• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

کلاس درس زبان انگلیسی

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس بیستم : آشنایی با ضمایر موصولی
این ضمایر جانشین اسم یا ضمیر شده و دو جمله را بهم پیوند می دهند .
مثال :
The woman is a doctor. She lives next door.
The woman who lives next door is a doctor.
خانمی که در همسایگی ما زندگی می کند یک پزشک است.
در جمله فوق The woman مرجع است و بند وصفی who lives next door برای توصیف آن مرجع آمده است.
ضمایر موصولی عبارتند از : Who، whose، what ، that ، which ، whom
به یاد داشته باشید که قسمت توصیفی همیشه بعد از چیزی که وصف می کند یعنی بعد از مرجعش می آید.
 

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس بیست و یکم : آشنایی با ضمایر استفهامی
این ضمایر در برخی از سوالات مستقیم یا غیر مستقیم می آیند و عبارتند از :
Who چه کسی > برای افراد

What چه چیزی > برای اشیاء

Which کدام > برای افراد یا اشیاء

مثال :

( سوال مستقیم ) Who answered the phone ?

چه کسی تلفن را جواب داد ؟


( سوال غیر مستقیم ) He asked who had answered the phone.

او پرسید که چه کسی تلفن را جواب داد ؟


What do you mean ?

منظورتان چیست ؟


Which is better exercise _ swimming or tennis ?

کدام یک ورزش بهتری است ؟ شنا یا تنیس ؟

 

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس بیست و دوم : آشنایی باصفت و جای آن در جمله
صفت : کلمه ایست که اسم را توصیف می کند.
صفت در جمله دو مکان دارد :
1. قبل از اسم
2. به تنهایی قبل از افعال ربطی که این افعال عبارتند از :

I am hungry.< بودن: To be



She looks happy.< به نظر رسیدنLook :



I feel cold. < احساس کردن Feel :



This cheese tastes wonderful. < مزه ... داشتن Taste :



This meat doesn't smell good.< بوی ... داشتنSmell :



Your job sounds interesting. < به نظر رسیدن Sound :



He seems tired.< به نظر رسیدن Seem :



She didn't appear surprised. < به نظر رسیدن Appear :



They became angry. < شدن Become :



He is getting fat.< شدن Get :



It was growing dark.< شدن Grow :



The weather has turned hot. < گشتن ، شدنTurn :



She fell unconscious.< شدن Fall :



Leaves go brown.< شدنGo :



I can't stay awake any longer.< ماندن Stay :



Keep quiet! I want to teach. < بودن ، ماندنKeep :



این افعال زمانی که معانی دیگری داشته باشند ، افعال ربطی محسوب نمی شوند و ممکن است بعد از آنها قید حالت بکار رود.

The man looked angry.



The man looked at me angrily.


در جمله اول look به معنی "به نظر رسیدن" است و پس از آن صفت آمده است.
در جمله دوم look به معنی "نگاه کردن" است و پس از آن در پایان جمله قید حالت آمده است.
نکته 1: برخی صفات به تنهایی بعد از افعال ربطی می آیند و نباید آنها را قبل از اسم بکار برد. تعدادی از این صفات در زیر آمده است :
الف) صفات مربوط به سلامتی :

ill بیمار



Poorly ناخوش



Well خوب



Unwell ناخوش



Fine خوب



She got ill.



ý Her ill mother died last night.



þ Her sick mother died last night.


جمله اول نادرست است. چون ill از صفاتی است که قبل از اسم به کار نمی رود و باید از مترادف آن یعنی sick استفاده کرد. پس جمله دوم صحیح است.
ب) صفاتی که باa شروع می شوند

Asleep خوابیده



Awake بیدار



Afraid ترسیده



Alike شبیه ، همانند



Ashamed شرمنده



Alive زنده



Alone تنها



احساس ترس می کنی ؟Do you feel afraid? >>


ج) برخی صفات مربوط به احساسات

Content راضی



Pleased راضی



Glad خوشحال



Sorry متأسف



Upset ناراحت



او ناراحت به نظر می رسد. >> He seems upset.


د) near نزدیک ، far (away) ( خیلی ) دور

نیویورک خیلی دور نیست.New York isn't far away. >>


نکته 2: برخی صفات فقط قبل از اسم می آیند و نباید اونا رو به تنهایی بعد از افعال ربطی بکار برد. این صفات عبارتند از :

Indoor داخل ساختمان



Outdoor بیرون ساختمان



Inner داخلی ، درونی



Outer خارجی ، بیرونی



Upper بالایی



Lower پایینی



Elder بزرگتر



Eldest بزرگترین



Chief عمده



Main اصلی



Only تنها



Former سابق



Particular ویژه



Principal اصلی



Sole تنها



My elder brother is a dentist.



برادر بزرگترم یک دندانپزشک است.



You are my only friend.



تو تنها دوست منی.



We must pay particular attention to this point.



ما باید به این نکته توجه بیشتری کنیم.


نکته 3: برخی صفات بسته به اینکه قبل از اسم یا به تنهایی بعد از افعال ربطی بیایند ، معنایشان تغییر می کند. مثال :

Jack is a really old friend.



جک یک دوست خیلی قدیمی است.



Jack is quite old now.



جک الان نسبتاً پیر است.



You are a very heavy sleeper.



خوابت خیلی عمیق است.



This suitcase is really heavy.



این چمدان واقعا سنگین است.



His late father used to run the shop.



پدر مرحومش سابقاً فروشگاه را اداره می کرد.



He's nearly always late.



او تقریبا همیشه دیر می کند.



نکته 4: بعد از افعال sit ( نشستن ) ، stand (ایستادن ) ، lie(قرار داشتن)می توان از صفت استفاده کرد.

Please sit / standstill.



لطفاً بی حرکت بنشین / بایست.



The book layopen in his desk.



آن کتاب به حالت باز روی میز ش قر ار داشت.


