• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

کلاس درس زبان انگلیسی

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس سی و یکم : آشنایی با کاربرد حروف تعریفa/an ( قسمت دوم )


6. برای توضیح معنای یک کلمه
A butcher is someone who sells meat.
قصاب ، فردی است که گوشت می فروشد.


7. با اسم مفرد قابل شمارش برای بیان مفهوم کلی
A dog makes a wonderful pet.
سگ حیوان خانگی فوق العاده ای می شود.


An orange contains vitamin C.
پرتغال حاوی ویتامین سی است.


8. بعد ازsuchو پیش از اسم مفرد قابل شمارش
Such a thing has never happened before.
هرگز چنین چیزی قبلا اتفاق نیفتاده است.


I had never known such an interesting city.
من هرگز چنین شهر جالبی را نشناخته بودم.


9. در ساختار زیر باsoیاfar
So / too + صفت+ a / an + اسم
I had never known so interesting a city.
من هرگز چنین شهر جالبی را نشناخته بودم.


This is too large a shirt for me . ( = this shirt is too large for me )
این پیراهن برای من بیش از حد بزرگ است.


.10 قبل از قیودvery(بسیار )fairly ,(نسبتا)really ,(واقعا )و غیره و بعد ازquite(نسبتا ، کاملا )
It's a very old house.
آن یک خانه بسیار قدیمی است.


It's a fairly long walk.
آن یک پیاده روی نسبتا طولانی است.


I made a really stupid mistake.
من یک اشتباه واقعا احمقانه مرتکب شدم.


It's quite an easy question.
آن یک سوال نسبتا ساده است.


a / an می توانند قبل یا بعد ازrather( نسبتا ) به کار روند.
It's a rather old house.
It's rather an old house.
آن یک خانه نسبتا قدیمی است.

 

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس سی و دوم : آشنایی با مواردی که حروف تعریف به کار نمی روند ( قسمت اول )
1. با وعده های غذا ( breakfast , lunch , dinner )

We had lunch in a very nice restaurant.


Do you want honey and eggs for breakfast?


Let's invite them to dinner tomorrow.

اما چنانچه قبل از وعده های غذا صفتی بیاید ، باید از حروف تعریف نامعین a/anاستفاده کنیم. در ضمن اگر به غذای خاصی اشاره کنیم ، باید حرف تعریف معین the را به کار ببریم. مثال :

I never eat a big dinner.


من هرگز شام مفصل نمی خورم.




We didn't like the breakfast in that hotel.


ما صبحانه آن هتل را دوست نداشتیم.



2. با اسم هایی که بعد از آنها یک شماره ذکر می گردد.

Room 126 (in a hotel)


Page 39 (of a book)


Question 3 (in an exam)


Gate 10 (at an airport)


Have you got these shoes in size 46?


آیا سایز 46 این کفش ها را دارید ؟



3. قبل از اسامی خاص ( نام افراد ، شهرها ، کشورها ، جزایر ، کوه ها ، قاره ها ، روزهای هفته ، ماه ها و ... ). این اسامی با حرف بزرگ آغاز می شوند. مثال :

Ahmad lives in Tehran.


Mr Amini will travel to Germany in September.


Iran is located in Asia.

نکته : چنان چه به فرد خاصی اشاره شود ، آوردن the قبل از نام آن فرد اشکالی ندارد.

The Ahmad whom I know lives in Tehran.

4. با اسمی که قبل از آن یک صفت ملکی (my , your , his , … ) ، صفت اشاره (this , that , these , …) یا یک صفت کمّی (some , a few , … ) بیاید.

My uncle


This town


Some people

5. قبل از اسامی جمع و اسامی مفرد غیر قابل شمارش هنگامی که در مفهوم کلی بکار روند.

I'm afraid of dogs.


Books are very important to me.


Water is the best thing to drink when you're thirsty.


I like music, especially classical music.
 
آخرین ویرایش:

BLaDe

متخصص بخش زبان
ادامه درس سی و دوم : آشنایی با مواردی که حروف تعریف به کار نمی روند ( قسمت دوم )

6. با وسایل نقلیه ای که قبلشان by ( به وسیله ی ) می آید.

Did you go by train?


7. قبل از " زمانnext / last + "

Next Wednesdayچهارشنبه آینده



Last night دیشب


Next timeدفعه بعد

8. قبل از bed , work , home , townو sea در حالت کلی

Do you ever have breakfast in bed?



هیچ گاه صبحانه رو در بستر می خوری ؟



Chris didn't go to work yesterday.



کریس دیروز سرِ کار نرفت.



I'll be at home tomorrow afternoon.



من فردا بعد از ظهر خانه خواهم بود.



We left town at six in the morning.



ما ساعت شش صبح شهر را ترک کردیم.



He has gone to sea.



او به سفر دریایی رفته است.



John works on ships. He is at sea most of the time.



جان بر روی کشتی کار می کند. او بیشتر اوقات در حال سفر دریایی است.


قبل از کلمه sea چنان چه سفر دریایی مورد نظرمان نباشد ، حرف تعریف the بکار می رود. مثال :

I'd like to live near the sea.



It can be dangerous to swim in the sea.


9. قبل از most به معنی " بیشترِ ، اکثرِ "

Most hotels accept credit cards.



اکثر هتل ها کارت اعتباری قبول می کنند.


10. قبل از القاب Mr / Mrs / Captain / Doctor / …

Mr Johnson



Doctor Williams



Uncle Robert



- - -



*We called the doctor.



We called Doctor Williams.**


چنان چه لقب به تنهایی برای اشاره به یک نفر به کار رود ، قبل از آن the استفاده می شود. مثال :

The Minister of educationوزیر آموزش و پرورش



The Secretary of Stateوزیر امور خارجه



The President will hold a press conference tomorrow.


رئیس جمهور فردا یک کنفرانس مطبوعاتی برگزار خواهد کرد.
 

BLaDe

متخصص بخش زبان
11. با نام کوه و دریاچه هنگامی که قبلشان کلمات Mount و Lake آمده باشد.
Lake Constance
Lake Superior
Mount Everest
Mount Etna
_ _ _
They live near the lake.*
They live near Lake Constance.**
12. با نام اکثر خیابن ها ، جاده ها ، میادین ، پارک ها و ...
Wall Street


Queens Road


Fifth Avenue


Hyde Park


Times Square


13. با نام ساختمان ها و موسسات عمومی ( فرودگاه ها ، ایستگاه ها ، دانشگاه ها ، کاخ ها و ... )
Manchester Airport


Victoria Station


Harvard University


کاخ باکینگهامBuckingham Palace


اما چنان چه این نام صفت باشد ، قبل از آن the به کار می رود.
کاخ رویال ( سلطنتی ) The Royal Palace


بسیاری از فروشگاه ها ، رستوران ها ، هتل ها ، بانک ها و ... بر اساس اسم بنیانگذاران آنها نامگذاری شده اند که s یا 's می گیرند. در این حالت استفاده از the صحیح نمی باشد. مثال :
Lioyds Bank
Brown's Restaurant
Macy's ( department store )
اغلب نام قدّیسین را بر روی کلیساها می گذارند که در این مورد نیز the استفاده نمی شود.
کلیسای سن جانSt John's Church
کلیسای جامع سن پاتریکSt Pathrick Cathedral
نام کمپانی ها ، شرکت های هواپیمایی و ... معمولا بدون the به کار می روند.
Fiat
Sony
Kodak
IBM
British Airway
Yale Univeersity Press
14. قبل از رشته های ورزشی و بازی ها
My favorite sports are tennis and skiing.


ورزش های مورد علاقه ام تنیس و اسکی هستند.
The children are playing hide-and-seek.


بچه ها مشغول قایم موشک بازی هستند.
15. قبل از رشته های تحصیلی
Scienceعلوم
Artهنر
Chemistryشیمی
Musicموسیقی
Englishانگلیسی
Engineeringمهندسی
Economicsاقتصاد
اما اگر رشته تحصیلی قبل از یک اسم دیگر بیاید ، از حرف تعریف استفاده می شود. مثال :
He's studying English.


او انگلیسی می خواند.


He's studying the English Language.


او زبان انگلیسی می خواند.


He's taking geology.


او زمین شناسی را برمی دارد.


He's taking a geology course.


او یک دوره زمین شناسی را برمی دارد.

 
آخرین ویرایش:

BLaDe

متخصص بخش زبان
ادامه درس سی و دوم : آشنایی با مواردی که حروف تعریف به کار نمی روند ( قسمت چهارم )

16. قبل از اسامی معنی
Libertyآزادی
Justiceعدالت
Honestyصداقت
Kindnessمحبت
Lifeزندگی
Truthحقیقت
Beautyزیبایی


Democracyدموکراسی
Honesty is the best policy.
صداقت بهترین سیاست است.


We believe in liberty and justice for all.
ما به آزادی و عدالت برای همه معتقد هستیم.


17. قبل از اعیاد
I'll be home for Thanksgiving.
من برای عید شکرگزاری خانه خواهم بود.


Easter is early this year.
عید پاک امسال زود فرا می رسد.


We go away for Christmas.
ما هنگام کریسمس به مسافرت می رویم.


اما اگر قبل از اعیاد صفت بیاید در آن صورت a یا an بکار می رود. چنان چه عید خاصی مد نظر باشد ، از the استفاده می کنیم . مثال :
We had a wonderful Christmas.
ما کریسمس فوق العاده ای داشتیم.


I never forget theEaster when you gave me a lot of presents.
من هرگز عید پاکی را که درآن هدایای زیادی به من دادی فراموش نمی کنم.


18. با مواد ( ذغال سنگ ، شکر ، شیشه ، طلا و ... ) در مفهوم کلی. اما چنان چه ماده ی خاصی مد نظر باشد ، از the استفاده می کنیم.
Glass is a difficult material to cut.


شیشه ماده ای است که سخت برش می خورد.


They were looking for gold.


آنها به دنبال طلا می گشتند.


They found thegold.


آنها آن طلا را یافتند.


19. پیش از اسمPope+، اسمKing + و اسمQueen +
King George V شاه جورج پنجم


Queen Victoria ملکه ویکتوریا


Pope John Paul پاپ ژان پُل


اما قبل از نام امپراطوری و سلسله پادشاهی the استفاده می شود.
the Ottoman Empire امپراطوری عثمانی


the Ming Dynasty سلسله پادشاهی مینگ


20. قبل از بیماری ها
I think I've got measles.
فکر کنم سرخک گرفته ام.


اما در مورد سرماخوردگی حرف تعریف a را بکار می بریم.
I've got a cold. / I've caught a cold.
در مورد دردها ، آوردن حرف تعریف a/an الزامی نیست.
He's got (a) headache / toothache / earache / backache / stomachache.
او مبتلا به سر درد / دندان درد / گوش درد / کمر درد / دل درد می باشد.

 
آخرین ویرایش:

BLaDe

متخصص بخش زبان
ادامه درس سی و دوم : آشنایی با مواردی که حروف تعریف به کار نمی روند ( قسمت پنجم )

21. با اسامی سِمَت ها. این اسامی اولا باید متمم جمله باشند نه فاعل و ثانیا باید منحصر به فرد باشند. مثال :
Henry was made captain of the team.


هنری کاپیتان تیم شد.
He was elected President for the third time.


او برای سومین بار به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد.
They elected George chairman.


آنها جورج را به عنوان رئیس هیئت مدیره انتخاب کردند.


22. بعد از all در عبارات زیر :
all year تمام سال


all night تمام شب


all day تمام روز


all week تمام هفته


all summer تمام تابستان


all winter تمام زمستان


23. با عناوین روزنامه ها
MAN KILLED ON MOUNTAIN
مردی در کوهستان کشته شد.

 
آخرین ویرایش:

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس سی و سوم : آشنایی با قید زمان ( Adverb of time ) قسمت اول
تعریف قید :قید کلمه ایست که فعل ، صفت ، قید دیگر و یا یک جمله را توصیف می کند. مثال :
He speaks English well.
او انگلیسی را به خوبی صحبت می کند.( توصیف کننده فعل )


The weather was toocold yesterday.
دیروز هوا بیش از حد سرد بود. ( توصیف کننده صفت )


She drives verycarefully.
او خیلی با دقت رانندگی می کند. ( توصیف کننده قید )


Fortunately, no one was hurt.
خوشبختانه هیچ کس آسیب ندید. ( توصیف کننده جمله )



قید زمان : بیانگر زمان وقوع فعل می باشد و بر دو قسم است :
الف) قید زمان معین :این نوع قید ، محدوده مشخصی در زمان دارد و غالباً در انتها و گاهی در ابتدای جمله بکار می رود. مثال:
yesterday دیروز


today امروز


tomorrow فردا


last week هفته پیش


a month ago یک ماه پیش


the day before yesterday پریروز


I saw him last week.
او را هفته گذشته دیدم.


Tomorrow they will talk to the boss.
آنها فردا با رئیس صحبت می کنند.


ب) قید زمان نا معین :این نوع قید ، محدوده مشخصی در زمان ندارد و در ابتدا ، وسط و انتهای جمله بکار می رود.
 
آخرین ویرایش:

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس سی و سوم : آشنایی با قید زمان ( Adverb of time ) قسمت دوم


قید زمان نامعین به سه گروه تقسیم می شود :

گروه اول :قیود تکرار که تکرار فعل را نشان می دهند و عبارتند از :
هرگز Never0%


تقریبا هرگزHardly ever 5%


به ندرتRarely 10 %


گاهی اوقاتSometimes 30 %


اغلبOften 70%


معمولاNormally 80%


معمولاUsually 90%


همیشهalways 100%


این قیود عمدتا در وسط جمله می آیند یعنی قبل از فعل اصلی و اگر جمله دارای فعل to be بود بعد از آن . چنانچه در جمله فعل کمکی داشتیم ، بین فعل کمکی و فعل اصلی می آید. مثال:
He always comes on time.
او همیشه به موقع می آید.


He is never late.
او هرگز دیر نمی آید.


I have always visited my hometown.
من اغلب به زادگاهم سر زده ام.


گروه دوم :قیود توالی که بیانگر ترتیب وقایع و تقدم و تأخر آنها می باشند و عبارتند از :


اکنونNow


سپسThen


قبلBefore


بعدAfter(wards)


بعدNext


اولاًFiest(ly)


بعداًLater


بالاخرهFinally


در آخرLast(ly)


ثانیاًSecond(ly)


ثالثاًThird(ly)


این قیود در ابتدا ، وسط و یا انتهای جمله بکار می روند.


Next, I heard the sound of voices.
I next heard the sound of voices.
I heard the sound of voices next.
سپس صداهایی به گوشم رسید.


گروه سوم :قیود زیر همگی در این گروه جای دارند :
Recently اخیراً


Nowadays این روزها


Soon به زودی


Already قبلاً


Still هنوز


Just تازه ، همین الان


Immediately فوراً


این قیود نیز در سه مکان بکار می روند : ابتدا ، وسط و انتهای جمله. مثال:
We soon found our mistake.
soon we found our mistake.
We found our mistake soon.
طولی نکشید که ما به اشتباه خود پی بُردیم.

 

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس سی و چهارم : آشنایی با قید مکان
بیانگر مکان وقوع فعل می باشد و اغلب در انتهای جمله می آید.
She works in a shop.
او در یک فروشگاه کار میکند.


البته می توان قید مکان را در ابتدای جمله آورد. در این حالت اگر فاعل ، اسم باشد جای فعل و فاعل عوض میشود و چنانچه فاعل ضمیر باشد جمله بدون تغییر بیان می شود. مثال:
1. John stood there.
There he stood. There stood John.
جان آنجا ایستاد.


2.He came in.
In he came.In came George.
او وارد شد.

 
آخرین ویرایش:

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس سی و پنجم: آشنایی با قید حالت
بیانگر حالت یا روش انجام فعل می باشد و با افزودن
ly به صفت ساخته می شود.
صفت+ly > قید حالت


به کندیSlow + ly = slowlyکند
آرام ، در سکوتSilent + ly = silentlyساکت ، آرام
استثنائات :
به خوبی Good > well خوب
به سختی Hard > hard سخت
به سرعت Fast > fast سریع
دیر Late > late دیر
زود Early > early زود
نکته: کلمهwellصفت نیز میباشد. مثال:
I feel well. حالم خوب است

How are you? Very well, thanks.
قیود حالت عمدتا در انتهای جمله ( بعد از فعل و اگر مفعول داشتیم بعد از مفعول ) بکار می روند. اما ممکن است قبل از فعل یا حتی در ابتدای جمله به منظور تاکید بکار روند. مثال :

He was walking slowly.


او به کندی قدم می زد.


He slowly walked down the street with his son.


او همراه پسرش در امتداد خیابان به کندی قدم می زد.


Slowly he walked down the street.


او در امتداد خیابان به کندی قدم می زد.


نکته : قیود حالت زیر فقط در انتهای جمله به کار می روند مگر در جملات تعجبی که با how شروع می شوند که در این حالتقبل از فاعل ظاهر میشوند.
Hard
Fast
Well
Badly
Nicely به خوبی ، خوب
Poorly بد
The child behaves nicely.
How nice the child behaves!
_ _ _ _ _ _ _
She swims well.
How well she swims!
اما در جملات مجهول این قیود را میتوان قبل از قسمت سوم فعل به کار برد.
The wall was very badly built.
 

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس سی و ششم: آشنایی با قید تشدید کننده ( قسمت اول )
قیدی است که به معنای یک صفت ، قید یا فعل شدت می بخشد. این قیود به دو دسته تقسیم می شوند :

الف) قیود درجه یا کیفیت : این دسته از قیود خود به دو دسته تقسیم می شوند.

1 : قیودی که بیانگر میزان یا حد صفات یا قیود می باشند و معنی آنها را ضعیف تر یا قوی تر می سازند. این قیود قبل از صفت یا قید می آیند و عبارتند از :

Very خیلی


Tooبیش از حد


Quite نسبتاً ، کاملاً


Somewhat تا حدی ، نسبتاً


Rather نسبتاً


Extremely بی نهایت ، بسیار


Fairly نسبتاً


More بیشتر


He always walks rather quickly.
او همیشه نسبتا سریع راه می رود.


These shoes are too big.
این کفش ها بیش از حد بزرگ هستند.


قیود نیز جزو قیود درجه هستند اما در زبان غیر رسمی به کار می روند.
So خیلی


Pretty نسبتاً ، کاملاً


Awfully خیلی


Terribly خیلی ، به شدت


Mighty خیلی


Dreadfully خیلی ، بدجوری


Horribly به طرزی وحشتناک ، خیلی



I feel terribly tired tonight.
من امشب به شدت خسته ام.


The movie was pretty bad.
فیلم نسبتاً / کاملاً بد بود.


She's been working awfully hard lately.
او اخیراً مشغول کار بوده است.

 
آخرین ویرایش:

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس سی و ششم: آشنایی با قید تشدید کننده ( قسمت دوم )

2 : قیودی که میزان کامل بودن یک فعل یا صفت را نشان می دهند. این قیود قبل از فعل یا صفت می آیند و عبارتند از :
Almostتقریباً


Nearlyتقریباً


Entirelyکاملاً


Partiallyتا حدودی


Utterlyکاملاً


Whollyکاملاً


Completelyکاملاً


Enoughبه قدر کافی


Allتماماً ، کاملاً


Halfنیمه ، تقریباً


Absolutelyکاملاً ، مطلقاً


Totallyکاملاً ، به طور کلی


· اعداد کسری را نیز باید به لیست فوق افزود.
·
Enough بعد از صفات و قیودمی آید.
The men were completely tired.
آن مردان کاملاً خسته بودند.


He has now partially recovered from his illness.
او اکنون تا حدودی سلامتی خود را بازیافته است.


The patient will soon be well enough to leave the hospital.
حال آن بیمار به زودی آنقدر خوب خواهد شد که بیمارستان را ترک کند.



برخی از قیود درجه می توانند فعل را توصیف نمایند. در این حالت قبل از فعل می آیند ، مثال :

My foot is really hurting.
پایم واقعاً درد می کند.


I rather like this cake.
تا حدودی از این کیک خوشم می آید.


