• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

وصف حالت رو با شعر بگو

روژین

کاربر ويژه
صبر یافراموش

صبر کردن دردناک است
فراموش کردن دردناک تر
ولی از این دردناک تراین است​
که ندانی صبرکنی یا فراموش؟
 
آخرین ویرایش:

shakira

متخصص بخش پزشکی
دق کرده ام،

پشت خنده های تلخی که

هیچ گاه کسی،

به آن شک نکرد ...

:گل:
 

shakira

متخصص بخش پزشکی
معنی "فلفل نبین چه ریز است" را،

روزی فهمیدم

که اَشک هایم به این کوچکی،

پر از حرف ها و غم های بزرگ شد ...

:گل:
 

دختر مهتاب

متخصص بخش آموزش خیاطی
هیچکس تنهاییم را حس نکرد


وسعت ویرانیم را حس نکرد


در میان خنده های تلخ من


گریه ی پنهانیم را حس نکرد


در هجوم لحظه های بی کسی


درد بی کس ماندنم را حس نکرد


آنکه با آغاز من ماْنوس بود


لحظه ی پایانیم را حس نکرد
 

majnooneleyli

کاربر ويژه
awds53hkp5zsuony66f.jpg


در گذر گاه زمان
خیمه شب بازی دهر
با همه تلخی و شیرینی خود میگذرد
عشقها می میرند
رنگها رنگ دگر می گیرند
و فقط خاطره هاست
که چه شیرین و چه تلخ
دست ناخورده بجا می ماند
"مهدی اخوان ثالث"
 

majnooneleyli

کاربر ويژه
87525432981998777286.jpg



در دل من چيزي است ،
مثل يك بيشه نور،
مثل خواب دم صبح و چنان بي تابم ،
كه دلم مي خواهد بدوم تا ته دشت ،
بروم تا سر كوه ،
دورها آوايي است ،
كه مرا مي خواند.

" سهراب سپهری "
 

majnooneleyli

کاربر ويژه


7087830551.jpg



خـدایـا دلـم // معجـزه // میــ ــخـواهـد

از آن مـعـجـزه ـهاے که

بـه هنـگامـ ه ے وقـوعـش

"خـدایـا دوسـتـت دارم" و " خـدایـا شـکـرت"

میـان هـق هـق ِ گـریـ ه ـهایـم


گـم شـود

 

شبگرد

کاربر ويژه
وقتي به تو فکر مي کنم

جاده مي آيد…

وقتي در جاده مي روم تو همراهم نيستي…

تو و جاده در تنهايي من همدستيد…
 

یگانه جان

متخصص بخش ادبیات

هـــر روز
می گــذرم
و دســـت تکـان مـی دهــم
بـرای اتــفــاق های خـوبـی کـه
نیفتـاِده از مــن گــذشـتنــد
 

sinareza93

New member
باران کـه می بـارد

دلتنـگ تـر از همیشه

چشم می دوزم به سویت

به دل آسمانت که حریروار گشته و دیگر آبی نیست

دست دراز می کنم
به امید این که بگیری دستم را
و مرا هم ببری به بی نهایت ها
من بغض می کنم
و تو فقط اشک می ریزی... آن هم از دست بعضی مخلوقاتت
عجب دل پر دردی داری تو!
 

سیاوش عشق

کاربر ويژه
چه غریب ماندی ای دل ، نه غمی ، نه غمگساری
نه به انتظار ياري ، نه ز يار انتظاري
دل من ! چه حيف بودي كه چنين ز كار ماندي
چه هنر به كار بندم كه نماند وقت كاري
سحرم كشيده خنجر كه : چرا شبت نكشته ست
تو بكش كه تا نيفتد دگرم به شب گذاري
به سرشك همچو باران ز برت چه بر خورم من؟
كه چو سنگ تيره ماندي همه عمر بر مزاري
نه چنان شكست پشتم كه دوباره سر بر آرم
منم آن درخت پيري كه نداشت برگ و باري
سر بي پناه پيري به كنار گير و بگذر
كه به غير مرگ ديگر نگشايدت كناري
به غروب اين بيابان بنشين غريب و تنها
بنگر وفاي ياران كه رها كنند ياري
........
هوشنگ ابتهاج
 

sinareza93

New member
هـرگز تـو هـم مـانـنـد مـــن آزار دیــدی؟
یار خودت را از خــودت بـیـزار دیــدی؟

آیــا تـو هـم هر پــرده ای را تا گشودی
از چــار چـوب پـنـجـره دیــوار دیــدی؟

اصـلا بـبـیـنـم تـا بـه حـالا صـخــره بودی؟
از زیـــر امــــواج آســـمـان را تــار دیدی؟

نـام کـسی را در قـنـوتت گـــریـه کـردی؟
از «آتـنـا» گـفـتن «عــذابَ النـّار» دیدی؟

در پـشـت دیـوار ِحیاطی شعـر خوانـدی؟
دل کـنـدن از یــک خــانه را دشـوار دیدی؟

آیا تو هم با چشم ِ بـاز و خیس ِ از اشک
خواب کسی را روز و شب بـیـدار دیدی؟

رفتی مطب بی نسخه برگردی به خانه؟
بیـمار بـودی مثل ِمن ، بیمار دیــدی؟

حقـا که بـا مـن فــرق داری لااقـل تـو
او را که می خواهی خودت یک بـار دیدی
 
بالا