نکته 5: هنگام جمع بستن ، صفت تغییری نمی کند. بعبارت دیگر صفت جمع بسته نمی شود.

A different place > یک مکان متفاوت



Different places < مکان های متفاوت
 

BLaDe

متخصص بخش زبان
ادامه درس بیست و دوم : آشنایی باصفت و جای آن در جمله ( قسمت دوم )


نکته 6: برخی صفات با افزودن the قبل از آنها بدل به اسم جمع می شوند. این صفت عمدتاً به وضعیت اجتماعی یا اقتصادی ، سلامتی و شرایط بدن و همچنین سن مربوطند.

The poor فقرا



The young جوانان



The blind نابینایان


گاهی می توان قبل از این صفات از قید استفاده نمود.

The mentally ill بیماران روانی



The very poor افراد بسیار فقیر


سوال : تفاوت میان the young و the young people چیست ؟
the young به طور کلی به معنی" جوانان" است. اما the young people به گروه خاصی از جوانان اشاره دارد.

We should support the young.



ما باید جوانان را حمایت کنیم.



We should support the young people in the village.



ما باید جوانان این روستا را حمایت کنیم.


نکته 7: صفات مربوط به ملیت ( مانند English ) را میتوان با آوردن the قبل از آنها و افزودن s ، به اسم جمع بدل ساخت. البته صفاتی که به sh ، ch ، ss ، seختم می شوند ، نیازی به s جمع نیست.

Italian > the Italians ایتالیایی



French > the French فرانسوی



Spanish > the Spanish اسپانیایی



Swiss > the Swiss سوئیسی



Japanese > the Japanese ژاپنی



نکته 8: برخی صفات به ly ختم می شوند.

Friendly صمیمی



Lively زنده ، شاد



Elderly مسن



Lonely تنها



Lovely زیبا



Likely احتمالی



Deadly مرگبار ، مهلک



Everyone was very friendly towards me.



همه با من خیلی صمیمی بودند.



Cancer is a deadly disease.



سرطان یک بیماری مهلک است.


نکته 9: برخی صفات ختم به ly می توانند صفت یا قید باشند.

Daily روزانه



Weekly هفتگی



Monthly ماهانه



Yearly سالانه



Early زود



We get up early to catch an early train.



ما زود از بستر بلند می شویم تا به قطار صبح زود برسیم.



The museum is open daily from 9 a.m. to 5 p.m.



آن موزه روزانه از ساعت 9 صبح تا 5 بعد از ظهر باز است.



There are daily flights between London and New York.



بین لندن و نیویورک پروازهای روزانه وجود دارد.


نکته 10: در برخی عبارات ، صفت بعد از اسم یا ضمیر مبهم می آید.

Six feet tall به ارتفاع شش پا



Five years old پنج ساله



Someone nice یک شخص مهربان



Everything necessary هر چیز لازم



Two meters deep به عمق دو متر



The time available زمان موجود



Anything unusual هر چیزغیرعادی



Nothing new هیچ چیز جدید


ضمایر مبهم one و ones از این قانون مستثنی هستند.


I don't like the black coat but I like the brown one.



من از آن کت سیاه خوشم نمیاد ولی آن کت قهوه ای را دوست دارم.
 
آخرین ویرایش:

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس بیست و سوم : آشنایی باترتیب قرار گرفتن چند صفت قبل از اسم
این ترتیب صفات به ترتیب از راست به چپ عبارت است از :


اسم +جنس+ملیت+طرح+رنگ+دما+سن+شکل+اندازه+کیفیت+معرف


معرف :معرف شامل موارد زیر می باشد :
1_ حروف تعریف the، an ، a
2_ صفات اشاره this، that، these ، those
3_ صفات ملکی my ، your، one's ، John's و ...
4_ صفات عددی ( اعداد ترتیبی ، شمارشی ) one ، two ، three ، first ،second، thirdو ...
5_ صفات کمّی some ، few ،all ، any ، moreو ...
نکته 1 :اگر دو عدد قبل از اسمی بیایند ، عدد اول ترتیبی و عدد دوم شمارشی خواهد بود. مثال :

The firsttwo days دو روز اول



The lastten minutes ده دقیقه آخر



: اعداد ترتیبی



First , second , third , fourth , fifth , sixth , … ninth , … , twelfth , … twentieth , twenty-first , … thirtieth , …




: اعداد شمارشی



One , two , three , four , five , six , …


نکته 2 : چنان چه چند صفت بعد از افعال ربطی بیایند، and را قبل از آخرین صفت می آوریم.مثال :

He was tall, dark andhandsome.



او قدبلند ، سبزه و خوش قیافه بود.


اما چنان چه چند صفت قبل از اسم بیایند ، بین آنها and به کار نمی رود مگر اینکه آن چند صفت ، همگون و از یک سنخ باشند. در این صورت and را قبل از آخرین صفت می آوریم. مثال :

A black and white dress



یک لباس سیاه و سفید



A red, white and green flag



یک پرچم قرمز ، سفید و سبز



A concrete and glass factory



یک کارخانه تولید بتون و شیشه



A small black plastic bag



یک کیف پلاستیکی مشکی و کوچک


درمثال آخر چون صفاتِ قبل از bag از یک سنخ نبودند ، بعد از black ، به کار نرفت.
نکته 3 :اسم می تواند در نقش صفت ظاهر شود و اسم بعد از خود را توصیف نماید. مثال :

A glass door یک در شیشه ای



A computer program برنامه کامپیوتری


همانند صفات چنین اسمی جمع بسته نمی شود. مثال :

Glass doors درهای شیشه ای



Computer programs برنامه های کامپیوتری


البته استثنائاتی وجود دارند :

A sports club باشگاه ورزشی



A clothes brush ماهوت پاک کن



A goods train قطار باری

 

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس بیست و چهارم: آشنایی با صفات فاعلی و مفعولی

درس بیست و چهارم: آشنایی باصفات فاعلی و مفعولی
صفات فاعلی :صفاتی هستند که بیانگر " اثرگذاری " می باشند و با افزودن ing به فعل ساده ( مصدر بدون to ) ساخته می شوند.

Interest + ing > interesting



جالب <+ ing علاقه مند کردن



Excite + ing > exciting



مهیج ، هیجان انگیز <+ ing هیجان زده کردن



مثال :

The book I bought yesterday is very interesting.



I saw an exciting film this morning.




صفات مفعولی : صفاتی هستند که بیانگر " اثر پذیری " می باشند و با افزودن ed به فعل ساده ( مصدر بدون to ) ساخته می شوند.

Interest + ed > interesting



علاقه مند <+ ed علاقه مند کردن



Excite + ed > exciting



هیجان زده <+ ed هیجان زده کردن



Confuse + ed > confused



گیج <+ ed گیج کردن



مثال :

I'm really confused because of the puzzle.



I got interested in the book.

 
آخرین ویرایش:

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس بیست و پنجم : آشنایی بامقایسه صفات از درجه مطلق
برای مقایسه صفات سه درجه مطلق ، تفضیلی و عالی را در نظر می گیریم.
1_ درجه مطلق ( حالت تساوی ) : هر گاه دو نفر یا دو چیز در یک کیفیت یا صفت برابری کنند ، مقایسه صفت از درجه مطلق می باشد.
در این حالت آن صفت را بین دو تا as می آوریم. مثال :
as+صفت + as


I am 15 years old. My brother is 15 years old.*



من 15 ساله ام . برادرم 15 ساله است.



I am as old as my brother.



من هم سن برادرم هستم.



** These shoes are size 36. Those shoes are size 36.



این کفش ها سایز 36 هستند. آن کفش ها سایز 36 هستند.



These shoes are as large as those shoes.



این کفش ها به بزرگی آن کفش ها هستند.



نکته 1 : در جملات منفی می توان as قبل از صفت را به soتبدیل کرد. هر چند این کار اجباری نیست. مثال :



She's not so kind as her mother.



او به مهربانی مادرش نیست.



یا



She's not as kind as her mother.



او به مهربانی مادرش نیست.



نکته 2 : ضمیر شخصی بعد از as دوم می تواند فاعلی یا مفعولی باشد. مثال :


He is as tall as I / me.


در انگلیسی محاوره ای معمولا از ضمیر مفعولی و در انگلیسی رسمی ( مثلا نگارش ) غالبا از ضمیر فاعلی استفاده می شود.
اما چنان چه بعد از ضمیر ، یک فعل بیاید آن ضمیر باید حتما فاعلی باشد. مثال :


He is as tall as I am.



نکته 3 : اگر بخواهیم بین دو تا as اسم بیاوریم ، قبل از آن اسم آوردن much یا many ضرورت دارد. مثال :



I haven't got as much money as I thought.



من آن مقدار که فکر می کردم پول زیادی ندارم.



I don't know as many people as you.



من به اندازه تو افراد زیادی را نمی شناسم.



البته می توان ضمایر مبهم much یا many را به تنهایی بین دو as آورد.


There were as many as 200 people at the lecture.



تعداد افرادی که در سخنرانی وجود داشتند به 200 نفر می رسید.



I ate as much as I could.



من تا آنجا که توانستم خوردم.



As muchرا می توان به صورت قیدی نیز بکار برد. مثال :



You should rest as much as possible.



تا حد امکان باید استراحت کنید.



نکته 4 : می توان قبل از دو as از کلمات twice ( دو برابر ) ، three times( سه برابر ) و ... half ( نصف ) ، a quarter ( ر بع ، یک چهارم ) و ... استفاده کرد.


Their house is about three times as big as ours.



خانه آنها از لحاظ بزرگی تقریبا سه برابر خانه ماست.



You are not half as clever as you think you are.



تو به اندازه نصف آنچه فکر می کنی باهوش نیستی.



نکته 5 : as+اسم+ the same نیز برای مقایسه بین دو چیز استفاده می شود. مثال :


The weather today is the same as yesterday.



هوای امروز مشابه دیروز است.



My hair is the same color as yours.



رنگ موهای من مشابه رنگ موهای تو است.



David is the same age as James. = David is as old as James.


دیوید هم سنِ جیمز است.
 
آخرین ویرایش:

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس بیست و ششم : آشنایی با مقایسه صفات از درجه تفضیلی ( قسمت اول )


2_ درجه تفضیلی ( حالت برتری ) : هر گاه یک نفر یا یک چیز یا یک گروه کیفیت یا صفتی را بیش از دیگری داشته باشد ، مقایسه صفت از درجه تفضیلی می باشد.

در این حالت چنان چه صفت یک بخشی ( مانند old ) یا دو بخشی منتهی به y ( مانند busy ) باشد ، بعد از صفت er و سپس than ( به معنی " از " ) را می آوریم. مثال :


than + er + صفت

I am 15 years old. My brother is 14 years old.*
من 15 ساله ام . برادرم 14 ساله است.

I am older than my brother.
من از برادرم بزرگترم.

My brother is younger than me.
برادرم از من کوچکتر است.

** This picture isn't as pretty as that picture.
این تابل به زیبایی آن تابلو نیست.

That picture is prettier than this picture.
آن تابلو از این تابلو زیباتر است.


چنان چه صفت ، دو بخشی ( مانند famous ) یا بیشتر از دو بخش ( مانند expensive ) باشد ، قبل از آن more می آوریم. مثال :

+ than صفت more +

* This pen is 200 tomans. That pen is 300 tomans.
این خودکار 200 تومان است . آن خودکار 300 تومان است.

This pen is cheaper than that pen.
این خودکار ارزان تر از آن خودکار است.

That pen is more expensive than this pen.
آن خودکار گران تر از این خودکار است.
 
