• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

کدوم رو تو دوران مدرسه تجربه کردین؟:نیش2:

maksemos

متخصص بخش خودرو
:گریه:
:عصبانی: :از دست خودم: :نیش2:

:75:

پس چرا من هیچ کدوم از این کارا رو نکردم؟:89::89::91::91::91::91::91::91::91:

چه زندگی یکنواختی :کسل:
آخه این چه زندگی ایه؟ :64:

اگه به اون دوران برگردم دیگه از این مثبت بازیا خبری نیست
:33::29::46::46::46::46:

:خنده2: من که باور نمیکنم :بدجنس:
 

آسمان دریایی

متخصص بخش زبان انگلیسی
:خنده2: من که باور نمیکنم :بدجنس:

چیو باور نمی کنی؟:نیش2: اینکه اگه به اون دوران برگردم دیگه از این مثبت بازیا خبری نیست یا اینکه تو مدرسه اصلا شیطنت نکردم و این موارد بالایی واسه من صدق نمی کنه؟:نیش2::سوت: کدومش؟:بدجنس:
 

maksemos

متخصص بخش خودرو
کدوم یکی از اینا رو تو دوران مدرسه تجربه کردین؟ :بدجنس:

به به خوراک خودمه این تاپیک :10: برا همشون خاطره دارم که یکی از بهترین هاش رو براتون مینویسم تو دوستان تو خندیدنش سهیم باشن :نیش:


1-اخراج از کلاس؟ :تنبیه:


بله یادمه سر کلاس داشتم برا ساعت بعد تقلب مینوشتم یه معلم داشتنیم کوتوله :15: اوووووووه بین درس دادن دید منو صدام کرد جلو که اقا چیکار مکنی منم با جسارت تمام گفتم آقا داریم نکته بردای میکنیم از رو کتاب دفاع ! اونم برگش گفت کلاس مدار داریم هااا گفتم باشه آقا من مدار رو بلدم
اونم با یه حرکت پرشی به بالا یه سیلی نصفه نیمه بهم زد :نیش: دستش به گردنم خورد تا صورتم :بدجنس:بعد هم منو هول داد به بیرون منم که پیش بینی کرده بودم که یه همچین کاری میکنه سفت خودمه چسبونده بودم به زمین ...بیچاره چی زوری میزد برا هول دادن :10:
جالب اینجاس رفتم از بیرون کلاس ..دوباره برگشتم میگم آقا اجازه اون کتاب دفاع رو به دوستم بگین بده ببرم بیرون :10:
رفتم بیرون و تقلبم رو پاکنویس کردم تو نصف صفحه :شاد:

2-خوابیدن سر کلاس؟ :خواب:


هه ! خوب یادمه سر کلاس ادبیات خوابم برد یه دوست صمیمی داشتم به نام پیمان این اونقدر صدام کرده بود که پاشو .پاشو ...منم نخیـــــــر اصلا تو باغ نیستم که ......جالب اینجاس معلم درست اومده از جلوم رد شده ولی چیزی نفهمیده :10: اعجب خنگ هایی پیدا میشه هااا :نیش:

بچه هاا یه خاطره جالب حتما بخونین :خنده2:
دوم دبیرستان یه دوستی داشتیم به اسم محمد، این اقا محمدمون عینکی بود تو زنگ تفریح که صحبت خوابیدن من بود آقا برگش گفت ....فدای سرت من هر روز نصف کلاس رو میخوابم :تعجب: گفتیم بابا چه جوری اخه ...نمیشه که اونم تازه تو ردیف اول میشینی ...
گفت ..د نه ده ! ساعت داره عزیزم...:فکر: گفت یه ساعتی از کلاسمون هست که از پنجره کلاسمون نور درست میوفته رو صورت ما :نیش: منم که عینکم نور که میوفته به شیشه عینکم ...طرف مقابلم چشام رو نمیتونه ببینه :تعجب: منم که گرمای خورشید میوفته روم ..آخ آخ آخ چه کیفی میده خوابیدن :10:
فرداش من و پیمان حواسمون بود به محمد که بینیم درس میگه یا ما رو پیچونده :نیش:
دیدیم بلــــــــه آقا محمد سرش ثابت به تخته نیگا میکنه حتی یکی که در رو زد اصلا تکونم نخورد .....نچ نچ نچ بیچاره معلممون فکر میکرد این پسره چقدر منظمه صداش هم در نمیاد تو کلاس :10:

