درس پنجاه و یکم : آشنایی با کاربردهای زمان حال ساده
1. بیان کارهای عادی و تکراری. در این حالت معمولا یکی از قیود تکرار به کار می رود. مثال :
I usually go to school by bus.
من معمولا با اتوبوس به مدرسه می روم.
2. بیان واقعیات و همچنین حقایق علمی و تغییر ناپذیر. مثال :
She comes from Egypt.
او اهل مصر است.
The earth moves round the sun.
زمین به دور خورشید می گردد.
3. بیان کارهایی که در آینده نزدیک به طور قطع صورت می گیرند. مثال :
My father leaves Tehran for London tomorrow.
پدرم فردا از تهران عازم لندن میشود.
4. در هنگام روایت داستان یا گزارشات ورزشی. مثال :
In the film, the man kills her brother by mistake.
در فیلم ، آن مرد برادرش را سهوا به قتل می رساند.
Ali Karimi passes the ball to Ali Daee.
علی کریمی توپ را به علی دایی پاس می دهد.
5. در عنوان روزنامه ها. مثال :
President returns from his trip to Greece.
رئیس جمهور از سفرش به یونان باز می گردد.
6. بعد از حروف ربط زمان و شرط ، اگر فعلی به آینده دلالت کند ، به جای آینده از حال ساده استفاده میشود. برخی از این حروف ربط عبارتند از :
Afterبعد از اینکه
Beforeقبل از اینکه
Sinceاز زمانی که
As soon asبه محض اینکه
Untilتازمانی که
Asهمچنان که
Whenموقعی که
Wheneverهر موقع که
Ifاگر
Unlessمگر اینکه
مثال :
He will begin his new jobas soon ashe returns home.
او به محض اینکه به خانه برگردد ، کار جدیدش را شروع خواهد کرد.
If I see her, I’ll call you.
اگر او را دیدم به شما تلفن خواهم کرد.
7. نقل قول از کتاب ها یا بزرگان و اندیشمندان. مثال :
This book says that too much butter ad milk is bad for you.
این کتاب می گوید که مصرف بیش از حد کره و شیر برای شما ضرر دارد.
Plato says,”Friends have all things in common.”
افلاطون می گوید : " همه چیز بین دوستان مشترک است."
8. بیان جملات حال با افعال غیر حرکتی که شامل افعال حسی ، افعال ربطی ، افعال مربوط به هوش ، ادراک و تملک و به طور کلی هر فعلی که بدون تلاش انجام شود می باشند. برخی از این افعال عبارتند از :
See دیدن
Look به نظر رسیدن
Soundبه نظر رسیدن
Be بودن
Know دانستن ، شناختن
Have داشتن
Like دوست داشتن
Belong تعلق داشتن
Ownصاحب بودن
Wantخواستن
Fitمناسب بودن
Existوجود داشتن
Noticeمتوجه شدن
Dependبستگی داشتن
Weigh وزن داشتن
Hear شنیدن
Seem به نظر رسیدن
Taste مزه ... داشتن
Remember به یاد آوردن
Understand فهمیدن
Promise قول دادن
Love زیاد دوست داشتن
Prefer ترجیح دادن
Wishآرزو داشتن
Realizeفهمیدن
Contain در بر داشتن
Doubt شک داشتن
Refuseرد کردن
Recognizeشناختن
Feelاحساس کردن
Appearبه نظر رسیدن
Smellبوی ... داشتن
Forgetفراموش کردن
Believeمعتقد بودن
Agreeموافق بودن
Hateنفرت داشتن
Meanمعنی دادن ، منظور داشتن
Needنیاز داشتن
Supposeپنداشتن
Consist ofشامل بودن
Imagineتصور کردن
Forgiveعفو کردن
Thinkفکر کردن ، تصور کردن
مثال :
I understand what you say.
می فهمم که چه می گویی.
I know how you feel.
می دانم که چه احساسی داری.
That coat belongs to me.
آن کت به من تعلق دارد.
Do you smell something burning?
آیا بوی سوختن چیزی به مشامت می خورد ؟
9. بیان دستور العمل. مثال :
You mix the soup with some cream at the end.
در پایان سوپ را با مقداری خامه مخلوط کنید.
نکته : دستور العمل را می توان با جملات امری نیز بیان کرد. مثال :
Mix the soup with some cream at the end.
در پایان سوپ را با مقداری خامه مخلوط کنید.
10. بیان جملاتی که با here و there شروع میشوند. مثال :
Look! There goes the bus.
نگاه کن ! اتوبوس دارد می رود.
Here comes the boss.
رئیس دارد می آید. ( رئیس آمد ! )
آخرین ویرایش: