ی دنباله‌ دار را
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
نمی دونی، نمی دونی وقتی چشمات پر خوابه، به چه رنگه، به چه حاله
مثل یک جام شرابه

نمی دونی ، نمی دونی چه عمیقه ، چه سخنگو مثل اشعار مسیحایی حافظ ، یه کتابه یه کتابه
مثل یک جام شرابه


هما میر­افشار
 

تاوان

متخصص بخش کتابخانه الکترونیکی
قصه اینجوری شروع شد.. من وچشمات و ترانه

تو رو خواستن تا همیشه..... گریه و اشک شبانه
(شايان نجاتي)
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
آنجا که هست بوی تو باد بهار چیست؟
وآنجا که هست موی تو مُشک تتار چیست؟

زلف و رخ تو معنی لیل و نهار ماست
با بودن تو گردش لیل و نهار چیست؟


حاجب شیرازی
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



در خم زلف تـو آن خال سیه دانی چیست ؟

نقطه‌ی دوده که در حلقه‌ی جـیـم افتاده ست
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
همه ی هستی من آيه ی تاريكيست
كه تو را در خود تكراركنان
به سحرگاه شكفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد
من در اين آيه تو را آه كشيدم، آه
من در اين آيه تو را
به درخت و آب و آتش پيوند زدم


فروغ فرخزاد
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



اي همه هستي ز تو پيدا شده
خاك ضعيف از تو توانا شده
آنچه تغيّر نپذيرد تویی
وانكه نمرده ست و نميرد تویی
چاره ي ما ساز كه بي ياوريم
گر تو برانی به كه روی آوريم
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
qeiuogbpc4whjqml0v.jpg



قسمت این بود که من با تو معاصر باشم

تا در این قصه ی پر حادثه حاضر باشم

تو پری باشی و تا آن سوی دریا بروی

من به سودای تو یک مرغ مهاجر باشم ...
 

baroon

متخصص بخش ادبیات


تو ای پری کجایی که رخ نمی نمایی
از آن بهشت پنهان دری نمی گشایی
در این شب یلدا ز پی ات پویم
به خواب و بیداری سخنت گویم
تو ای پری کجایی که رخ نمی نمایی
از آن بهشت پنهان دری نمی گشایی


 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
سعدی


تا مگر یك نفسم بوی تو آرد دم صبح
همه
شب منتظر مرغ سحر خوان بودم
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
«وای باران باران
شیشه پنجره را باران شست
از دل من اما
چه کسی نقش
تو را خواهد شست»

 

baroon

متخصص بخش ادبیات

از چشم یا آسمان
فرقی نمی‌کند
باران وقتی بر زمین افتاد
دیگر باران نیست




 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی

خوشتر
ازدوران عشق ایام نیست

بامداد عاشقان را شام
نیست




سعدی

 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی

اگر رفتم تو یادم کن

اگر مردم تو خاکم کن
اگر ماندم در این دنیا
به مهر خود تو شادم کن
 
آخرین ویرایش:

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
صدای پای تو
تپش قلبی است که
حضور را در رگ های من
می گرداند.
آمدن یا رفتن
تو،فرقي نمی کند.
این
بودن توست
که مرا
زنده نگه داشته!
 
بالا