.•: با تو تا کــنـج دنـج دل :•.

[taha moien]

پاسخ : واسه کسی که دیگه نمیاد....

سر بگذار بر دردِ بازوانِ من

دستِ نگاهم را بگیر

مرا دچارِ حادثه‌ای کن که با عشق نسبت دارد

مـــن ... عجیب از روزگار رنجیده ام

 

[taha moien]

پاسخ : سبک تر از شاعر

می خواهم برایت بنویسم. اما مانده ام که از چه چیز و از چه کسی بنویسم؟

از تو که بی رحمانه مرا تنها گذاشتی یا از خودم که چون تک درختی درکویر خشک،مجبور به زیستن هستم.

از تو بنویسم که قلبت از سنگ بود یا از خودم که شیشه ای بی حفاظ بودم؟

از چه بنویسم؟

از دلم که شکستی، یا از نگاه غریبه ات که با نگاهم آشنا شد؟

ابتدا رام شد، آشنا شد و سپس رشته مهر گسست و رفت و ناپیدا شد.

از چه بنویسم؟

از قلبی که مرا نخواست یا قبلی که تو را خواست؟

شاید هم اگر در دادگاه عشق محاکمه بشویم،

دادستان تو را مقصر نداند و بر زود باوری قلب من که تو را بی ریا و مهربان انگاشت اتهام بزند.

شاید از اینکه زود دل بسته شدم و از همه ی وابستگی ها بریدم تا تو را داشته باشم

به نوعی گناهکاری شناخته شدم.

نه!نه! شاید هم گناه را به گردن چشمان تو بگذارند که هیچ وقت مرا ندید،

یا ندیده گرفت چون از انتخابش پشیمان شده بود. عشقم را حلال کردم تا جان تو را آزاد کنم.

که شاید دوری موجب دوستی بیشترمان بشود و تو معنای ((دوست داشتن))را درک کنی...

امّا هیهات.... که تو آن را در قلبت حس نکردی و معنایش را ندانستی...

از من بریدی و از این آشیان پریدی...

 

[taha moien]

پاسخ : سبک تر از شاعر

من هر روز و هر لحظه نگرانت می شوم که چه می کنی ؟
پنجره ی اتاقم را باز می کنم و فریاد می زنم
تنهاییت برای من …
غصه هایت برای من …
همه بغضها و اشکهایت برای من ..
بخند برایم بخند
آنقدر بلند
تا من هم بشنوم صدای خنده هایت را…
صدای همیشه خوب بودنت را
دلم برایت تنگ شده...
​

 

[taha moien]

پاسخ : واسه کسی که دیگه نمیاد....

[FONT=tahoma, Vazir, helvetica, sans-serif]اگر هم اکنون ، فرشته ای

ندایم دهد که :

خدایت ، یک سهم آرزو، عطایت کرده است ،

بی درنگ

ساعتی از دیدار ِ تو را

خواهم خواست و دیگر ، هیـچ ...

دلتنگت هستم ، بی شمار
​

 

[taha moien]

پاسخ : واسه کسی که دیگه نمیاد....

[FONT=tahoma, Vazir, helvetica, sans-serif]گلی از شاخه اگر می چینیم
[FONT=tahoma, Vazir, helvetica, sans-serif]
برگ برگش نکنیم
[FONT=tahoma, Vazir, helvetica, sans-serif]
و به بادش ندهیم
[FONT=tahoma, Vazir, helvetica, sans-serif]
لااقل لای کتاب دلمان بگذاریم
[FONT=tahoma, Vazir, helvetica, sans-serif]
و شبی چند از آن را
[FONT=tahoma, Vazir, helvetica, sans-serif]
هی بخوانیم و ببوسیم و معطر بشویم
[FONT=tahoma, Vazir, helvetica, sans-serif]
شاید از باغچه ی کوچک اندیشه یمان
[FONT=tahoma, Vazir, helvetica, sans-serif]
گل روید...
​

 

[shakira]

پاسخ : واسه کسی که دیگه نمیاد....

شاید آن روز که سهراب نوشت

تا شقایق هست زندگی باید کرد ...

خبر از دل غمگین شقایق نداشت ...

:گل:
​

 

[shakira]

پاسخ : دفتر سفید تو.....

عادتم داده خیال تو که تنها نشوم،

یاد من هم نکنی باز به یادت هستم ...

:گل:
​

 

[shakira]

پاسخ : سبک تر از شاعر

خواهم ای عشق که میخانه ی دلها باشم

بی تو یک لحظه نباشد که به دنیا باشم

بعد از این رحم نکن بر دل دیوانه ی من

بفرست آنچه غمت هست به غمخانه ی من ...

:گل:
​

 

[شهیاد]

پاسخ : دفتر سفید تو.....

[h=6]همه چیز با خدا ممکن است
بدان آن خدائی که گنجینه ی آسمان و زمین به دست اوست،
وقتی به تو اجازه ی دعا داده است
یعنی که اجابت آن را نیز بر عهده گرفته است...

پس بقدر رحمتــــــــــش از او بخواه نه قناعتت

 

[شهیاد]

پاسخ : واسه کسی که دیگه نمیاد....

به بعضی رابطه‌ها باید زمان داد، ادامۀ بعضی رابطه‌ها را نباید امان داد...

 

[taha moien]

پاسخ : به بهارم نرسیدی...به خزانم بنگر

زمان نمی گذرد، عمر ره نمی سپرد!

صدای ساعت شماطه، بانگ تکرار است

نه شنبه هست و نه جمعه!