آخرین ویرایش:

BLaDe

متخصص بخش زبان
ادامه درس بیست و ششم : آشنایی با مقایسه صفات از درجه تفضیلی ( قسمت دوم )


نکته 1 : برای درست نوشتن صفات تفضیلی به موارد زیر توجه کنید :
الف ) در صفات یک بخشی که حرف آخرشان بی صدا و حرف ماقبل آخرشان صدا دار است ، هنگام افزودن er ، حرف آخر دوبل می شود.
مثال :

چاق تر Fat > Fatter



بزرگ تر Big > Bigger



گرم تر Hot > Hotter



اما اگر صفت یک بخشی بهw ختم شود ، w دوبل نمی شود. مثال :

جدیدتر New > Newer



ب) در صفات دو بخشی منتهی به y اگر پیش از حرف بی صدا آمده باشد ، هنگام افزودن er ، y به iتبدیل می گردد. مثال :

خوشحال تر Happy > Happier



ساده تر Easy > Easier



گرفتار تر Busy > Busier



ج) صفاتی که به e ختم می شوند ، هنگام افزودن er ، e خود را از دست می دهند. مثال :

عریض تر Wide > Wider



ساده ترSimple > Simpler



خالص ترPure > Purer


نکته 2 : تعدادی از صفات تفضیلی فرم های بی قاعده دارند. مثال :

بهترGood > betterخوب



بدتر Bad > worse بد



دورتر Far > farther / further دور



کم تر Little > less کم



زیادترMuch / many > moreزیاد



پیر تر ، قدیمی تر Old > older / elder پیر ، قدیمی



صفت تفضیلی elder همیشه قبل از اسم می آید و به اعضای خانواده ( brother , father , son , sister , daughter) مربوط می شود. صفت تفضیلی older را می توان هم قبل از اسم و هم به تنهایی بعد از افعال ربطی آورد. مثال :

þ My elder / older sister is a wonderful cook.



þ My sister is older than me.



þ She is the elder / older of the two.



اما جمله زیر نادرست است :


ý My sister is elder than me.

در مثال سومelderو older هر دو ضمیر هستند. در این حالت elder می تواند بعد از افعال ربطی بیاید.

نکته 3 : صفات تفضیلی زیر را می توان با افزودن erیاmore به فرم تفضیلی در آورد. اگرچه آوردن more قبل از این صفات متداول تر است.

متداول Common



مودب Polite



ساکت ، آرام Quiet



شرور ، رذیلانه Wicked



دلپذیر Pleasant



بی رحم Cruel



احمق ، احمقانه Stupid



خسته Tired



کلمات دو بخشی که به le، er ،ow، someختم می شوند را نیز باید به لیست کلمات فوق افزود.

Narrow باریک



Clever باهوش



Handsome خوش قیافه



Gentle ملایم ، با وقار


مثال :

Reza is cleverer than me. = Reza is more clever than me.



رضا باهوش تر از من است.



A road is narrower / more narrow than a highway.



جاده از بزرگراه باریک تر است.



Saeed is quieter / more quiet than his brother.



سعید از برادرش آرام تر است.


نکته 4 : برای ساختن حالت تفضیلی از صفاتی که به ed ختم می شوند ، صرف نظر از تعداد بخش ها ، همیشه از more استفاده می کنیم. مثال :

morepleasedراضی تر



moreboredکسل تر


نکته 5 : بیشتر صفات دو بخشی دارای پسوند مانند childish ( بچه گانه ) ، famous ( مشهور ) ، hopeless ( نا امید ) ، boring ( کسل کننده ) ، careful ( دقیق ، مراقب ) با more تفضیلی می شوند. مثال :

He was more famous as a writer than a singer.



نکته6 : بسیاری از صفات دو بخشی منتهی به -st ، -nt ،-ctبا more تفضیلی می شوند. مثال :

more exact



more urgent



more recent



more correct



more honest



more frequent
 
آخرین ویرایش:

BLaDe

متخصص بخش زبان
ادامه درس بیست و ششم : آشنایی با مقایسه صفات از درجه تفضیلی ( قسمت سوم )

نکته7 : صفات زیر نیز فقط باmore تفضیلی می شوند . مثال :

مدرن Modern



ترسان Afraid



مطمئن Certain



مشتاق Eager



طبیعی Normal


نکته 8 : صفات دارای پیشوند منفی ساز ( مانند -unو -dis ) به همان شیوه ای تفضیلی می شوند که در حالت ساده یعنی بدون آن پیشوند تفضیلی می شدند. مثال :

Unhappy > more unhappy / Unhappier



Unkind > Unkinder



Dishonest > more dishonest


نکته 9 :برخی صفات فرم تفضیلی ندارند. مانندleft, dead, unique, perfect, open, wrong و همچنین اکثر صفاتی که فقط به تنهایی بعد از افعال ربطی می آیند. مانندalone, asleep, alive. با این حال در برخی شرایط خاص مخصوصا در زبان استعاری یا مجازی حتی این صفات را نیز می توان به صورت تفضیلی به کار برد. مثال :

Deader than a doornail



به کلی مرده



He‘s more dead than alive



بیشتر به مردگان می ماند تا به زنده ها



You could not be more wrong



کاملا در اشتباهید



The rounder , the better



هر چه گردتر ، بهتر



نکته 10 : ضمیر شخصی بعد از می تواند فاعلی ( در انگلیسی رسمی ) و یا مفعولی ( در انگلیسی محاوره ای ) باشد. مثال :

She is older than I / me.


اما اگر بعد از thanضمیر شخصی فعل بیاید ، آن ضمیر حتما باید فاعلی باشد.

Fred found more mushrooms than Idid.


نکته 11 :lessمتضاد moreاست و قبل از تمامی صفات یا اسامی به کار می رود. مثال :

A bus is less expensive than a taxi.



You should do less work.


نکته 12 :Veryرا نمی توان با صفات تفضیلی به کار برد. در عوض از muchیا farاستفاده می شود. مثال :

خیلی پیرترVery old > much / far older خیلی پیر



My friend is much older than me.



***



خیلی باهوش ترVery clever > much / far clevererخیلی باهوش



خیلی باهوش ترVery clever > much / farmore clever خیلی باهوش



سایر کلمات و عباراتی که قبل از صفات تفضیلی می آیند عبارتند از :

خیلی خیلی مهربان تر Very much nicer



بسی بزرگتر Lots bigger



هیچ بهتر No better



کمی آسان تر Abit easier



Quite a bit faster بسیار سریع تر



Even worse حتی بدتر



Alot happier خیلی خوشحال تر



Any longer هیچ بلندتر



Alittle smaller کمی کوچک تر



A little bit lower اندکی پایین تر



Rather more difficult نسبتا دشوارتر



Hardly deeper نه چندان عمیق تر


مثال :

Is your mother any more relax ?



Things are no better than before.


توجه کنید که quite را فقط با صفت better می توان بکار برد. بعبارت دیگر quite با هیچ صفت تفضیلی دیگری بکار نمی رود. مثال :

Thank God you‘ve got quite better.
 
آخرین ویرایش:

BLaDe

متخصص بخش زبان
ادامه درس بیست و ششم : آشنایی با مقایسه صفات از درجه تفضیلی ( قسمت چهارم)

نکته 13 : چنان چه بعد از more یک اسم جمع بیاید ، قبل از آن می توان از manyیا farاستفاده نمود . اما اگر بعد از more یک اسم مفرد غیر قابل شمارش وجود داشته باشد ، قبل از آن muchیا farبه کار می رود. مثال :

فرصت های بسیار بیشتری Many / far moreopportunities



پول بسیار بیشتری Much / farmoremoney


نکته 14 : قبل از less می توانیم از muchیا farاستفاده کنیم. اما قبل از fewerعموما far بکار می رود و از many استفاده نمی شود.
مثال :

زمان بسیار کم تری Much / far lesstime



اشتباهات کم تری Farfewermistakes


نکته 15 : اگر چند صفت تفضیلی همپایه به یک نفر نسبت داده شوند قبل از همه آن صفات ( چه یک بخشی باشد چه بیشتر از یک بخش ) moreمی آوریم. مثال :

He was more proud, more self-centered, and more rude than I had remembered him.


اغلب اولین more را می آورند و از بقیه صرف نظر می کنند. یعنی :

He was more proud, self-centered, and rude than I had remembered him.



نکته 16 : برای بیان تغییرات ادامه دار باید از دو صفت تفضیلی یکسان که با andبه هم مرتبط شده اند یا همان " صفات تفضیلی دوگانه " استفاده کرد. مثال :

I’m getting fatter and fatter.



She felt herself becoming more and more nervous.



با توجه به مثال های فوق ، صفاتی که erمی گیرندعینا دو بار تکرار می شوند و صفاتی که باmoreبکار می روند فقطmoreتکرار می گردد. بعبارت دیگر جملات زیر نادرست هستند :
ý I’m getting more and more fat.


ý He was getting more nervous and more nervous.



ý She is getting thin and thinner.


نکته 17 : برای بیان دو تغییر وابسته به هم و همزمان از ساختار زیر بهره می بریم :

........... +صفت تفضیلی +,the.......... +صفت تفضیلی + The


مثال :

The older I get,the happier I am.



The more dangerous it is, the more I like it.



The more people you know, the less time you have to see them.

 
آخرین ویرایش:

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس بیست و هفتم : آشنایی بامقایسه صفات از درجه عالی
هرگاه در یک گروه ، یک نفر یا یک چیز صفت یا کمیتی را بیش از سایرین دارا باشد ، مقایسه صفت از درجه عالی است. در این حالت چنانچه صفت ، یک بخشی یا دو بخشی منتهی به y باشد ، est می گیرد و قبلش حرف تعریف the می آید. مثال :

est + صفت + the




I’m 15 years old. Reza is 14. Ali is 12.



I’m the oldest. Ali is the youngest.



قبل از اکثر صفات دوبخشی و صفات بیشتر از دو بخش عبارت the mostرا میاریم.

صفت + the most




That is the most beautiful park in our town.



This lesson is the most difficult of all.


بطور کلی هر صفتی که در حالت تفضیلیer می گیرد ، در حالت عالی est می گیرد و هر صفتی که با more تفضیلی می شود ، با most به صفت عالی بدل می گردد.

نکته 1 : تغییرات املایی در صفات عالی همانند تغییرات املایی در صفات تفضیلی می باشند. مثال :

Hot > hottest



Easy > easiest



Simple > simplest



نکته 2 : صفات عالی را میتوان بدون اسم نیز بکار برد. مثال :

Ken is a good player but he isn’t the best in the team.



نکته 3 :the leastمتضاد the most است و قبل از صفات یا اسامی بکار می رود.

Amir made the least mistakes.



She chose the least expensive of the hotels.



نکته 4 : تعدادی از صفات عالی فرم بی قاعده دارند :

بهترینGood > the bestخوب



بدترین Bad > the worst بد



دورترین Far > the farthest / the furthest دور



کم ترین Little > the least کم



زیادترینMuch / many > the mostزیاد



پیر تر ، قدیمی ترین Old > oldest / eldest پیر ، قدیمی



The eldestفقط برای اعضای خانواده استفاده می شود:

My eldest / oldest brother is 18 years old.



Are you the eldest / oldest in your family?



نکته 5 :much و by) farقبل از صفات عالی می آیند. مثال :

His English was much the worst.



We are walking by far the slowest.



برای تاکید صفات عالی می توان veryرا قبل از صفت به کار برد.
مثال :

They wanted the very best quality.



Be there by six at the very latest.


نکته 6 : حالت تفضیلی برای مقایسه افراد یا چیزهایی بکار می رود که از یکدیگر جدا هستند. اما حالت عالی یکی از اعضای گروه را با کل گروه مقایسه می کند. مثال :

Mary is nicer than her three sisters.



Mary’s the nicest of the four girls in the family.



The church is older than all the other buildings.



The church is the oldest building in the town.
 
