گفتگوی آزاد

[زینب]

زینب جان وقتی چند دقیقه می گذره و توی چت باکس می مونی و چیزی ارسال نمی کنی، چت باکس برات غیرفعّال میشه. همیشه دقت کن که چراغ سمت راست چت باکس روشن باشه تا بتونی آخرین پیغام هارو ببینی.

خیلی ممنون از توضیحاتت بارون عزیز.:گل:

 

[rahnama]

اما خصوصیات من:
خنده رو
خوش برخورد
خوش صحبت
جوان
بامحبت
خوش قلب
فداکار
:شاد::شاد::شاد:
-------------------
داشتم از خودم تعریف میکردم خانمم سر رسید.
راهنما: خدایا کمک کن الان منو پیش عزیزان انجمن خراب میکنه.
خانمم : راهنما اینا چیه می نویسی؟
راهنما: اجازه خانم داشتم می گفتم عزیزان خوب است این خصوصیات را داشته باشند.
خانمم : پس اینطور.چون خودت هیچکدام از این خصوصیات را نداری.
راهنما: خانم اجازه؟ چشم. سعی میکنم تمرین کنم.

 

[mitra mehr]

راهنما: خدایا کمک کن الان منو پیش عزیزان انجمن خراب میکنه.

:خنده2:
نه پدر مهربون همه رو دارین
خنده رو
خوش برخورد
خوش صحبت
جوان
بامحبت
خوش قلب
فداکار
تاز رو سر ما هم جادارین
من که هر وقت شما رو تو انجمن میبینم کلی خوشحال میشم:13:

 

[زینب]

اما خصوصیات من:
خنده رو
خوش برخورد
خوش صحبت
جوان
بامحبت
خوش قلب
فداکار
-------------------
داشتم از خودم تعریف میکردم خانمم سر رسید.
راهنما: خدایا کمک کن الان منو پیش عزیزان انجمن خراب میکنه.
خانمم : راهنما اینا چیه می نویسی؟
راهنما: اچازه خانم داشتم می گفتم عزیزان خوب است این خصوصیات را داشته باشند.
خانمم : پس اینطور.چون خودت هیچکدام از این خصوصیات را نداری.
راهنما: خانم اجازه؟ چشم. سعی میکنم تم

:غش2::غش2:
عمو هوشنگ بعضی وقتا فکر می کنم شما یک جوون 20 ساله هستید.
هر چند که جوون بودن به دل نه به سن.

 

[rahnama]

:غش2::غش2:
عمو هوشنگ بعضی وقتا فکر می کنم شما یک جوون 20 ساله هستید.
هر چند که جوون بودن به دل نه به سن.

مگر غیر از این است.:شاد:

 

[زینب]

مگر غیر از این است.

:غش2:
واسه ی اینه که میگم مثل جوونایید.

 

[rahnama]

واقعیتی را برای عزیزان بگم :
اگر من جوان مانده ام. اگر من پا به پای شما در انجمن هستم. اگر داستان می نویسم . اگر طنز می نویسم . اگر این دو شکلک :غش2::شاد:جزو وجودم شده اند.اگر پیش شما عزیزان محبوب شده ام و اگر.........
همه را مدیون برخورد روز اول علی جان (ادمین عزیز و دوست داشتنی انجمن ) در انجمن قبلی می دانم.
----------------------------

خانمم : راهنما جان اجازه؟
راهنما: نه خانم. من دارم مطلب جدی می نویسم.(البته در حین این صحبت چشمانم را کمی کوچک کردم که مثلا بترسه.)

 

[rahnama]

راهنما جان اجازه؟
راهنما: بفرمائید.
چرا در همه تایپیکها سپاس و پسند می زنی واقعا می خوانی .
راهنما: بله . ببخشید .بنام خدا.بله اگر مطالب کم باشد با روش معمولی واگر زیاد باشد با روش تندخوانی (که دوره اش را طی کرده ام)مطالب را میخوانم و جملات تاثیرگذارش را جدا کرده و در یک پست جداگانه برای مرور بیشتر ثبت میکنم.ضمنا نوشته های همه عزیزان در رابطه با هر موضوعی برایم با ارزش و شیرین است. مگر می شود پدری از سخنان عزیزانش لذت نبرد.
ببخشید تا خانمم نیامده و نزده توذوقم فرار کنم.

 

[mitra mehr]

ببخشید تا خانمم نیامده و نزده توذوقم فرار کنم.

:خنده2:
ممنون پدر از این که همه مطلب ها رو میخونید:ایول:

 

[mitra mehr]

​

[h=6]هندونه رو میل می فرمایید یا هندونه خورو ؟اونایی که روزه دارن بذارن بعد افطار:راز:

 

[Silver Star]

الهیییییییییییی جوجو:بغل:

 

[rahnama]

این عکس راسیلوراستار عزیز فرستاده.خیلی از دیدن این عکس لذت بردم.

 

[rahnama]

فقط لبهای بچه را ببینید. دلتان نمی خواد لبانش رو ویشگون بگیرید.:خنده2:

 

[amininho]

تیمای لیگ برتر رو می بینی، شک می کنی جدول لیگ برتره یا جدول مندلیفه

آلومینیوم
فولاد
مس
ذوب آهن
نفت
والا

 

[amininho]

[h=6]ديشب يه پشه رو تو هوا گرفتم، تا اومدم تو مشتم لهش كنم ديدم دستم خيس شد، فك كردم خونه، دستمو وا كردم ديدم داره گريه ميكنه، گفتم چته؟! خودتو زدي به موش مردگي؟ يهو بغضش تركيد و گفت: اي بابا! گوشت كه خيلي وقته نمي‌خوريد، مرغ هم كه شده كيلوئي 8000 تومن، اونم ديگه كسي نمي‌خوره، خوناتون مزه ترب سفيد ميده... ما خودمون ميخوريم ولي بچه هامون يه هفته‌اس لب به خون نزدن ... ديگه بغض امونش نداد مـُرد :|

 

[rahnama]

نمی دانم چرا؟ بعضی وقتها دکمه می پسندم من قفل میکند و بسختی می زند. نکنه داغ کرده؟:خنده2:

 

[mitra mehr]

ديشب يه پشه رو تو هوا گرفتم، تا اومدم تو مشتم لهش كنم ديدم دستم خيس شد، فك كردم خونه، دستمو وا كردم ديدم داره گريه ميكنه، گفتم چته؟! خودتو زدي به موش مردگي؟ يهو بغضش تركيد و گفت: اي بابا! گوشت كه خيلي وقته نمي‌خوريد، مرغ هم كه شده كيلوئي 8000 تومن، اونم ديگه كسي نمي‌خوره، خوناتون مزه ترب سفيد ميده... ما خودمون ميخوريم ولي بچه هامون يه هفته‌اس لب به خون نزدن ... ديگه بغض امونش نداد مـُرد :|

واااااای امین خیلی خنده دار بود مرسی:خنده2:

 

[زینب]

(زینب جان انقدر دعوا راه ننداز)

(بخدا من نمیخوام جنگ بشه اینجا، همش تقصیر این زینبه)

من...............؟!:تعجب::دل شکسته:

 

[0mid]

سلام به همگی دوستان گلم :بغل: :شاد:

 

[Nicol]

سلام امید جان...خوش اومدی پسر گل...:گل: