• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

کلاس درس زبان انگلیسی

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس چهل و یکم : آشنایی با قید تعجبی ( قسمت دوم )

نکته 2 :صفاتی که به ly ختم میشوند با فرمول زیر به قید تبدیل میشوند.

In a …… manner/ way

Friendly صمیمی

Lovely جذاب


Deadly مرگبار


In a Friendly manner/ way صمیمانه

In a Lovely manner/ way به طور جذاب

In a Deadly manner/ way به طور مرگبار




نکته 3 : ترتیب قیود در جمله



1)
قید زمان + قید مکان + قید حالت + مفعول + فعل اصلی + قیدتکرار + فعل کمکی + فاعل



She can often do her homework carefully at home every day
.



چنانچه به جای فعل اصلی فعل to be داشتیم،از فرمول زیر استفاده می کنیم:
2)
قید زمان + قید مکان + قید تکرار + فعل to be + فاعل

He is always at school on Sundays
.



اگر قیود همگی بعد از فعل اصلی بیایند ، ترتیب آنها متفاوت خواهد بود. یعنی :
3)
قید زمان + قیدتکرار + قید حالت + قید مکان + فعل + فاعل

He went there secretly twice a day last week.




توجه داشته باشید که قید زمان قبل از قید حالت در جمله به کار می رود که آن جمله دارای یک فعل حرکتی ( مانندِ go , come , arrive ) باشد.



  • قیود مکان می توانند به جهت ( مانند backward ) یا جایگاه ( مانند in Tehran ) اشاره نمایند. معمولا قیود جهت قبل از قیود جایگاه می آیند. مثال :

I went to school in York.


هنگامی که دو قید جایگاه داشته باشیم ،از کوچک به بزرگ مرتب می کنیم.

I studied in a drama school in Madrid.



  • در پاسخ های کوتاه قید قبل از فعل کمکی استفاده میشود. مثال :

”Are you happy?” “I certainly am.”



  • در جملات منفی ، با توجه به معنی جمله ، برخی قیود قبل از not و برخی دیگر بعداز not می آیند. مثال :

I certainly do not agree.

من به طور قطع موافق نیستم.

I do not often have headache.


من اغلب سردرد ندارم.


برخی قیود را میتوان در هر دو جایگاه به کار برد. البته باید به تفاوتی که در معنا ایجاد میشود ، توجه نمود. مثال :
I don’t really like her.

من او را خیلی دوست ندارم.

I really don’t like her.

من واقعا او را دوست ندارم.

 
آخرین ویرایش:

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس چهل و یکم : آشنایی با قید تعجبی ( قسمت سوم )

نکته 4 : چنانچه قیود و عبارات قیدی زیر در ابتدای جمله بیایند ، ساختار جمله به فرم سوالی خواهد بود.


1. قیود نفی :no , not , never , neither

In no / neither case can an exception be made .


به هیچ وجه نمی توان استثنایی قائل شد.

Never have I seen such a stupid person.


من هرگز چنین فرد کودنی ندیده ام.


Not until he lost all his money did he stop gambling.

او تا موقعی که تمام پولهایش را از دست داد ، قمار بازی را کنار نگذاشت.


2. قید نفی تقریبی :
Rarely به ندرت

Seldom به ندرت

Scarcelyبه زحمت ، به سختی

Little خیلی کم ، اصلا


Hardly به زحمت ، به سختی


Barely به زحمت ، به سختی


Seldom / rarely

Seldom / rarely has anyone succeeded in this kind of business.

به ندرت کسی در این نوع کار موفق شده است.

Little did she realize how much she would miss her native country.

او اصلا نفهمید که چقدر دلش برای سرزمین مادریش تنگ خواهد شد.


3. عبارات قیدی با only

Only after an operation will he be able to walk again.
تنها پس از یک عمل جراحی قادر به راه رفتن خواهد بود.

4. عبارات قیدی با so

So greatly did he admire the beautiful actress that he asked her to marry him.
او آن هنرپیشه زیبا را آنقدر تحسین میکرد که عاقبت از او تقاضای ازدواج نمود.



5. عبارات قیدی مکان


Among those percent were the president and his wife.
در بین حضار ، رئیس جمهور و همسرش نیز بودند.



نکته 5 : در جملات انگلیسی فعل و مفعول معمولا از هم جدا نمیشوند. بنابراین قیود را نباید بین فعل و مفعول آورد. مثال :

I like skiing very much. ( جمله صحیح است. )
I very much like skiing. ( جمله صحیح است. )
I like very much skiing. ( جمله غلط است. )


نکته 6 : قیود تکرار معین معمولا در وسط جمله به کار نمی روند. آنها را عموما در پایان جمله قرار می دهند. مثال :

Hourly ساعتی یک بار
Daily روزانه
Twice a week دو بار در هفته
Again دوباره

Milk is delivered daily.
شیر به طور روزانه تحویل داده میشود.
We have meetings monthly.
ما ماهانه جلسه داریم.




 
آخرین ویرایش:

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس چهل و یکم : آشنایی با قید تعجبی ( قسمت چهارم )

نکته 7 : قیودی که احتمال وقوع فعل را نشان می دهند معمولا در انتهای جمله به کار نمی روند. قیود probably ( احتمالا ) ، certainly ( مطمئنا ) ، definitely ( قطعا ) در وسط حمله ( قبل از فعل اصلی و در جملات منفی قبل از فعل کمکی منفی ) و قیود perhaps ( شاید ) و surely ( حتما ، مسلما ) در ابتدا جمله به کار می روند. مثال :


We probably won’t get there in time.


ما احتمالا به موقع آنجا نخواهیم رسید.


They’ve probably forgotten the time.


آنها احتمالا زمان را از یاد برده اند.


I definitely saw a flash of lighting.


من قطعا درخشش صاعقه را دیدم.


Perhaps we’re going to have a storm.


شاید هوا طوفانی شود.


Surely you don’t think he can do the job.


حتما فکر نمی کنید که او بتواند کار را انجام دهد.



نکته 8 : برخی از قیود تکرار را می توان در ابتدا یا انتهای جمله هم نوشت. مثال :
Occasionally I try to write poems.


هراز گاهی سعی می کنم شعر بنویسم.


Sometimes we have parties in the garden.


گاهی اوقات در آن باغ مهمانی می دهیم.


They have trouble with their television set often / sometimes.


آنها اغلب / گاهی اوقات با تلویزیونشان مشکل دارند.


توجه داشته باشید که قیود تکرار always و never در ابتدای جمله نمی آیند، مگر آنکه جمله به صورت امری باشد. Never در انتهای جمله جمله به کار نمی رود اما always گاهی در آنجا ظاهر میشود. مثال :
Always remember to smile.


همیشه لبخند زدن را به یاد داشته باشید.


Never speak to me like that again.


هرگز دوباره اینگونه با من صحبت نکن.



 

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس چهل و یکم : آشنایی با قید تعجبی ( قسمت پنجم )

نکته 9 :
برخی قیود با وجود شباهت ظاهری معنای متفاوتی دارند. مثال :

Hard/hardly = سخت / به سختی



I tried hard but I didn’t succeed.




من سخت تلاش کردم اما موفق نشدم.




She spoke so quietly that I could hardly hear her.




او انقدر آرام صحبت میکرد که من به سختی( به زحمت ) می توانستم صدایش را بشنوم.




I’ve got hardly any money left. ( hardly any = very little , almost none )




تقریباهیچ پولی برایم باقی نمانده است.




Hardly any = تقریبا هیچ ، بسیار کم



همانطور که ملاحظه می کنید قید hard بعد از فعل اما قید hardly قبل از فعل می آید. در ضمن hardly یک قید منفی است و در جملات منفی به کار نمی رود. بنابراین جمله زیر نادرست است :

We couldn’t hardly believe our eyes.




پس برای صحیح نوشتن این جمله می توان به دو شکل جمله را اصلاح نمود :

We could hardly believe our eyes.


We couldn’t believe our eyes.




*********************


Near / nearly = نزدیک/ تقریبا



Luckily I found a phone box quite near.




خوشبختانه یک کیوسک تلفن درهمان حوالی پیدا کردم.




I nearly fell asleep in the meeting. ( nearly = almost)




Nearly = تقریبا




نزدیک بود در جلسه خوابم ببرد.




Nearیک قید مکان است اماNearlyیک قید تشدید کننده محسوب میشود.

*********************


Late / Lately =دیر/ اخیرا




Rachel arrived late, as usual.




راشل طبق معمول دیر رسید.




I’ve been very busy lately. ( lately = recently)




lately = اخیرا




من اخیرا خیلی گرفتار بودهام.




*********************



High / highly =بالا ، فراز/ به شدت ، خیلی




The plane flew high above the couds.




هواپیما بر فراز ابرها پرواز میکرد.




The material is highly radioactive. ( highly = very )




highly = خیلی ، بسیار




آن ماده به شدت رادیو اکتیو است.




*********************


free / freely =رایگان/ آزادانه




We got to the concert free.




ما رایگان وارد کنسرت شدیم.




The animals are allowed to wander freely. (Freely = without paying )




Freely = آزادانه




آن حیوانات مجازند که آزادانه گردش نمایند.

 

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس چهل و یکم : آشنایی با قید تعجبی ( قسمت ششم )

نکته 10 : قیود yet ( هنوز ، تاکنون ) ، lately (اخیرا) ، before ( قبلا ، از قبل ) اغلب بعد از فعل (در آخر جمله) بکار می روند اما گاهی اوقات ممکن است قبل از فعل اصلی ظاهر شوند ، به ویژه زمانی که مفعول به صورت یک عبارت طولانی باشد. مثال :

I haven’t seen him yet / lately / before.


من او را هنوز / اخیرا / قبلا ندیده ام.




He hasn’t yet / lately / before realized the seriousness of the situation.


او هنوز / اخیرا / پیش از این به وخامتِ اوضاع پی نبرده است.




· قیود already( قبلا ، تاکنون ) و finally (بالاخره)اغلب قبل از فعل اصلی می آیند اما ممکن است در آخر جمله نیز بیایند. مثال :
I have finally / already finished the book.


I have finished the book finally / already.


من بالاخره / قبلا آن کتاب را تمام کرده ام.





  • قید yet در جملات منفی استفاده میشود اما already و finally در جملات مثبت به کار می روند. مثال :
    [*]

I haven’t seen him yet.


من هنوز او را ندیده ام.




I have already / finally seen him.


من قبلا / بالاخره او را دیده ام.





  • قیود yet و already در انتهای سوالات مثبت و منفی به کار می روند اما finally در سوالات مثبت قبل از فعل استفاده میشود. مثال :

Have (n’t) you seen him yet / already ?


Have you finally seen him ?




· قید still( هنوز )اغلب قبل از فعل اصلی به کار می رود.

He still works here.


او هنوز اینجا کار می کند.




He is still working here.


او هنوز اینجا مشغول به کار است.




He still doesn’t like it here.


او هنوز اینجا را دوست ندارد.




Does he still work here?
آیا او
هنوز اینجا کار می کند ؟




همانطور که در مثال های فوق مشاهده می کنید ، still در جملات مثبت ، منفی و سوالی به کار می رود. در جملات منفی still قبل از افعال کمکی می آید.
 

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس چهل و یکم : آشنایی با قید تعجبی ( قسمت هفتم )

نکته 11 : قید also ( همچنین ) در وسط جمله ( قبل از فعل اصلی ) می آید ، اما قیود too ( همچنین ) ،as well ( هم ) و either ( هم ، در جملات منفی ) در پایان جمله به کار می روند. مثال :



My mother bakes lovely cakes. She also makes bread.


مادرم کیک های خوبی می پزد. او نان هم درست می کند.




She makes bread, too / as well.


او نان هم درست می کند.




I don’t like him either.


من هم او را دوست ندارم.



نکته 12 :قیود fairly ، quite، rather و pretty همگی یک معنی دارند : " نسبتا " اما تفاوت هایی بین این قیود درجه وجود دارند. محور زیر این تفاوت ها را بهتر آشکار میسازد :
not fairly quite rather / pretty very


nice nice nice nice nice



This film is fairly nice.
این فیلم نسبتا خوب است. ( بد نیست )

This film is quite good.
این فیلم نسبتا خوب است.

This film is rather / pretty good.
این فیلم نسبتا خوب است. ( تقریبا عالی است )


  • قیدrather با prettyمترادف است و بیشتر در انگلیسی غیر رسمی به کار می رود.



  • تنها rather را می توان قبل ازtooو حالت تفضیلی صفات و قیود به کار برد. مثال :


She is rather too sure of herself.


او نسبتا زیاد از خوش مطمئن است.




The journey took rather longer than we expected.


سفر نسبتا بیش از آنچه توقع داشتیم به طول انجامید.



قید quite را نمی توان با صفات تفضیلی استفاده کرد مگر در عبارت quite better

I feel quite better now.


الان حالم خیلی بهتر است. ( کاملا بهبود یافته ام. )





  • قید quite قبل از صفاتی که قابل درجه بندی نیستند به معنی " کاملا " می باشد. مثلا صفت impossible غیر قابل درجه بندی است یعنی ما "غیر ممکن تر" یا "نسبتا غیرممکن" نداریم.
    [*]

It’s quite impossible.


آن کاملا غیر ممکن است.

 

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس چهل و یکم : آشنایی با قید تعجبی ( قسمت هشتم )

برخی صفات غیر قابل درجه بندی عبارتند از :
Alone تنها


Perfect عالی


Brilliant عالی ، بی نظیر


Sure مطمئن


Differentمتفاوت


Wrongغلط


False نادرست


Horrible وحشتناک ، افتضاح


Awful وحشتناک ، خیلی بد


Right درست


Dead مرده


Useless بی فایده


Extraordinary فوق العاده


Hopeless نا امید


Amazingحیرت انگیز


Ridiculous مسخره ، مزخرف


Certain مطمئن


True درست


Dreadful وحشتناک ، افتضاح


Exhausted خسته



I’m quite tired.( quite = fairly )


من نسبتا خسته ام.




I’m quite exhausted. ( quite = completely )


من کاملا خسته ام.




It’s quite surprising. ( quite = fairly / rather )


آن نسبتا حیرت انگیز است.




It’s quite amazing. ( quite = completely )


آن کاملا حیرت انگیز است.




با برخی صفات هر دو معنی quite ( نسبتا ، کاملا ) برداشت می شود. در اینجا تکیه و لحن گوینده مشخص میسازد که کدام معنی مد نظر است. مثال :
The exam was quite difficult.


امتحان نسبتا سخت بود.




The exam was quite difficult.


امتحان بسیار سخت بود.



همانطور که ملاحظه می کنید ، چنانچه تکیه گوینده بر کلمه quite باشد معنای " نسبتا " و اگر تکیه وی بر صفت یا قید بعد از خود باشد مفهوم " کاملا" استنباط میشود.


  • هر دو قید quite و rather قبل از حروف تعریف (a , an ,the ) و قبل از فعل اصلی به کار می روند. مثال :

You are going quite the wrong way.