Laura quite enjoys shopping.
لورا تا حدودی از خرید کردن لذت می برد.


برخی از قیود درجه در پایان جمله به کار می روند . این قیود عبارتند از :
A bit کمی ، تا حدودی


A little کمی


A lot زیاد


Much زیاد


مثال :
Mark travels a lot.
مارک زیاد سفر می کند.
I like this own very much.
من این شهر را خیلی دوست دارم.
I don't like this town very much / much.
من این شهر را خیلی دوست ندارم.
نکته : با توجه به دو مثال آخر ،very muchدر جملات مثبت و منفی می آید اما muchتنها در جملات منفی به کار می رود.


 

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس سی و ششم : آشنایی با قید تشدید کننده ( قسمت سوم )

ب ) قید تاکیدی : این نوع قید کلمات یا ساختارهای گرامری خاصی را مورد تاکید قرار می دهد و قبل از آنها ظاهر می شود. قیدهای تاکیدی عبارتند از :
Especially به ویژه


Even حتی


Exactly دقیقاً


Just درست ، فقط


Merely صرفاً ، فقط


Only فقط


Purely صرفاً ، مطلقاً


Simply صرفاً


Solely فقط


Really واقعاً


Not قید منفی


مثال :


This isn't exactly right.

این دقیقاً درست نیست.


Even John agreed to come.

حتی جان موافق بود که بیاید.


Soon after dinner he fell asleep.

طولی نکشید که او پس از شام به خواب رفت.


Just when we left the house, it started to rain.

درست هنگامی که خانه را ترک کردیم ، هوا شروع به باریدن کرد.


قیود تاکید ممکن است بعد از اسم یا ضمیر بیایند. مثال :
Mary only passed in Greek.

مری تنها در درس زبان یونانی قبول شد.


Mary passed in Greek only.

مری تنها در درس زبان یونانی قبول شد.


He alone is responsible for that job.

او به تنهایی مسئولِ آن کار است.



 

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس سی و هفتم : آشنایی با قید جمله ( قسمت اول )

این کلمات کل جمله را توصیف می کنند و عبارتند از :

Fortunately خوشبختانه


Presumably از قرار معلوم


Actually در واقع


Obviously از قرار معلوم ، بدیهی است که


Evidently ظاهراً


Unexpectedly به طور غیر منتظره ای


Decidedly قاطعانه ، آشکارا


Advisedly حساب شده ، سنجیده


Luckily خوشبختانه


این قیود در ابتدا یا وسط جمله و چنانچه جمله کوتاه باشد در انتهای آن به کار می روند. مثال :
Presumably this is where the accident happened.
از قرار معلوم اینجا محل وقوع آن حادثه است.


Diet and exercise are obviously important.
بدیهی است که رژیم غذایی و ورزش اهمیت دارند.


They had arrived unexpectedly.
آنها به طور غیر منتظره ای رسیده بودند.
 

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس سی و هفتم : آشنایی با قید جمله ( قسمت دوم )

قیود جمله را می توان به عنوان پاسخِ سوال به کار برد.
پاسخ مثبت ، بیان تأیید :
Yes بله

Certainly حتماً ، مطمئناً

Surely حتماً ، مطمئناً

Absolutely حتماً ، مسلماً

Precisely دقیقاً

Undeniably بی شک ، مسلماً

Of course البته ، مسلماً


پاسخ منفی ، بیان نفی : No خیر ، نه
بیان احتمال :
Perhaps شاید

Maybe شاید

Possibly احتمالاً

Probably احتمالاً

عبارات زیر نیز جزء قیود جمله هستند :
Well خب

Indeed در واقع ، البته

Now خب

By no means به هیچ وجه

By all means با کمال میل

In my opinion به نظر من

Strangely enough در کمال تعجب ، عجیب آن که

مثال :

Well, I'd better be going now.
خب ، بهتر است الان بروم.

She is by no means an inexperienced teacher.
او به هیچ وجه معلم بی تجربه ای نیست.

"Are you going to sell your house?" "Maybe."
"آیا قصد دارید منزلتان را بفروشید ؟" "شاید."


