• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

♥ دفتر شعـر

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
پاسخ : چند شعر کودکانه

8678-001-14-1052.gif
وقت اذان است
گلها می خندند
پشت سر سرو
قامت می بندند
abu.gif
سنبل می گوید
الله اكــــــــــــبر
لاله می خواند
سوره را از بر
abu.gif
نرگس در ركوع
گل میدهد باز
كوكب در سجده
غرق در نیاز
abu.gif
دستان سوسن
رو به قنوت است
وقت تشهد
بر سمت توت است
abu.gif
هنگام سلام
گلها یكـــــرنگند
وقت اذان است
گلها می خندند
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
پاسخ : چند شعر کودکانه

مادر بزرگ
abu.gif
مادربزرگ
وقتی اومد
خسته بود
abu.gif
چار قدش و
دور سرش
بسته بود
abu.gif
صدای كفشش كه اومد
دویدم
abu.gif
دور گُلای دامنش
پریدم
abu.gif
بوسه زدم روی لُپاش
تموم شدن خستگی هاش
 

baroon

متخصص بخش ادبیات


تابستان

1

تعطيلات تابستونه
دلم می خواد بازی كنم
اما نمی دونم چطور
مادرمو راضی كنم

تا توپمو بر مي دارم
می گه توی كوچه نرو
می خوام برم توی حياط
مي گه توی باغچه نرو

خبر نداره مامانم
دلم می خواد فرار كنم
برم توی حياطمون
زنبورا رو شكار كنم

به دنبال پروانه ها
به هر طرف سر بزنم
خودم يه پروانه بشم
توی هوا پر بزنم

مامان مهربون من
تا مي بينه جُم می خورم
مي گه بشين، بازی بسه
بايد بازم بری كلاس



***********


2


زمين و هوا چه داغند
مرغابيها تو آبند
تابستون و دوباره
گرما داره مي باره
باغا پر از ميوه شدند
از سيب و زرد آلو شدند
چه خوبه فصل گرما
آدم بره به صحرا
ميون سبزه و گل
شادی كنه با بلبل



 

mitra mehr

متخصص بخش خانه و خانواده
%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%87_%D8%AF%D8%B1_%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%B2.gif


[FONT=georgia,Vazir,times,serif]«شاپرک»
شاپرک قشنگی
رو دامنم نشسته
خسته شده گمونم
بال و پرش رو بسته
گل های رو دامنم
بالش خوابش شدن
چین چینای دامنم
بندای تابش شدن
دلم می خواد همیشه
کنار من بمونه
خیال کنه لباسم
براش شده یه خونه
 

mitra mehr

متخصص بخش خانه و خانواده
[FONT=georgia,Vazir,times,serif]
«یک تکه سنگ»

[FONT=tahoma,verdana,Vazir,helvetica,sans-serif] برروی دوشش یک تکه سنگ است
[FONT=tahoma,verdana,Vazir,helvetica,sans-serif]
[FONT=tahoma,verdana,Vazir,helvetica,sans-serif] سنگی که شکلش خیلی قشنگ است
[FONT=tahoma,verdana,Vazir,helvetica,sans-serif]
[FONT=tahoma,verdana,Vazir,helvetica,sans-serif] او دوست دارد در آب باشد
[FONT=tahoma,verdana,Vazir,helvetica,sans-serif]
[FONT=tahoma,verdana,Vazir,helvetica,sans-serif] یا زیر آن سنگ در خواب باشد
[FONT=tahoma,verdana,Vazir,helvetica,sans-serif]
[FONT=tahoma,verdana,Vazir,helvetica,sans-serif] هرجا که سنگی پا دارد ودست
[FONT=tahoma,verdana,Vazir,helvetica,sans-serif]
[FONT=tahoma,verdana,Vazir,helvetica,sans-serif] حتما بدان او یک لاک پشت است
[FONT=tahoma,verdana,Vazir,helvetica,sans-serif]
[FONT=tahoma,verdana,Vazir,helvetica,sans-serif]
[FONT=tahoma,verdana,Vazir,helvetica,sans-serif] سروده ی:ناصر کشاورز
[FONT=tahoma,verdana,Vazir,helvetica,sans-serif]
%D9%84%D8%A7%DA%A9_%C3%B7%D8%B4%D8%AA_%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D9%88%D9%86%DB%8C.bmp
[FONT=tahoma,verdana,Vazir,helvetica,sans-serif]​
 

mitra mehr

متخصص بخش خانه و خانواده
%D8%B3%D8%A8%D8%AF%DA%AF%D9%84.gif


صبح به مامان سلام میدم همین که چشمم وا میشه

اونم واسه بوسیدنم هرجانشسته پا میشه

مهمونمون هر کی باشه مامان بزرگ یا عمه جون

در وا بشه میگم سلام خوشحال وخیلی مهربون

به آسمون سلام میدم ستاره چشمک میزنه

تو دنیاهرچی خوبیه بایک سلام مال منه

 

mitra mehr

متخصص بخش خانه و خانواده
%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9%84.jpg


یکی بود یکی
نبود زیرگنبد کبود


پیره زنی نشسته بود
اسبه عصاری می کرد


خره خراطی می کرد
شتره نمد مالی می کرد


موشه ماسوره می کرد
بچه ی موش ناله می کرد


فیل اومد آب بخوره
افتادو دندونش شکست


گفت ننه جون دندونکم
ازدرد دندون دلکم


اوستای دلاک را بگو
مرد نظر پاک را بگو


تا بکشه دندونکم
تا بره غم از دلکم


 

Maryam

متخصص بخش ادبیات
تنهاييِ قابلمه


يه قابلمه داريم ما
خيلي بزرگ و چاقه
هميشه دعوا داره
با خانوم ملاقه
تو خونه­ي اون دو تا
وقتي كه دعوا مي­شه
كابينِت ما، دَرش
يه­مرتبه وا می­شه
قابلمه و ملاقه
هميشه دعوا دارن
بابام مي­خنده، می­گه:
از همديگه بيزارن
ازدست اون قابلمه
بابايي غُر می­زنه
مامان می­گه: مي­خوام­اش
چون كه جهازِ منه
قابلمه توي خونه
ديگه نداره جايي
حوصله­اش سر مي­ره
تو انباري، تنهايي

____________
:73:
این شعر و تا دیدم یاد شکلک قابلمه انجمن افتادم برای همین گذاشتم براتون :)
 

mitra mehr

متخصص بخش خانه و خانواده
تو که ماه بلند آسمونی
منم ستاره می‌شم دورتُ می‌گیرم
اگه ستاره بشی دورمُ بگیری
منم ابر می‌شم روتُ می‌گیرم
اگه ابر بشی رومُ بگیری
منم بارون می‌شم چیک چیک می‌بارم
اگه بارون بشی چیک چیک بباری
منم سبزه می‌شم سر در می‌آرم
تو که سبزه می‌شی سر در میاری
منم گل می‌شم و پهلوت می‌شینم
تو که گل می‌شی و پهلوم می‌شینی
منم بلبل می‌شم چهچه می‌خونم

این شعر توسط خانم هنگامه یاشاربرای بچه ها خونده شده

:92:
 

mitra mehr

متخصص بخش خانه و خانواده
حاجی لک لک
کجا رفتی؟
-رو بلندی
چی چی خوردی؟
-نون قندی
مال من کو؟
-گربه خورده
اگر گربه رو ببینم
سر دمشو می چینم


:نیش2:
 

T I N A

کاربر ويژه
شعر کوک با نام " ماشین زنبور"
اتل متل ماشین زنبور اومد
تند و سریع زباغ انگور اومد
همراه خود انگور تازه آورد
تازه تر از باغ مغازه آورد
آخ که چه قدر انگور اون شیرینه
خداکنه یه وقت منو نبینه
وگرنه دعوا می کنه زنبوره
می گه فقط مال منه انگوره
zanbor_asal.jpg
 

T I N A

کاربر ويژه
شعر کوکانه به نام "حسنی تو خواب راه می رفت"
اتل متل حسنی تو خواب راه می رفت
داشت دوباره به خونه ماه می رفت
پیاده بود او ؟ نه بابا سواره
سوار چی ؟ قایق ابر پاره
تند و سریع به خونه ماه رسید
ستاره شد صورت ماه رو بوسید
حسنی حالا تو باغ آسمونه
دلش می خواد کنار ماه بمونه
 

T I N A

کاربر ويژه
" خروس بی سواد "
اتل متل خروسه بی سواده
کسی تو ده سواد یادش نداده
تنبلی کرده ؟ نه بابا زرنگه
با تنبلی هر روز و شب می جنگه
سحر که شد قوقولی قوقول می خونه
دوست نداره کسی تو خواب بمونه
دلش می خواد پاییز بره مدرسه
حیف که کمی از روباه می ترسه
khoros.jpg
 

T I N A

کاربر ويژه

شعر کودکانه "حسنی شاگرد اوله"
حسنی ببین صدای چیه تعجب
پشت در حیاط کیه
ببین کیه درمی زنه
می خواد به ما سربزنه
صدای اشنا بود
مملی ناقلا بود
حسنی که در رووا کرد
مملی اونو صدا کرد
حسنی بریم به رود خونه
فرار کنیم از تو خونه
بریم به صحرا و دشت
یه بازی خوب مشت
مملی برو من نمی ام
همین کلام ختم کلام
چرا نمی ای به بازی
تو که یه رفیق نازی
الان چه وقت بازیه
اقا مملی حرفا چیه
می خوام تو خونه بمونم
چونکه می خوام درس بخونم
حسنی می ره به مدرسه
سر کلاس هندسه
مملی تکوچه ها وله
حسنی شاگرد اوله
 

T I N A

کاربر ويژه
شعر کودکانه درباره حیوا نات
خانم بز ناقلا
رفته برای چرا
چه قدر شاد وشنگوله
تو گردنش زنگوله
خروس می خونه آواز
بال هاشو می کنه باز
قو قولی قو قو می خونه
صبح شده اون می دونه
خانم مرغوجوجه هاش
هستند همیشه با هاش
زندگی شون چه ساده
هستند یه خانواده
 
بالا