تو مسیر کاملا نادرستی را در پیش گرفته ای.




It’s quite an old house.


آن یک خانه نسبتا قدیمی است.




Sorry _ I quite forgot.


متاسفم _ به کلی فراموش کردم.




I rather enjoy doing nothing.


من از بیکاری نسبتا لذت می برم.




It’s rather a good idea. (It’s a rather good idea.)


آن ایده نسبتا خوبی است.




That’s rather a nuisance.


آن تا حدودی مایه دردسر است.




That’s rather the impression I wanted to give.


آن تا حدودی همان ایده ای است که می خواستم ارائه دهم.




با توجه به سه مثال آخر ، اگر قبل از اسم صفتی بیاید ، a/an می توانند قبل یا بعد از rather به کار روند. اما چنانچه صفتی قبل از اسم نیاید ، a/an فقط بعد از rather استفاده میشوند. حرف تعریف the بعد از rather می آید نه قبل از آن.

در ضمن حروف تعریف ، قبل از fairly و pretty به کار می روند. مثال :

It’s a fairly easy book.


آن یک کتاب نسبتا آسان است.




This is the pretty small house I was talking about.


این همان خانه نسبتاکوچکی است که درباره اش حرف می زدم.



 

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس چهل و دوم : آشنایی با مقایسه قیود ( درجه مطلق ، تفضیلی ، عالی ) _ قسمت اول

1. درجه مطلق ( حالت تساوی )
as + قید + as



I work as hard as you do.


من به سختی تو کار می کنم.




He doesn’t drive so/as carefully as I/me.


او به اندازه من با دقت رانندگی نمی کند.




********************


2. درجه تفضیلی
الف : er + than + قید


برخی از قیود فرمی مشابه با صفات دارند. این قیود همگی یک بخشی هستند (غیراز early) و در حالت تفضیلی er می گیرند. مثال :

High – fast – soon – early – late – hard – long – near




در انگلیسی غیررسمی
: slow – loud – quick - cheap



Can you come earlier ?


می توانید زودتر بیایید ؟




I work harder than you do.


من سخت تر از تو کار می کنم.




Please talk louder.


لطفا بلندتر حرف بزن.




You should drive slower in fog.


شما باید در مه آهسته تر رانندگی کنید.




Try to get home sooner.


سعی کن زودتر به خانه برسی.




ب: than + قید + more



قیود بیش از یک بخش ( که معمولا با افزودن ly به صفت ساخته میشوند ) در حالت تفضیلی more می گیرند. مثال :

I drive more carefully than him.


من محتاطانه تر از او رانندگی می کنم.




I must exercise more often.


من باید بیشتر بازی کنم.



 

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس چهل و دوم : آشنایی با مقایسه قیود ( درجه مطلق ، تفضیلی ، عالی ) _ قسمت دوم

1. درجه عالی
est+قید+The



قید+The + most



قیودی که در حالت تفضیلی
er می گیرند ، در حالت عالی est می گیرند و قیودی که در حالت تفضیلی more می گیرند در حالت عالی با most همراه می شوند. همانند صفات عالی ، قبل از قیود عالی ، the می آوریم. مثال :

He acted the quickest.

او از همه سریع تر اقدام کرد.




The longest I can stay is three hours.

طولانی ترین زمانی که می توانم بمانم سه ساعت است.




Of all the players it was john who planned his tactics the most carefully.

در میان همه بازیکنان این جان بود که در طراحی تاکتیک هایش بیشترین دقت را داشت.



توجه داشته باشید که قیود عالی به کرات مورد استفاده قرار نمی گیرند. اما اغلب از فرمول زیر بهره می گیریم :

than ever / anyone / anything + قید تفضیلی


مثال :

You can do the job better than anyone can.

شما می توانید این کار را بهتر از هر کسی انجام دهید.




نکته 1 : تعدادی از قیود تفضیلی و عالی که فرم های بی قاعده دارند عبارتند از :

قید عالی



[TD]
قید تفضیلی


[/TD]
[TD]
قید مطلق


[/TD]

[TR]
[TD="width: 205"]
The best


[/TD]
[TD="width: 205"]
better


[/TD]
[TD="width: 205"]
well


[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="width: 205"]
The worst


[/TD]
[TD="width: 205"]
worse


[/TD]
[TD="width: 205"]
Badly


[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="width: 205"]
The most


[/TD]
[TD="width: 205"]
more


[/TD]
[TD="width: 205"]
Much


[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="width: 205"]
The least


[/TD]
[TD="width: 205"]
less


[/TD]
[TD="width: 205"]
Little


[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD="width: 205"]
The farthest / the furthest


[/TD]
[TD="width: 205"]
Farther / further


[/TD]
[TD="width: 205"]
far


[/TD]
[/TR]







مثال :
Roy studied the least of all.

" روی " از همه کمتر درس خواند.




You speak English worse than I do.

تو انگلیسی را بدتر از من صحبت می کنی.




They arranged a competition to see who could throw (the) farthest.


آنها مسابقه ای ترتیب دادند تا ببینند چه کسی می تواند دورترین پرتاب را داشته باشد.




