یه روز ادمین داشت در انجمن گشت می زد، که ناگهان دید مهدی می خواهد سولماز خوشگله را بن بکند.به مهدی تذکر داد که سولماز را اذیت نکن.مهدی تصمیم گرفت مشتی به صورت علی بزند که امید نگذاشت و سولماز با جیغ وداد گفت بذار بزنه تا از انجمن بیرونش کنن!مهدی دستش را بلند کرد و نزد:غش2::10::غش:
(بخدا من نمیخوام جنگ بشه اینجا، همش تقصیر این زینبه:نه:)