• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

:: مشاعره ی مشروط ::

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
در اقصای عالم بگشتم بسی

به سر بردم ایام با هر
کسی









تمتع به هر گوشه ای یافتم

ز هر خرمنی خوشه ای یافتم


چو پاکان شیراز خاکی نهاد

ندیدم که رحمت بر این خاک باد

 
آخرین ویرایش:

baroon

متخصص بخش ادبیات




ایّهاالناس
خاک غربت خانه نیست
مرغ آزادی دگر در لانه نیست

من دلم در حسرت یک آشناست
خانه اما دست صاحبخانه نیست


 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
چنان دل کندم از دنيا که شکلم شکل تنهاييست

ببين مرگ مرا در خويش که مرگ من تماشاييست ...

 

چاووش

متخصص بخش ادبیات
حاشا که من از جور و جفای تو بنالم


بیداد لطیفان همه لطف است و کرامت
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
من بودم و دوش آن بت بنده نواز

از من همه لابه بود و از وی همه ناز


شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید
شب را چه گنه حدیث ما بود دراز






حضرت مولانا

 

baroon

متخصص بخش ادبیات




دلـــخسته‌ام از ناوک دلدوز فراق
جان سوخته از
آتش دلسوز فراق


دردا و دریغا که بود عمر مرا
شب‌ها شب هجر و روزها روز فراق
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
اول رخ خود به ما نبایست نمود
تا
آتش ما جای دگر گردد دود

اکنون که نمودی و ربودی
دل ما
ناچار تو را دلبر ما باید بود





ابوسعید فضل‌الله بن احمد بن محمد بن ابراهیم "ابوسعید ابوالخیر"

 
آخرین ویرایش:

baroon

متخصص بخش ادبیات



این تراشیدن
ابروی تو از تندی خوست

تا نگویند که بالای دو
چشمــت ابروست!
 

سیاوش عشق

کاربر ويژه
مشروط نبود که شعری که گذاشتین
.....
گر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شود؟
پیش پایی به چراغ تو ببینم چه شود؟
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



نشسته اند ملخ های شک به برگ یقینم
ببین چه زرد مرا می جوند سبزترینم!
ببین چگونه مرا ابر کرد خاطره هایی
که در یکایک شان می شد آفتاب ببینم
شکستنی شده ام، اعتراف می کنم، امّا
ز جنس شیشه ی عمر توام، مزن به زمینم
برای پر زدن از تو خوشا مرام عقابان
کبوترانه چرا باید از تو دانه بچینم؟
نمی رسند به هم دست اشتیاق تو و من
که تو همیشه همانی، که من همیشه همینم
 

سیاوش عشق

کاربر ويژه
زخم شدم شیشه به زخمم نشست
شیشه شدم سنگ سرم را شکست
یا رب اگر سنگ شوم لحظه ای
بر دل این سنگ چه خواهد گذشت
 

baroon

متخصص بخش ادبیات




صدایی از صدای عشق خوشتر نیست، حافظ گفت

اگر چه بر زبانش
زخم ها زد تیغ تاتاری
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
599924_328409693901051_228677230_n.jpg



























زهی عشق زهی عشق كه ما راست خدايا

چه نغزست و چه خوبست و چه زيباست خدايا

چه گرميم چه گرميم ازين عشق چو خورشيد

چه پنهان و چه پنهان و چه پيداست خدايا

 
بالا