3-سر کار گذاشتن معلم و بقیه؟ :غش2:

هه ! تا دلت بخواد
تو کلاس اواز میخوندیم تا معلم میومد ته کلاس که ببینه کیه یکی از ردیف جلو شروع میکرد به زمزمه و اونم منحرف میشده می رفت جلو :10:
بعد ما هی این بیچاره رو جلو ...عقب میکردیم تا زنگ تموم بشه :9:

4-جعل امضا برای امور خیر؟ :نه:

یه بار ورقه ریاضیم رو خودم امضاء کردم معلم فهمید بقیشم دیگه بوقققققققق !

5-جلو همه ضایع شدن؟ :15:

ضایع که زیاد شدیم ولی یه جوری قضیه رو به نفع خودم تموم میکردم میرفت :بدجنس:

6-فرار از مدرسه؟ :فرار:

هه ! تازه امتحانات ترم اول تموم شده بود منم که دیگه اصلا یه جوری شده بودم
مثل اینکه تو مدرسه داشتم خفه میشدم :52:
تا 15 روز بعد امتحانات از مدرسه جیم میشدم :73:

7-آقا...خانم اجازه؟ فامیلمون از دنیا رفت...:24:


هه ! 3 نفر بودیم
یکی باباش اجازه گرفت که بره
اومد تو زنگ تفریح بهمون حرص بده که من دارم میرم و شما امتحان میدین و اینا ...
بعد اون یکی دوستم زد به سرش پودر گچ پای دخته رو پاشید رو چشاش :تعجب:
اوووووووه چشاش شد یه کاسه خون :تعجب: مثل اینکه آقا تجره این کار رو داشته قبلا :73:
موندم من !:ناراحت:

منم یه دوستی داشتم زنگ زدم بهش که به مدیر زنگ بزنه و بگه داداششم کار داریم میخواهیم بریم جائی اجازه بدین بیا :50:
بقیش جالبه ..ما با این مدیر نصبت فامیلی دو داشتیم بعد این به دوستم که جای داداشم خودش رو جا زده میگه شما چقدر صدات عوض شده ....بقیش هم که زرشک !
خالی بندی پشت خالی بندی مگه درس میشه :52:
ولی بالاخره منم اجازه گرفتم و رفتم ! :شاد:

یه نکته جالب : تو سال سوم راهنمایی من مبسر یا مبصر **هر کدوم درست بود :نیش:** بودم بعضی هاا بودن که چیپس میگرفتن برا من و ساعت آخر رو میرفتن
منم اسمشون رو تو دفتر حضور غیاب نمینوشتم :50:

8-دعوا...کتک کاری...:21::32::31::26::28:

خدائیش این یه مورد رو نیستم :بله:

9-همه موارد :9:


به اندازه کافی گفتم دیگه بس نیست :خجالت:




 

Maryam

متخصص بخش ادبیات

1-اخراج از کلاس؟ :تنبیه:
هه هه بله با من بودید ؟:بدجنس:

2-خوابیدن سر کلاس؟ :خواب: در حد خمیازه بود البته! :نیش2:

3-سر کار گذاشتن معلم و بقیه؟ :غش2:وااااااو در حد تنبیه شدن همه همکلاسی هام بود :9:

4-جعل امضا برای امور خیر؟ :نه: این هم بله بله برای رفتن به اردو و سینما بود :خنده2: دیگه سخت نگیرید هع!