نه پار و پیرار است!

جوان و پیر کدام است؟ زود و دیر کدام؟



اگر هنوز جوان مانده ای به آن معناست،

که عشق را به زوایای جان صلا زده ای.

ملال پیری اگر می کشد تو را، پیداست؛

که زیر سیلی تکرار، دست و پا زده ای!



زمان نمی گذرد.

صدای ساعت شماطه بانگ تکرار است.

خوشا به حال کسی،

که لحظه لحظه اش، از بانگ عشق سرشار است.
​

 

[taha moien]

پاسخ : به بهارم نرسیدی...به خزانم بنگر

يك شب كنار شمعي
تا صبحدم نشستم
او گريه كرد و مي سوخت
من هم ز غم شكستم
*
در آن شب سيه رو
يادم به چشمت افتاد
آن مستي نگاهت
بر روي چشمم افتاد
*
آهسته اشكي آمد
پايين ز ديدگانم
گويي به شعله آمد
شمع درون جانم
*
آن قطره اشكم آخر

بر روي شمع لغزيد
خاموش گشت و آنگه
دودي به ناز رقصيد
*
از طرح دود آن شمع
در آن سياهي تار
شعري نوشته مي شد
آهسته روي ديوار
*
دل مي تپد به سينه
با ياد روي دلدار
هر جا كه هستي يارم
باشد ، خدانگهدار

 

[shakira]

پاسخ : به بهارم نرسیدی...به خزانم بنگر

معذرت خواهي هميشه به اين معنا نيست كه تو اشتباه كردی و حق با ديگری است؛

معذرت خواهی يعنی:

اون رابطه بيشتر از غرورت برات ارزش داره ...

:گل:
​

 

[taha moien]

پاسخ : به بهارم نرسیدی...به خزانم بنگر

[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]

​

 

[taha moien]

پاسخ : به بهارم نرسیدی...به خزانم بنگر

دوستت می دارم
حتی آفتاب هم که بر پوستت بگذرد
من می سوزم
پاییز از حوالی حوصله ات که بگذرد
من زرد می شوم
روسری زردت که از کوچه عبور میکند
عاشق می شوم
و تا کفش های رفتنت جفت می شوند
غریب میمانم
و تنها وقتی گریه ای گمان نمی برم در تو
من سبز میمانم...
که نیلوفرانه دوستت می دارم
نه ماننده مردمانی که دوست داشتن را
به عادتی که ارث بردهاند
با طعم غریزه نشخوار می کنند
من درست مثل خودم
هنوز و همیشه دوستت می دارم *
​

 

[taha moien]

من در کنار همه تو را کم دارم....

در بستر تنهايي

شب تا به سحر بيدار مانده بود

و من، غرق روياي شيرين دوست داشتنها

با هم بودنها

آسمان دلم پر ستاره بود

ماه در کنارم آرميده بود

به هر کجا که مي نگريستم

روشنايي بود و نور

تلاءلو مهتاب

آه روياي قشنگ با تو بودن

در سپيده دم بيداري

شب آرام

در کنار بسترم خوابيده بود


​

 

[taha moien]

پاسخ : من در کنار همه تو را کم دارم....

صدای آشنای کسی

پشت درختهای اقاقی پیچید

صدای شاخه باران

صدای رود

که شعر هجرت می خواند

نگاه کن!

اقیانوس به انتظار میعاد

در فردا نشسته است

به مشایعت روز آمدم

تا دل به دریا زنم

دیوار فریاد

را شکستم....
​

​

 

[taha moien]

پاسخ : من در کنار همه تو را کم دارم....

دل از سنگ باید که از درد عشق

ننالد ، خدایا ، دلم سنگ نیست .

مرا عشق او چنگ اندوه ساخت

که جز غم در این چنگ آهنگ نیست



به لب جز سرود امیدم نبود

مرا بانگ این چنگ خاموش کرد

چنان دل به آهنگ او خو گرفت

که آهنگ خود را فراموش کرد !



نمی دانم این چنگی سرنوشت ،

چه می خواهد از جان فرسوده ام ؟

کجا می کشانندم این نغمه ها ؟

که یک دم نخواهند آسوده ام



دل از این جهان برگرفتم ، دریغ

هنوزم به جان آتش عشق اوست

در این واپسین لحظه ی زندگی

هنوزم در این سینه یک آرزوست :



مگر وا رهم از غم عشق او

مگر نشوم بانگ این چنگ را

همه زندگی نغمه ی ماتم است

نمی خواهم این ، ناخوش آهنگ را
​

 

[taha moien]

پاسخ : من در کنار همه تو را کم دارم....

من در پي تو خوابها مي ديدم
روياها مي ديدم با تو
من در پي تو
اشك را تبعيد كرده بودم
و لبخند را قانون
من در پي تو
بال و پر داشتم در خوابم
اما اين روزها
رويايم دورتر شده
گاهي محو
گاهي كم مي شود
مي ترسم از اين روزها
مي ترسم رويايم
دورترين نقطه وجودم باشد
​

 

[زینب]

پاسخ : من در کنار همه تو را کم دارم....

آنها که از دور نگاه ميکنند مي گويند:" تو چه کم داري؟"هيچ!!!"
و من باران اشکهايم را در ابرچشمانم پنهان ميکنم

و با لبخند پوچي به نشانه تاييد سر تکان مي دهم ....

اما خودم ميدانم که هر گاه درون خود را ميکاوم به يک غم بزرگ ميرسم...

و آن غم نبودن توست !!!
من در کنار همه تو را کم دارم