آخرین ویرایش:

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس بیست و هشتم : آشنایی با نشانه های صفت عالی در جمله

1. حروف اضافه in و of

Summer is the hottest season of the year / of all.


This is the tallest tree in the park.


Who is the best player in the team ?


2. بند وصفی ( that - clause ) در آخر جمله


This is the most interesting film ( that ) I’ve ever seen.



3. حرف تعریف the قبل از صفت عالی به استثنای موردی که most هم معنی می باشد.


That’s most kind of you خیلی لطف دارید.


4. One of قبل از صفات عالی


My brother is one of the best students this year.
 

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس بیست و نهم : آشنایی با حروف تعریف
در زبان انگلیسی دو نوع حرف تعریف وجود دارد :
1- حرف تعریف معیّن ( the)
2- حروف تعریف نامعیّن ( a/an)

حروف تعریف a/an :
a قبل از اسامی فرد قابل شمارشی که با یک حرف بی صداشروع شده باشند ، می آید . مثال :
abook یک کتاب
ahotel یک هتل
achair یک صندلی


an قبلاز اسامی فرد قابل شمارشی که با یک حرف صدا دارشروع شده باشند ، می آید . مثال :
an appleیک سیب
an eggیک تخم مرغ
an onionیک پیاز
an ideaیک نظر
an umbrellaیک چتر



نکته : برای تعیین a یا an قبل از کلمات مفرد قابل شمارش باید به اولین صدای آنها توجه کنیم. اولین صدا در کلمات university و union صدای "ی " /j/ می دهد که یک حرف بی صدا است. بنابراین قبل از آنها a بکار میرود .
A university یک دانشگاه
A union یک اتحادیه



در مورد کلماتی که h اول آنها تلفظ نمی شود ، به جای a از an استفاده می نماییم چون اولین صدا مربوط به حروف صدا دار است.
An hour یک ساعت
An honor یک افتخار


اکنون به سوال زیر پاسخ دهید :
این یک خیابان یک طرفه است. 1. This is ……. One-way street.


1) a
2) an


برای پاسخ گویی به این سوال ذکر دو نکته را لازم می دانیم :
الف ) اگر قبل از اسم صفت بیاید ، صدای اول آن صفت ملاک تعیین a یا an می باشد.
An apple > a red apple
یک سیب قرمز
A book > an interesting book
یک کتاب جالب


ب) چون اولین صدای کلمهOne "و" /w/ است بنابراین قبل از آن a بکار میرود و گزینه یک پاسخ صحیح می باشد .
This is a One-way street.


2. Madrid is …… European city.


1) a
2) an


با توجه به اولین صدای کلمه European یعنی "ی" /j/ که جزو حروف بی صدا است ، پاسخ صحیح گزینه یک است.

حرف تعریف the : قبل از اسم هایی بکار میرود که نزد گوینده و شنونده مشخص باشند. این اسامی می توانند مفرد ، جمع ، قابل شمارش یا غیر قابل شمارش باشند. مثال :
I saw the boy.
من ( آن ) پسر را دیدم.
The boys were playing.
( آن ) پسران در حال بازی کردن بودند.
The water is in the fridge.
آب داخل یخچال است.


The قبل از اسامی مفرد ، معاد ل صفت اشاره that و قبل از اسامی جمع ، معادل صفت اشاره those می باشد. اما تآکید that و those بیشتر است.
 
آخرین ویرایش:

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس سی ام : آشنایی باکاربردحرف تعریفthe
1.پیش از اسمی که برای گوینده یا شنونده معلوم و مشخص باشد.
Give me the book , please.
Where is Tom?" "In the kitchen.""
2. پیش از پدیده های منحصر به فرد در طبیعت و جهان
The earth
The country
The world
The environment
The sun
The moon
The sea (side)
The sky
The ground
The ozone layer
The equator
The universe
The countryside
The weather
3. پیش از تقسیمات زمانی یک شبانه روز
In the morning
In the afternoon
In the evening
اما درعبارات زیر حرف تعریف به کار نمی رود :
At noon
At midnight
At night
4.قبل از صفات و قیود عالی
What is the longest river in the world?
John runs the fastest of all.
5.قبل از اعداد ترتیبی
The first
The second
The third
The last
December is the last month of the year.
 
آخرین ویرایش:

BLaDe

متخصص بخش زبان
ادامه درس سی ام : آشنایی با کاربرد حرف تعریف the ( قسمت دوم )


6. قبل از نام سلسله جبال ، رودخانه ها ، دریاها ، اقیانوس ها ، کانال ها ، بیابان ها ، خلیج ها و امثال آن ها
The Rocky Mountainsسلسله جبال راکی
The Alpsسلسله جبال آلپ
The Red seaدریای سرخ
The River Nile رود نیل
The Karoon (River) رود کارون
The Pacific (Ocean)اقیانوس آرام
The Atlantic (Ocean)اقیانوس اطلس
The Arctic Oceanاقیانوس منجمد شمالی
The Persian Gulfخلیج فارس
The Suez Canalکانال سوئز
The Sahara desertصحرای کبیر آفریقا
The Gobi desertصحرای گوبی
7. همراه با نام کتب مقدس
The Bible کتاب مقدس ( انجیل و تورات )
The Gospel انجیل
The Koran قرآن
The Torah تورات
8. پیش از صفت برای تبدیل به اسم جمع
جوان Young >> The youngجوانان
فقیر Poor >> The poor فقرا
ملیت هایی که بهss ، sh ، ese ، chختم می شوند ، با حرف تعریف the به اسم جمع بدل می شود. مثال :
فرانسویان French > the French فرانسوی
انگلیسی ها English > the English انگلیسی
چینی هاChinese > the Chineseچینی
سوئیسی هاSwiss > the Swissسوئیسی
نکته : ملیت های جمع به شیوه زیر مفرد می شوند :
The French >a Frenchman, a Frenchwoman
The English >an Englishman, an Englishwoman
The Chinese > a Chinese
The Swiss > a Swiss
سایر ملیت ها با اضافه کردنsبه انتهای کلمه به اسم جمع بدل می شوند و نیازی به حرف تعریفtheندارند.


ایتالیایی هاAn Italian > Italians
مکزیکی هاA Mexican > Mexicans
9. قبل از نام آلات موسیقی ( هنگامی که صحبت از نوع ساز باشد )
Can you play the violin?
آیا میتونی ویولن بنوازی ؟


اما چنانچه آلات موسیقی به عنوان رشته تحصیلی مطرح شوند ، نیازی به حرف تعریفtheندارند. مثال :
He teaches violin and piano.
او ویولن و پیانو درس میدهد.


آلات موسیقی مانند سایر اشیاء ممکن است باa/ anیا theبه کار روند. مثال :
He has a piano and an organ.
او یک پیانو و یک ارگ دارد.


The violin is on top of the piano.
ویولن روی پیانو است.


10. قبل از مرجع ( اسمی که به وسیله یک بند یا عبارت بعد از خود توصیف میشود )
This is the boy who broke the window.
The man sitting in the office doesn't speak to anybody.
 
آخرین ویرایش:

BLaDe

متخصص بخش زبان
ادامه درس سی ام : آشنایی با کاربرد حرف تعریف the ( قسمت سوم )


11. قبل از جهات جغرافیایی
the north شمال
the south جنوب
the east شرق
the west غرب
اما اگر جهات جغرافیایی به صورت صفت بیایند ، حرف تعریفthe حذف می شود. مثال:
The south-east of Spain = south –eastern Spain
جنوب شرقی اسپانیا


The north of Brazil = northern Brazil
شمال برزیل


چنانچه جهات جغرافیایی در کنار اسم مناطق و کشورها آیند ، نیازی به حرف تعریف the ندارند. مثال :
South Africaآفریقای جنوبی
North America آمریکای شمالی
به طور کلی اگر اسمی که با حرف تعریف the بکار می رود ، به عنوانصفت قبل از اسم دیگر بیاید ، حرف تعریف خود را از دست می دهد.


The guitar > guitar lessons
12.پیش از کلمات " چپ ، راست ، بالا ، پایین ، انتها ، وسط "
the left چپ
the right راست
the topبالا
the bottom پایین
the middle وسط
the end انتها



Write your name at the top of the page.
اسمت را بالای صفحه بنویس.


Do you drive on the right or the left in your country?
شما در کشورتان سمت راست رانندگی می کنید یا سمت چپ ؟


13.قبل از نام کشورهایی که کلماتkingdom , states , republic , unitedدر آنها بکار رفته باشد. همچنین با اسم کشورها به صورت جمع و اسامی مجمع الجزایر.
The republic of Ireland = the Irish republicجمهوری ایرلند
The United States of America (the USA)ایالات متحده آمریکا
The United Kingdom (the UK)بریتانیای کبیر
The United Arab Emiratesامارات متحده عربی
The Netherlands هلند
The Philippinesفیلیپین
The Bahamasباهاما
The Canary Island (the Canaries)جزایر قناری
با کشورها و مناطق زیر نیزtheبکار میرود :
The Ivory Coastساحل عاج
The Arcticقطب شمال
The Antarctic (Antarctica)قاره قطب جنوب
The Soviet Unionاتحاد جماهیر شوروی
The Middle Eastخاورمیانه
The Far Eastشرق دور
The westغرب ( کشورهای غربی )
The Sudanسودان
The North Pole قطب شمال
The South Poleقطب جنوب

14. قبل از کلمهsame
We live in the same street.
ما در یک خیابان زندگی می کنیم.


Are these two books different? No, they're the same.
این دو کتاب متفاوتند ؟ خیر ، آنها یکسان هستند.


15. قبل ازspace در صورتی که به مفهوم " فضای خالی ، فاصله " باشد.
اگر space به معنی " فضای بین کرات و ستارگان " باشد ، حرف تعریف نمی گیرد.
I tried to park my car, but the space was too small.
من سعی کردم ماشینم رو پارک کنم ولی فضای خالی بیش از حد کوچک بود.


There are millions of stars in space.
میلیون ها ستاره در فضا وجود دارند.

 
آخرین ویرایش:

BLaDe

متخصص بخش زبان
ادامه درس سی ام : آشنایی با کاربرد حرف تعریف the ( قسمت چهارم )


16. قبل از مکان های زیر. در اینجا لزوما به مکان خاصی اشاره نمی شود.

The Cinema سینما
The theater تئاتر
The bank بانک
The post office اداره پست
The station ایستگاه
The airport فرودگاه
The city center مرکز شهر
The officeا داره ، دفتر
The factory کارخانه
The library کتابخانه
The shop مغازه ، فروشگاه
The cathedral کلیسای جامع
17. قبل ازradio. کلمه television حرف تعریف ندارد مگرآنکه به یک دستگاه تلویزیون اشاره کند. مثال :
I listen to the radio a lot.
من رادیو زیاد گوش میدم.


I watch television a lot.
من تلویزیون زیاد تماشا می کنم.


Can you turn off the television, please?
ممکن است لطفا تلویزیون را خاموش کنید؟


They need a television in their school.
آنها در مدرسه شان به یک دستگاه تلویزیون نیاز دارند.


هنگامی که در مورد رادیو و تلویزیون به طور کلی صحبت می کنیم ، از حرف تعریف استفاده نمی کنیم. مثال :
It is easier to write plays for television than for radio.
نوشتن نمایشنامه برای تلویزیون آسان تر از رادیو است.



18. پیش از مرجع of _ phrase ( عباراتی که با of شروع می شوند )
What is the name of that flower?
نام آن گل چیست ؟


Paris is the capital of France.
پاریس پایتخت فرانسه است.