 

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس سی و هشتم : آشنایی با قید ربطی
قیدی است که بین دو جمله ارتباط برقرار می کند و بیانگر نتیجه ، تضاد ، شرط ، و زمان می باشد.
نتیجه :

Therefore بنابراین

Accordingly از این رو


افزایش :

Moreover علاوه بر این

Besides بعلاوه


تضاد :

Nevertheless با این حال

However با این وجود


شرط :

Otherwiseدر غیر اینصورت


زمان :

Then پس ، سپس

همچنین عبارات زیر نیز به عنوان قیود ربطی به کار می روند.
In addition به علاوه

For this reason به این دلیل

After this سپس

If not والّا

قیود ربطی در ابتدا یا وسط جمله به کار می روند و چنانچه کوتاه باشد ، در انتهای آن نیز می آیند. مثال :
Shut the window, otherwise it'll get too cold in here.
پنجره را ببند ، والّا هوای اینجا بیش از حد سرد خواهد شد.

He was feeling bad. He went to work, however.
حال او بد بود. با این حال سرِ کار رفت.

I don't really want to go. Besides, it's too late now.
من واقعا نمی خواهم بروم. بعلاوه الان خیلی دیر شده است.
 

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس سی و نهم : آشنایی با قید توضیحی
این نوع قید برای توضیح دادن یا مشخص کردن به کار می رود. تعدادی از این قیود عبارتند از :
Namely یعنی ، بعبارت دیگر


For example به عنوان مثال


As چون


i.e. ( = that is ) یعنی ، بعبارت دیگر


e.g ( = for example ) یعنی ، بعبارت دیگر


viz ( = namely ) یعنی ، بعبارت دیگر


مثال :
He travels to a lot of European countries, e.g. Spain, Greece and Italy.

او به کشورهای اروپایی زیادی سفر می کند به عنوان مثال اسپانیا ، یونان و ایتالیا.
 

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس چهلم : آشنایی با قید موصولی و استفهامی
این قیود عبارتند از :
When , where , why , how
قیود موصولی معرف بندهای وصفی می باشند. مثال :
We visited the house where a famous poet once lived.
ما از خانه ای که زمانی یک شاعر معروف در آن زندگی می کرد ، دیدن کردیم.

قیود استفهامی در طرح سوال و در بندهای اسمی مشتق از سوال به کار می روند. مثال :
When will he arrive?
او چه موقع خواهد رسید ؟

I asked when he would arrive.
من پرسیدم که او چه موقع خواهد رسید.
 

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس چهل و یکم : آشنایی با قید تعجبی ( قسمت اول )

قید تعجبیhow می باشد که با صفات و قیود به کار می رود. مثال :
How fast he drives !
او چقدر سریع رانندگی می کند ! ( قید = fast )

How strong you are !
شما چقدر قوی هستید ! ( صفت = strong )

نکات مهم

نکته 1 : برای درست نوشتن قیود به قوانین زیر توجه داشته باشید :
1. هنگام افزودن ly ، e آخر حذف نمی شود. مثال :
Nice > nicely

استثنائات :

حقیقتاً True > truly

کاملاً Whole > wholly

2. هرگاه صفتی به y ختم شود و قبل از حرف y ، حرف بی صدا داشته باشیم ، هنگام افزودن ly ، y به i تبدیل میشود. مثال :
Easy > easily
Lucky > luckily
Angrily, happly, heavily
3. اگر صفتی به le ختم شود ، برای ساختن قید باید le را به ly تبدیل کنیم .
Possible > possibly
Comfortable > comfortably
Probably , reasonably , sensibly , terribly

4. صفاتی که به ic ختم میشوند ، برای ساختن قید باید ic را به ically تبدیل کنیم. مثال :
به طور چشمگیری Dramatic > dramatically

Automatically به طور خودکار

scientifically به طور علمی

استثناء :

Public > publicly
 

پارسا مرزبان

متخصص بخش ادبیات
درود مهسا جان

می دانم که این را
نباید در اینجا بنویسم ولی نمی توانم ننویسم!
برای همه-ی جستارهای بسیار خوب شما سپاسگزارم!


دست مریزاد نازنین!

28921482491897717.jpg

 
بالا