The police decided to investigate further.

افراد پلیس تصمیم گرفتند بیشتر تحقیق کنند.




نکته 2 : قیود تفضیلی در دو ساختار زیر به کار می روند :

………………….. قید تفضیلی +the , …………………. قید تفضیلی + the



مثال :
The harder I try, the worse I seem to do.

به نظر می رسد هر چه سخت تر تلاش می کنم کارم را بدتر انجام می دهم.




The more carefully you do it, the better it will be.

هر چه با دقت بیشتری آنرا انجام دهید ، بهتر خواهد بود.





قید تفضیلی+ and+قید تفضیلی ..................



مثال :
As the exams got nearer , he worked harder and harder.

همچنان که امتحانات نزدیک تر می شدند ، او پیوسته سخت تر کار می کرد.




He is driving more and more carefully.

او بیش از پیش با دقت رانندگی می کند.




[HIGHLIGHT]
:نیش::6:پایان مبحث قیود:هنگ::23:
[/HIGHLIGHT]
 
آخرین ویرایش:

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس چهل و سوم : آشنایی با مکالمه مقدماتی ( قسمت اول )

در این درس میخوام کمی هم به مهارت گفتاری یا Speaking بپردازم .:نیش: در ابتدا میخوام توضیح بدم که چه جوری خودتونو به زبان انگلیسی و خیلی ساده معرفی کنید ...
مثال :
My name is Mahsa. I'm 20 years old.I live in Behbahan. I have 2 sisters and 1 brother. I've married two years ago. I love my family. I have a lot of friends. My favorite sports are Skiing and Bike riding. I wear glasses most of the time



من مهسا هستم ( اسم من مهسا است ).من 20 سال سن دارم. در بهبهان زندگی می کنم. 2 خواهر و 1 برادر دارم. دو سال است که ازدواج کرده ام. دوستان بسیاری دارم. ورزش های مورد علاقه ام اسکی و دوچرخه سواری است. من بیشتر اوقات عینک میزنم.

نکات قابل توجه :

My name is Mahsa

جمله بالا به منظور بیان نام خود به کار می رود و می توان به جای آن از جمله زیر استفاده نمود :


I'm Mahsa

دقت کنید که هنگام نوشتن نام خود حرف اول آنرا به صورت بزرگ ( Capital Letter ) بنویسید.:شاد:

کلمه glassesهنگامی که جمع بسته میشود به معنی عینک است و همراه با فعل wear در جمله به کار می رود و با یکدیگر معنای عینک زدن را میدهد.



ممنون از توجهتون
 
آخرین ویرایش:

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس چهل و سوم : آشنایی با مکالمه مقدماتی ( قسمت دوم )

حال کمی در گفتار فراتر می رویم . تصور کنید نام شما Jack است و به یک مهمانی دعوت شده اید که تاکنون نرفته اید و کسی را در جمع نمی شناسید . چه می کنید ؟ چه میگویید ؟ چه سوالاتی می پرسید ؟
حال به مکالمه زیر توجه کنید :

Jack is entering the party.
جک در حال وارد شدن به مهمانی است.


Host : Hello. You're welcome
میزبان : سلام. خوش اومدید.
Jack : Oh, Hi.Thank you
جک : آه سلام. ممنون.
Host : Excuse me. what is your name ?
میزبان : ببخشید. اسمتون چیه ؟
Jack : Sorry. I didn't introduce myself. I'm Jack Sheperd .And you ?
جک : معذرت میخوام. من خودمو معرفی نکردم. من جک شپرد هستم. و شما ؟
Host : My name is Elena Gilbert. Nice to meet you
میزبان : من النا گیلبرت هستم. از آشنایی با شما خوشحالم.
Jack : Nice to meet you ,too
من هم از آشنایی شما خوشحالم.
Host : Are you enjoying the party Jack ?
میزبان : از مهمونی لذت میبری جک ؟
Jack : Well, Actually I just arrived.
جک : خب در واقع من تازه رسیدم.
Host : Oh, so you didn't meet anyone here yet
میزبان : آه پس هنوز کسی رو ملاقات نکردی.
Jack : Yes, that's right
جک : بله درسته.
Host : Then do you want me to show you around here ?
میزبان : پس میخوای بهت این اطراف رو نشون بدم ؟
Jack : Sure. why not
جک : البته . چرا که نه.
Host : Cool. Let's go.

میزبان : خوبه . بزن بریم.
Jack : Ok
جک : باشه.

 

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس چهل و سوم : آشنایی با مکالمه مقدماتی ( قسمت سوم )

حال فرض کنید نام شما جک است و منتظر یکی از دوستانتان برای ملحق شدن به شما هستید ... پس به مکالمه زیر که قسمت نخست آن به نقل از راوی است توجه کنید :


Jack is waiting for his friends. He looks at his watch every 2 minutes. He is a little anxious. He hates when somebody comes late to see him.
جک منتظر دوستانش است. او هر دو دقیقه به ساعتش نگاه می کند. او کمی عصبی است. او از این متنفر است که زمانی کسی برای دیدنش دیر می آید.