19. با نام اکثر روزنامه ها ، مجلات ، سازمان ها ، احزاب و گروه های شناخته شده
The police افراد پلیس
The fire brigade ماموران آتش نشانی
The army ارتش
The Red Cross صلیب سرخ
The BBC بی بی سی
The European Unionا تحادیه اروپا
The navy نیروی دریایی
The government دولت
The management هیئت مدیره
The Conservatives اعضاء حزب محافظه کار
The Washington post
The Financial Times
20. قبل از اسامی مفرد قابل شمارش برای اشاره به یک گونه جانوری ، یک نوع وسیله ، اختراعات ، اکتشافات و برخی موارد دیگر ( مانند واحد پول )
The giraffe is the tallest of all animals.
زرافه بلندترین حیوان است.


The bicycle is an excellent means of transport.
دوچرخه وسیله نقلیه بسیار خوبی است.


When was the telephone invented?
چه موقع تلفن اختراع شد؟


The dollar is the currency of the United States.
دلار پول رایج ایالات متحده آمریکا است.


The electron is a part of every atom.
الکترون قسمتی از هر اتم است.

 
آخرین ویرایش:

BLaDe

متخصص بخش زبان
ادامه درس سی ام : آشنایی با کاربرد حرف تعریف the( قسمت پنجم )


21. قبل از نام خانوادگی بصورت جمع
The Johnsons خانواده جانسون


The Talors ( = the Talor family )خانواده تیلور


22. قبل از نام هتل ها ، رستوران ها ، تئاترها ، سینماها ، موزه ها ، گالری ها و چند ساختمان مشهور
the Sheraton Hotel
the Bombay Restaurant
the odeon (cinema)
the Science Museum
the Palace Theater
the Hayward Gallery
the Empire State (Building)
the white Houseکاخ سفید
the Eiffel Towerبرج ایفل
حتی گاهی کلمه هتل ، رستوران ، تئاتر و ... حذف می شود. مثال :
the Sheraton (Hotel)
the Palace (Theater)
برخی ساختمان ها همیشهبدون ذکر نوع ساختمان ( هتل ، رستوران و ... ) با حرف تعریف theبکار می روند.
the Acropolisآکروپلیس
the Kremlin( کاخ ) کرملین
the Pentagonپنتاگون
the Sphinx(مجسمه) ابوالهول
the Taj Mahalتاج محل
the Persepolis جمشید
اگر اسم ساختمان باofهمراه باشد ، قبل از آنtheبه کار می رود.
The Bank of Englandبانک انگلستان
The Great Wall of Chinaدیوار بزرگ چین
The University of Cambridge ( = Cambridge University)
دانشگاه کمبریج
The Museum of Modern Artموزه هنرهای زیبا
The Tower of Londonبرج لندن
23. قبل از فصول سال وweekend
in (the) springدر بهار
in (the) summerدر تابستان
in (the) autumnدر پاییز
in (the) winterدر زمستان
in the weekendدر تعطیلات آخر هفته
آوردن the قبل از فصول الزامی نیست اما در مورد زیر معمولا the می آوریم.
in the fallدر پاییز
24.قبل از نام کشتی ها و قطارها
The Queen Elizabeth is a famous British liner.
"ملکه الیزابت" یک کشتی مسافربری بریتانیایی است.
The Golden Arrow is an express train which runs from London to Paris each day.
" گلدن ارو" قطار سریع السیری است که هر روز از لندن به پاریس می رود.
25. در ساختارهای دارای دو صفت تفضیلی
The more, the better.
هر چه بیشتر ، بهتر.
26. قبل از برخی مکان ها چنانچه اشاره ما به ساختمان انها باشد نه به هدف یا مقصودی که این بناها به خاطر آن بنا شده اند.
1. Jane has gone to the hospital to visit Joe.
جین برای دیدن "جو" به بیمارستان رفته است. ( رفتن به ساختمان بیمارستان برای عیادت )
Joe had an accident last week. He was taken to hospital.
"جو" هفته پیش تصادف کرد. او را به بیمارستان بردند. ( رفتن به بیمارستان جهت درمان )
......................................::::::::::::::.....................................
2. I should go to the school to speak to the headmaster.
من برای گفتگو با مدیر باید به مدرسه بروم. ( رفتن به داخل ساختمان مدرسه )
Every day Mary goes to school.
مری هر روز به مدرسه می رود. ( رفتن به مدرسه برای تحصیل )
مکان های زیر نیز مشمول قانون فوق می باشند.


Churchکلیسا
Classکلاس
Prisonزندان
Universityدانشگاه
Collegeکالج
 

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس سی و یکم : آشنایی با کاربرد حروف تعریفa/an


1. قبل از اسم مفرد قابل شمارشی که برای اولین بار ذکر شده است. تکرار این اسم همراه با حرف تعریفthe خواهد بود.
I had a sandwich and an apple for lunch. The sandwich wasn't very good , but the apple was nice.
من برای نهار یک ساندویچ و یک سیب خوردم. ساندویچ زیاد خوب نبود ولی سیب عالی بود.


2. برای توصیف شخص یا شیئی که بعد از افعالto be(بودن) وhave got , has got( داشتن ) آمده است. این توصیف شامل شغل افراد نیز می باشد.

She is a cook. او یک آشپز است


He has got an ugly smile. او لبخند زشتی دارد


It's a nice day. روز زیبایی است


3. با واحد اندازه گیری ( وزن ، مقدار ، زمان )
کیلویی / لیتری دو پوند £ 2 a kilo / liter


سه بار در روز Three times a day


یکبار در ساعتOnce an hour


4. قبل ازhundred , thousand , million , billion , coupleوdozen
A hundred people یک صد نفر


A thousand days هزار روز


A million votes یک میلیون رأی


A billion dollars یک بیلیون دلار


A couple of minutes یکی دو دقیقه ، چند دقیقه


A dozen eggs یک دوجین تخم مرغ


5. در جملات تعجبی
What a lovely day !چه روز زیبایی !


What an exciting film !چه فیلم هیجان آوری !

 
آخرین ویرایش:
بالا