5-جلو همه ضایع شدن؟ :15: اوووووه قد موهای کف دستم :9:

8-دعوا...کتک کاری...:21::32::31::26::28: در حد دعوای زبانی بود به کتک کاری نمیرسید :giggle: همیشه هم با سال بالایی ها آخییییی دلم تنگ شده برای سال بالایی هایی که باهاشون سر صندلی تو حیاط دعوام میشد :دلتنگ:

9-همه موارد :9: این همه موارد خیلی خوبه از این خیلیییییی بوده :بچه+: میتونم به عنوان نمونه جارو کردن کل حیاط مدرسه توی زنگ تفریح رو نام وبرم:12:
 

آسمان دریایی

متخصص بخش زبان انگلیسی

1-اخراج از کلاس؟ :تنبیه:
هه هه بله با من بودید ؟:بدجنس:

2-خوابیدن سر کلاس؟ :خواب: در حد خمیازه بود البته! :نیش2:

3-سر کار گذاشتن معلم و بقیه؟ :غش2:وااااااو در حد تنبیه شدن همه همکلاسی هام بود :9:

4-جعل امضا برای امور خیر؟ :نه: این هم بله بله برای رفتن به اردو و سینما بود :خنده2: دیگه سخت نگیرید هع!

5-جلو همه ضایع شدن؟ :15: اوووووه قد موهای کف دستم :9:

8-دعوا...کتک کاری...:21::32::31::26::28: در حد دعوای زبانی بود به کتک کاری نمیرسید :giggle: همیشه هم با سال بالایی ها آخییییی دلم تنگ شده برای سال بالایی هایی که باهاشون سر صندلی تو حیاط دعوام میشد :دلتنگ:

9-همه موارد :9: این همه موارد خیلی خوبه از این خیلیییییی بوده :بچه+: میتونم به عنوان نمونه جارو کردن کل حیاط مدرسه توی زنگ تفریح رو نام وبرم:12:



:10::10::10:

ای مدیر شیطون:نیش2:

فک کن همه اینا رو تجسم کردم و این شکلی شدم:غش:

اتفاقا خیلی هم بهت میاد مریم جونم:19::giggle:
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
کدوم یکی از اینا رو تو دوران مدرسه تجربه کردین؟ :بدجنس:

به به خوراک خودمه این تاپیک :10: برا همشون خاطره دارم که یکی از بهترین هاش رو براتون مینویسم تو دوستان تو خندیدنش سهیم باشن :نیش:


1-اخراج از کلاس؟ :تنبیه:


بله یادمه سر کلاس داشتم برا ساعت بعد تقلب مینوشتم یه معلم داشتنیم کوتوله :15: اوووووووه بین درس دادن دید منو صدام کرد جلو که اقا چیکار مکنی منم با جسارت تمام گفتم آقا داریم نکته بردای میکنیم از رو کتاب دفاع ! اونم برگش گفت کلاس مدار داریم هااا گفتم باشه آقا من مدار رو بلدم
اونم با یه حرکت پرشی به بالا یه سیلی نصفه نیمه بهم زد :نیش: دستش به گردنم خورد تا صورتم :بدجنس:بعد هم منو هول داد به بیرون منم که پیش بینی کرده بودم که یه همچین کاری میکنه سفت خودمه چسبونده بودم به زمین ...بیچاره چی زوری میزد برا هول دادن :10:
جالب اینجاس رفتم از بیرون کلاس ..دوباره برگشتم میگم آقا اجازه اون کتاب دفاع رو به دوستم بگین بده ببرم بیرون :10:
رفتم بیرون و تقلبم رو پاکنویس کردم تو نصف صفحه :شاد:

2-خوابیدن سر کلاس؟ :خواب:


هه ! خوب یادمه سر کلاس ادبیات خوابم برد یه دوست صمیمی داشتم به نام پیمان این اونقدر صدام کرده بود که پاشو .پاشو ...منم نخیـــــــر اصلا تو باغ نیستم که ......جالب اینجاس معلم درست اومده از جلوم رد شده ولی چیزی نفهمیده :10: اعجب خنگ هایی پیدا میشه هااا :نیش:

بچه هاا یه خاطره جالب حتما بخونین :خنده2:
دوم دبیرستان یه دوستی داشتیم به اسم محمد، این اقا محمدمون عینکی بود تو زنگ تفریح که صحبت خوابیدن من بود آقا برگش گفت ....فدای سرت من هر روز نصف کلاس رو میخوابم :تعجب: گفتیم بابا چه جوری اخه ...نمیشه که اونم تازه تو ردیف اول میشینی ...
گفت ..د نه ده ! ساعت داره عزیزم...:فکر: گفت یه ساعتی از کلاسمون هست که از پنجره کلاسمون نور درست میوفته رو صورت ما :نیش: منم که عینکم نور که میوفته به شیشه عینکم ...طرف مقابلم چشام رو نمیتونه ببینه :تعجب: منم که گرمای خورشید میوفته روم ..آخ آخ آخ چه کیفی میده خوابیدن :10:
فرداش من و پیمان حواسمون بود به محمد که بینیم درس میگه یا ما رو پیچونده :نیش:
دیدیم بلــــــــه آقا محمد سرش ثابت به تخته نیگا میکنه حتی یکی که در رو زد اصلا تکونم نخورد .....نچ نچ نچ بیچاره معلممون فکر میکرد این پسره چقدر منظمه صداش هم در نمیاد تو کلاس :10:

3-سر کار گذاشتن معلم و بقیه؟ :غش2:

هه ! تا دلت بخواد
تو کلاس اواز میخوندیم تا معلم میومد ته کلاس که ببینه کیه یکی از ردیف جلو شروع میکرد به زمزمه و اونم منحرف میشده می رفت جلو :10:
بعد ما هی این بیچاره رو جلو ...عقب میکردیم تا زنگ تموم بشه :9:

4-جعل امضا برای امور خیر؟ :نه:

یه بار ورقه ریاضیم رو خودم امضاء کردم معلم فهمید بقیشم دیگه بوقققققققق !

5-جلو همه ضایع شدن؟ :15:

ضایع که زیاد شدیم ولی یه جوری قضیه رو به نفع خودم تموم میکردم میرفت :بدجنس:

6-فرار از مدرسه؟ :فرار:

هه ! تازه امتحانات ترم اول تموم شده بود منم که دیگه اصلا یه جوری شده بودم
مثل اینکه تو مدرسه داشتم خفه میشدم :52:
تا 15 روز بعد امتحانات از مدرسه جیم میشدم :73:

7-آقا...خانم اجازه؟ فامیلمون از دنیا رفت...:24:


هه ! 3 نفر بودیم
یکی باباش اجازه گرفت که بره
اومد تو زنگ تفریح بهمون حرص بده که من دارم میرم و شما امتحان میدین و اینا ...
بعد اون یکی دوستم زد به سرش پودر گچ پای دخته رو پاشید رو چشاش :تعجب:
اوووووووه چشاش شد یه کاسه خون :تعجب: مثل اینکه آقا تجره این کار رو داشته قبلا :73:
موندم من !:ناراحت:

منم یه دوستی داشتم زنگ زدم بهش که به مدیر زنگ بزنه و بگه داداششم کار داریم میخواهیم بریم جائی اجازه بدین بیا :50:
بقیش جالبه ..ما با این مدیر نصبت فامیلی دو داشتیم بعد این به دوستم که جای داداشم خودش رو جا زده میگه شما چقدر صدات عوض شده ....بقیش هم که زرشک !
خالی بندی پشت خالی بندی مگه درس میشه :52:
ولی بالاخره منم اجازه گرفتم و رفتم ! :شاد:

یه نکته جالب : تو سال سوم راهنمایی من مبسر یا مبصر **هر کدوم درست بود :نیش:** بودم بعضی هاا بودن که چیپس میگرفتن برا من و ساعت آخر رو میرفتن
منم اسمشون رو تو دفتر حضور غیاب نمینوشتم :50:

8-دعوا...کتک کاری...:21::32::31::26::28:

خدائیش این یه مورد رو نیستم :بله:

9-همه موارد :9:


به اندازه کافی گفتم دیگه بس نیست :خجالت:






یوسف؟؟؟ :تعجب2:
عجب بلایی بودی و نمیدونستم :15:
:نیش2:
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ

1-اخراج از کلاس؟ :تنبیه:
هه هه بله با من بودید ؟:بدجنس:

2-خوابیدن سر کلاس؟ :خواب: در حد خمیازه بود البته! :نیش2:

3-سر کار گذاشتن معلم و بقیه؟ :غش2:وااااااو در حد تنبیه شدن همه همکلاسی هام بود :9:

4-جعل امضا برای امور خیر؟ :نه: این هم بله بله برای رفتن به اردو و سینما بود :خنده2: دیگه سخت نگیرید هع!

5-جلو همه ضایع شدن؟ :15: اوووووه قد موهای کف دستم :9:

8-دعوا...کتک کاری...:21::32::31::26::28: در حد دعوای زبانی بود به کتک کاری نمیرسید :giggle: همیشه هم با سال بالایی ها آخییییی دلم تنگ شده برای سال بالایی هایی که باهاشون سر صندلی تو حیاط دعوام میشد :دلتنگ:

9-همه موارد :9: این همه موارد خیلی خوبه از این خیلیییییی بوده :بچه+: میتونم به عنوان نمونه جارو کردن کل حیاط مدرسه توی زنگ تفریح رو نام وبرم:12:



مریمی ااا تو هم که شیطون بلا بودی:نیش2:
:بغل:
 

khodam

متخصص بخش ادبیات
1-اخراج از کلاس؟ :تنبیه: به علت غیبت های بسیار در دبیرستان دبیر فلسفه انقدر اخراجم کرده

2-خوابیدن سر کلاس؟ :خواب:
زنگای اول همیشه خواب بودم

3-سر کار گذاشتن معلم و بقیه؟ :غش2:
:نیش: کار دیگه ای نداشتم حتی در دانشگاه :نیش:

4-جعل امضا برای امور خیر؟ :نه:
کلاس 4 ابتدائی داشتیم میرفتیم سینما بابام نذاشت.
:خجالت2:الآن نادمم بچه بودم نفهم بودم :ناراحت: کلاس اول راهنمائی هم تاریخ تک شدم باید برگه به ولی نشون میدادم :نیش:

5-جلو همه ضایع شدن؟ :15: کلاس سوم ابتدائی افتضاح ترین مرحله زندگیم بود
:گریه::گریه::گریه::گریه::گریه::گریه:

6-فرار از مدرسه؟ :فرار: اولین روز مدرسه من شیفت عصر بودم مامانم صبح برد بعد سرایداره نمی ذاشت مامانم ببرتم اسکول بود سرایداره بعد اعصابم خورد شد دوئیدم رفتم خونه عصرش مثل یه مرد تنها رفتم. یه بارم همون سوم ابتدائی در رفتم از مدرسه.
:ناراحت:

7-آقا...خانم اجازه؟ فامیلمون از دنیا رفت...:24: ابتدائی بودم دقیقا یادم نیست چندم یکی از بچه ها مادر بزرگش مرده بود معلممون انقدر تحویلش گرفت منم گفتم مامان بزرگم مرده
:نیش:

8-دعوا...کتک کاری...:21::32::31::26::28:
آره دبیرستان بودم
:نیش:

9-همه موارد :9:
همه موارد رو با ذکر مورد عرض کردم :23:
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
1-اخراج از کلاس؟ :تنبیه: به علت غیبت های بسیار در دبیرستان دبیر فلسفه انقدر اخراجم کرده

2-خوابیدن سر کلاس؟ :خواب:
زنگای اول همیشه خواب بودم

3-سر کار گذاشتن معلم و بقیه؟ :غش2:
:نیش:کار دیگه ای نداشتم حتی در دانشگاه :نیش:

4-جعل امضا برای امور خیر؟ :نه:
کلاس 4 ابتدائی داشتیم میرفتیم سینما بابام نذاشت.
:خجالت2:الآن نادمم بچه بودم نفهم بودم :ناراحت: کلاس اول راهنمائی هم تاریخ تک شدم باید برگه به ولی نشون میدادم :نیش:

5-جلو همه ضایع شدن؟ :15: کلاس سوم ابتدائی افتضاح ترین مرحله زندگیم بود
:گریه::گریه::گریه::گریه::گریه::گریه:

6-فرار از مدرسه؟ :فرار: اولین روز مدرسه من شیفت عصر بودم مامانم صبح برد بعد سرایداره نمی ذاشت مامانم ببرتم اسکول بود سرایداره بعد اعصابم خورد شد دوئیدم رفتم خونه عصرش مثل یه مرد تنها رفتم. یه بارم همون سوم ابتدائی در رفتم از مدرسه.
:ناراحت:

7-آقا...خانم اجازه؟ فامیلمون از دنیا رفت...:24: ابتدائی بودم دقیقا یادم نیست چندم یکی از بچه ها مادر بزرگش مرده بود معلممون انقدر تحویلش گرفت منم گفتم مامان بزرگم مرده
:نیش:

8-دعوا...کتک کاری...:21::32::31::26::28:
آره دبیرستان بودم
:نیش:

9-همه موارد :9:
همه موارد رو با ذکر مورد عرض کردم :23:



شیما :تعجب2:
ای شیطون :15:
 

Mehdi

متخصص بخش سخت افزار
آخ اخ این تاپیک کجا بود من ندیدم:غش2:


1-اخراج از کلاس؟ :تنبیه:

آره یادمه زیاد از کلاس اخراج میشدم اما یه بارش به ناحق بود:ناراحت: چون یه بار تو بازی فوتبال معلم ها تیم معلم حرفه و فن باخته بود بعد من رفتم پیشش گفتم اقا منصوری سوراخ سوراخ شدین ها:غش2: چشتون روز بد نبیه یه چک زد با یه لگد شوتم کرد اون ور:مجروح: اومد سر کلاس عمدا ازم درس پرسید منم بد شانس نخونده بودم انداخت منو بیرون گفت 2 نمره ازت کم میکنم جلسه بعدم با مامان بابات میای:48:

یا مثلا بخاطر حرف زدن سر کلاس و خندیدن با دوستم اخراج میشدم یا بخاطر نقطه بازی وسط درس معلم:نیش:
ناظم مدرسه گفت یه نمره انظباطی بهت بدم حال کنی اما همیشه 20 میشدم:غش2:

2-خوابیدن سر کلاس؟ :خواب:
آره خب البته دلیل داره :سوت:
معلم های دروس عمومی طوری درس میدادن که همه میخوابیدن :نیش:


3-سر کار گذاشتن معلم و بقیه؟ :غش2:

آخ آخ یه بار یادمه بحث سر لازه اوزون بود که سوراخ شد چطوری میشه حلش کرد یادمه دوم راهنمایی بودم من وسط کلاس ایده دادم میشه یه موشک فرستاد پر از اکسیژن طوری که کل کلاس و با معلم در تفکر عمیق رفته بودن بعد گفت این روشو کجا دیدی؟ گفتم تو یکی از فیلما آقا:18: که کلاس منفجر شد و معلم عصبانی:52:

4-جعل امضا برای امور خیر؟ :نه:

فقط 1 بار:نیش: چون میخواستن مارو ببرن سینما تو ابتدایی مامانم اینا نذاشتن بعد یکی از دوستام گفت میتونی اینکارو کنی که بعدش رفتیم سینما اما شانس من 2 روز بعدش بابام اومد مدرسه که نمیدونم چطور شد فهمید و خلاصه بدجوری دعوام کرد:ناراحت:

5-جلو همه ضایع شدن؟ :15:

تا دلت بخواد:نیش:
روم نمیشه بگم:82:

6-فرار از مدرسه؟ :فرار:
نه این یه مورد رو هیچ وقت:نیش:
7-آقا...خانم اجازه؟ فامیلمون از دنیا رفت...:24:
:10:

اره یادمه بار دوم که به معلممون گفتم پدر بزرگم از دنیا رفت گفت مگه پدر بزرگت 1 ماه پیش فوت نشد؟ گفت حتما زنده شد دوباره فوت شد؟:غش:

8-دعوا...کتک کاری...:21::32::31::26::28:
تو راهنمایی خیلی زیاد اما یه بار بدجوری کار دست خودم دادم:ترس:
صبح بود زنگ اولم دینی داشتیم هوا سرد بود همه میومدن مدرسه میرفتن تو کلاس بعد که زنگ میخورد میرفتیم سر صف منم اومدم تازه صبح فهمیم قراره اقا معلمه درس بپرسه:48: یعنی اگه کسی بلد نبود با شیلنگ طرف بود:هنگ:
برق 3 فاز از سرم پرید نشستم تند تند تو کلاس خوندم بعد مبصر کلاس گفت زنگ خورد برید بیرون اما من توجه نکردم گفتم برو بابا دارم میخونم داد زد گفت پاشو برو بیرون قاطی کردم بلند شدم مثلا خواستم بزنمش اما پام جایی خورد که نباید میخورد :86:
بنده خدا نشست رو زمین میپیچید به خودش حتی بشین پاشو نمیتونست بره:52:
ناظم مدرسه فهمید منو بردن دفتر گفتن زنگ میزنی به بابات میگی بیاد مدرسه تکلیفمون رو باهات روشن کنیم گفتم اقا ترو خدا ببخشید گفت مردتیکه زدی بچه مردمو ناقص کردی
:26:
که اونجا خودمو مظلوم کردم و یکم گریه کردم به کم کردن نمره انظباط رضایت داد اما بازم اون سال انظباط شدم 20:غش2:

9-همه موارد :9:
همه رو گفتم دیگه:نیش:


اما اینا همشون تا سال اخر راهنمایی بود چون رفتی رفتم دبیرستان دیگه بچه سر به راه و خوبی شدم:نیش:
 

parastu

متخصص بخش گالری عکس
1-اخراج از کلاس؟

اصلا تقصیر من نبودش،دوستم یهو از پشت زد تو کلم و منم برگشتم که بزنم تو کلش...معلممون دید و.....:نیش2:البته چتد بار دیگه هم رفتم بیرون کلاسا(همش تقصیر این دوستای نابابه):نیش2:




3-سر کار گذاشتن معلم


وای این یکی خیلی ترسناک بود و تو دفتر انظباتی هم اسمم و وارد کردن:قهر::نیش2:اصلا معلممون حقش بود:71::نیش2:
 

targol

کاربر ويژه
1-اخراج از کلاس؟
298619_slingshott.gif




2-خوابیدن سر کلاس؟
738619_countsheep.gif




-دعوا...کتک کاری...
461419_snapoutofit.gif



4-جعل امضا برای امور خیر؟



البته این مورد اخر رو باسه پایان نامه تو دانشگاه انجام دادم.می دونین اخه مجبور بودم مجبور.....
724119_goldmedalist.gif
375619_soapbox.gif
 
آخرین ویرایش:
بالا