Jack : wow. it's boring to stand here for a long while.
وای. اینجا ایستادن برای یه مدت طولانی کسل کننده است.

Finally his friends arrive after half an hour. they are relax and they don't feel guilty about it. Jack is really angry and they know it.
بالاخره دوستانش بعد از نیم ساعت میرسند. اونا راحت و ریلکس هستن و احساس مقصر بودن در این مورد نمی کنند.


**********************************

Jack: Oh, come on men . why are you so late ? I'm waiting here for half an hour.
جک : آه یالا رفقا . چرا شما انقدر دیر کردید ؟ من نیم ساعته که اینجا منتظرم.

Johny : Hi , Jack. Sorry boy. We had to pick her first. Then one of the tires got flat. It was a disaster for us
جانی : سلام جک. متاسفم پسر. ما باید اول اون ( سوزان ) رو سوار میکردیم. بعدش یکی از لاستیک های ماشین پنچر شد. برامون فاجعه ای بود.

Jimmy : Hi ,Jack. You look so angry. Be polite in front of this lady. I want to introduce my friend to you. This is Suzan. And Suzan This is our old friend Jack
جیمی : سلام جک. خیلی عصبانی به نظر میای. جلوی این خانم مودب باش. میخوام دوستم رو بهت معرفی کنم. ایشون سوزان است. و سوزان ایشون دوست قدیمی مون جک است.

Suzan : Hi, nice to meet you Jack.
سوزان : سلام ، از آشنایی با شما خوشحالم.

Jack : Hi Suzan. Me ,too
جک : سلام سوزان. منم همینطور.


Jimmy : So let's go shopping first.
جیمی : پس بیاید اول بریم خرید.

Suzan : That's a great idea. I love shopping.
سوزان : فکر خیلی خوبیه. من عاشق خرید کردنم.

Johny : What do you want to buy ?
جانی : چی میخواید بخرید ؟

Jimmy : Every thing. you can buy whatever you need
همه چی. تو میتونی هرچی نیاز داری بخری.


همونطور که در مکالمه دیدید ، این روش یکی از روش های معرفی دوستان جدید به دیگران به شمار میره و میشه گفت این روشی متداول برای معرفی است.
 

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس چهل و سوم : آشنایی با مکالمه مقدماتی ( قسمت چهارم )

در این قسمت سعی دارم کمی به مکالمه ای که شامل سوالات پرسشی
(Wh Questions ) با استفاده از کلمات پرسشی است ، بپردازم ...

بر فرض اینکه نام شما "جک" است به مکالمه تلفنی زیر با یکی از دوستانتان به نام "سم" توجه کنید :

?Sam : Hi Jack. How are you
سم : سلام جک. چطوری ؟

.Jack : Hey Sam. I'm Fine, Thanks
جک : سلام سم. خوبم مرسی.

?Sam: Are you free this evening
سم : امروز عصر بیکاری ؟

?Jack : I think so. Why
جک : آره به گمونم . چرا ؟

.Sam : Well, I was tired of being home. So i decided to go out
سم : خب من از خونه موندن خسته شدم و تصمیم گرفتم برم بیرون.

?Jack : Yeah. me ,too. Where do you wanna go
جک : آره منم همینطور. کجا میخوای بری ؟

.Sam : I was thinking of going to the cinema
سم : داشتم در مورد سینما رفتن فکر میکردم.

?Jack : Well, that's not bad. I wanna come with you.Who else
جک : خب ، بدک نیست. منم میخوام باهات بیام. دیگه کیا میان ؟

.Sam: No body yet.But you can tell your friends to come with us
هنوز هیچ کس. اما تو میتونی به دوستات بگی تا با ما بیان.

?Jack: OK. And What time does the movie begin
جک : باشه. و چه ساعتی فیلم شروع میشه ؟

.Sam : I checked it. It starts at 8:30. So we should be there at 8:15
سم : من چکش کردم. فیلم ساعت هشت و نیم شروع میشه. پس ما باید هشت و ربع اونجا باشیم.

.Jack: That's OK. I'll call my friends and let you know about it
جک : اشکال نداره. من به دوستام زنگ میزنم و بهت خبر میدم.

.Sam: OK. See you later. Bye
سم : باشه. می بینمت. خداحافظ.

.Jack : Bye
جک : خداحافظ.


 

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس چهل و چهارم : آشنایی با زمان ها:نیش:


تعریف فعل : فعل کلمه ای است که بر انجام گرفتن کاری یا وجود داشتن حالتی در گذشته ، حال یا آینده دلالت دارد.مثال :
They eat dinner at 8.
آنها ساعت 8 شام می خورند.
به طور کلی زمان ها در زبان انگلیسی به 4 گروه تقسیم میشوند :
1. حال
2. گذشته
3. آینده
4. آینده در گذشته
هر زمان دارای 4 حالت میباشد :
1. ساده
2. استمراری
3. کامل
4. کامل استمراری
پس به طور خلاصه در زبان انگلیسی 16 زمان وجود دارد که در این مبحث ( زمان ها ) و درس های آتی به بررسی آنها خواهیم پرداخت.
 

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس چهل و پنجم : آشنایی با زمان حال ساده (Simple Present Tense)

ساختار :
.... + فعل ساده ( مصدر بدون to ) + فاعل




اگر فاعل سوم شخص مفرد باشد ، فعل s میگیرد. مثال :

I work من کار می کنم


You work تو کار می کنی


He works او کار می کند


She works او کار می کند


It works آن کار می کند


We work ما کار می کنیم


You work شما کار می کنید


They work آنها کار می کنند




اگر فعلی به حروف z ،x،o،s،sh و ch ختم شود ، در سوم شخص مفرد es می گیرد. مثال :

I go می روم


You go می روی


He goes میی رود


She goes می رود


It goes می رود


We go می رویم


You go می روید


They go می روند



My father teaches English.


پدرم انگلیسی تدریس می کند.




She washes the dishes.


او ظرف ها را میشوید.




He fixes bicycles.


او دوچرخه تعمیر می کند.




A bee usually buzzes.


یک زنبور معمولا وزوز می کند.




Jane often passes her exams.


جین اغلب در امتحاناتش قبول میشود.




اگر فعلی به حروف y ختم شود و قبل از y حرف بیصدا داشته باشیم، y را بدل به i کرده و سپس es را به آخر فعل می افزاییم. مثال :

I study مطالعه می کنم


You study مطالعه می کنی


He studies مطالعه می کند


She studies مطالعه می کند


It studies مطالعه می کند


We study مطالعه می کنیم


You study مطالعه می کنید


They study مطالعه می کنند




نکته : افعال be و have جزء استثنائات هستند.
I amهستم


You areهستی


He isهست


She isهست


It isهست


We areهستیم


You areهستید


They areهستند


**********************


I haveدارم


You haveداری


He hasدارد


She hasدارد


It hasدارد


We haveداریم


You haveدارید


They haveدارند



 

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس چهل و ششم : آشنایی با طرز سوالی کردن زمان حال ساده به وسیله Do وDoes

ساختار به صورت زیر به ترتیب از راست به چپ می باشد :
Do+ فاعل+فعل ساده + ... ؟


Does+ فاعل سوم شخص مفرد + فعل ساده + ... ؟



برای سوالی کردن جملات حال ساده ، فعل کمکی Do را در ابتدای جمله می اوریم. اگر فاعل ، سوم شخص مفرد باشد به جای Do از Does استفاده می کنیم و سپس s یا es را حذف می کنیم. اگر در جمله فعل be داشته باشیم ، نیازی به افعال کمکی Do و Does نداریم. کافی است که آن فعل be را به اول جمله منتقل کنیم.

1. They write.

Do they write?

2. She has a comb.

Does she have a comb?

3. He is at home.

Is he at home?

4. I do my homework every day.

Do I do my homework every day?


نکته :have ( داشتن ) وhas( دارد ) را میتوان به اول جمله نیز منتقل کرد. این نحوه سوالی کردن در قدیم متداول بوده و اکنون نیز در انگلیسی رسمی به چشم میخورد. مثال :
Has she a comb ?

Have you any brothers ?




در انگلیسی بریتانیایی به جای haveوhasبه معنی " داشتن " از have got و has got ( اغلب به فرم مخفف ) استفاده می نمایند.
I’ve got دارم

You’ve got داری

He’s got دارد

She’s got دارد

It’s got دارد

We’ve got داریم

You’ve got دارید

They’ve got دارند




برای سوالی کردن این گونه جملات ،haveوhasبه ابتدای جمله منتقل میشوند. مثال :

1. You’ve got a problem.

Have you got a problem ?

2. Her room’s got two windows.

Has her room got two windows ?


 
آخرین ویرایش:

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس چهل و هفتم : آشنایی با طرز تلفظ صداها و فونتیک کلمات انگلیسی به صورت آنلاین و تصویری همراه با مثال


جهت مشاهده و یادگیری روی لینک زیر کلیک کنید :

سایت منبع

 
آخرین ویرایش:

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس چهل وهشتم : آشنایی با طرز منفی کردن زمان حال ساده





+ فعل ساده +
don’t+ فاعل



+ فعل ساده + doesn’t + فاعل سوم شخص مفرد




برای منفی کردن جملات حال ساده ، فعل کمکی don’tرا قبل از فعل ساده می آوریم. اگر فاعل ، سوم شخص مفرد باشد از فعل کمکی doesn’t استفاده می کنیم و سپس s یا es فعل را حذف می کنیم.

اگر در جمله فعل be داشته باشیم ، دیگر نیازی به don’tوdoesn’tنیست و فقط بعد از آن not می آوریم. مثال :

1. They walk.

آنها پیاده روی می کنند.

They don’t walk.

آنها پیاده روی می کنند.

2. Mina has a bag.

مینا یک کیف دارد.

Mina doesn’t have a bag.

مینا کیف ندارد.

3. Mehdi is a student.

مهدی یک دانش آموز است.

Mehdi is not a student.

مهدی دانش آموز نیست.

4. I do my homework every day.

من هر روز تکالیفم را انجام می دهم.

I don’t do my homework every day.

من هر روز تکالیفم را انجام نمی دهم.


*************

I am not = I’m not

You are not = you’re not = you aren’t

He is not = he’s not = he isn’t

She is not = she’s not = she isn’t

It is not = it’s not = it isn’t

We are not = we’re not = we aren’t

You are not = you’re not = you aren’t

They are not = they’re not = they aren’t

*************************


نکته : have got و has got به صورت haven’t got و hasn’t got منفی می شوند. مثال :
1. I’ve got a watch.

من یک ساعت دارم.

I haven’t got a watch.

من یک ساعت ندارم.

********

2. He’s got a notbook.

او یک دفتر یادداشت دارد.

He hasn’t got a notbook.

او یک دفتر یادداشت ندارد.


جملات دارای have و has را میتوان با آوردن not بعد از این افعال یا به فرم مخفف یعنی haven’t وhasn’t منفی کرد ( در قدیم / در انگلیسی رسمی ). مثال :
1. Amir has an umbrella.

امیر یک چتر دارد.

Amir has not / hasn’t an umbrella.

امیر چتر ندارد.

2. We have a car.

ما یک ماشین داریم.

We have not / haven’t a car.

ما ماشین نداریم.



 
آخرین ویرایش:

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس چهل ونهم : آشنایی با طرز سوالی منفی کردن زمان حال ساده




برای سوالی منفی کردن جملات حال ساده به دو طریق عمل می کنیم :

1. افعال کمکی don’t و doesn’t را در ابتدای جمله می آوریم.
2. افعال کمکی do و does را در ابتدای جمله آورده و سپس not را بعد از فاعل می نویسیم. ( روش دوم رسمی تر است. ) یعنی :
?... + فعل ساده + فاعل / فاعل سوم شخص مفرد + Don’t / Doesn’t


?... + فعلساده + not + فاعل / فاعل سوم شخص مفرد+ Do / Does



در مورد جملات دارای be نیازی به افعال کمکی نداریم. مثال :
1. They think.

آنها فکر می کنند.


Don’t they think? /Do they think?

آیا آنها فکر نمی کنند ؟


2. She has a ruler. = she’s got a ruler.

او یک خط کش دارد.


Doesn’t she have a ruler? = Hasn’t she got a ruler?

Does she not have a ruler? = Has she not got a ruler?
Hasn’t she a ruler? = has she not got a ruler?

(در قدیم / انگلیسی رسمی )آیا او خط کش ندارد ؟


3. You are at home.

شما در خانه هستید.


Aren’t you at home? / Are you not at home ?

آیا شما در خانه نیستید ؟


4. I am ready.

من آماد ه ام.


Am I not ready?

آیا من آماده نیستم؟


در مثال شماره 4 چون amn’t در زبان انگلیسی نداریم با روش دوم ، سوالی منفی کردیم.

نکته : جملات سوالی منفی را هنگامی مطرح می نماییم که انتظار شنیدن پاسخ مثبت را داشته باشیم. لذا این جملات برای دعوت از اشخاص ، ابراز تعجب و انتقاد کردن به کار می روند. مثال :



?Can’t you come on Wednesday
نمیتوانید چهارشنبه بیایید ؟ ( دعوت )

?Isn’t it a lovely day
روز زیبایی نیست ؟ (ابراز تعجب )

?Hasn’t Albert telephoned yet
آلبرت هنوز تلفن نکرده است ؟ ( انتقاد )

 
آخرین ویرایش:

BLaDe

متخصص بخش زبان
درس پنجاهم : آشنایی با طرز پاسخ دادن به جملات پرسشی در زمان حال ساده




همانطور که می دانید دو نوع پاسخ داریم :



الف ) پاسخ کوتاه :
فعل کمکی مثبت + ضمیر فاعلی +Yes


فعل کمکی منفی مخفف + ضمیر فاعلی +No



نکته :
در مورد جملات دارای افعال to be ، به جای فعل کمکی از همان مشتقات to be استفاده می شود.

ب ) پاسخ بلند ( کامل ) : ابتدا همان پاسخ کوتاه را می نویسیم و سپس با استفاده از کلمات موجود در سوال آن را تکمیل می نماییم. توجه داشته باشید که در پاسخ بلند مثبت ، افعال کمکی do و does حذف می شوند. چون جمله مثبت نیازی به فعل کمکی ندارد. مثال :



1. Do they play football?

آیا آنها فوتبال بازی می کنند؟

Yes, they do. They play football.

بله، بازی می کنند. آنها فوتبال بازی می کنند.

No, they don’t. They don’t play football.

خیر، بازی نمی کنند. آنها فوتبال بازی نمی کنند.

*****************

2. Does she have a comb?

Yes, she does. She has a comb.

No, she doesn’t. She doesn’t have a comb.

*****************

3. Have you got a pen?

Yes, I have. I’ve got a pen.

No, I haven’t. I haven’t got a pen.

*****************

4. Do you do your homework every day?

Yes, I do. I do my homework every day.

No, I don’t. I don’t do my homework every day.

*****************

5. Isn’t Ali a good student?

Yes, he is. He is a good student.

No, he isn’t. He isn’t a good student.




 
آخرین ویرایش:
بالا