:. از الفـــ تا الفـــــ .:

[baroon]

ای دلبر ما مباش بی دل برِ ما
یک دل برِ ما به که دوصد دلبر ما

نه دل برِ ما نه دلبر اندر برِ ما
یا دل برِ ما فرست یا دلبر ما​

 

[fatemeh]

آرزویم این است ...

که بهاری بشود روز و شبت...

که ببارد به تمام رخ تو ، بارش لحظه ی شادی و شعف ...

و من از دور ببینم که پر از لبخند است ،

چشم و دنیا و لبت ..​

 

[fatemeh]

ای راحت و آرام جان با روی چون سرو روان​

زینسان مرو دامنکشان کارام جانم می‌بری

امیر خسرو دهلوی​

 

[fatemeh]

امسال اگه خوب نبودم، رفیق حلالم میکنی؟

گذشته رو پاک میکنی؟ نگاه به حــالم میکنی ؟​

 

[asl_davood]

اندر دل من مها دل‌افروز توئی


یاران هستند لیک دلسوز توئی




شادند جهانیان به نوروز و به عید


عید من و نوروز من امروز توئی

 

[fatemeh]

ای روح بهشتی بفشان بال بر افلاک​

شاهین نشنیدم که اسیر قفس افتاد
​

​

​

شهریار​

​

 

[fatemeh]

اگر نبود نسیم زلف خوبان
نروید گلبنی بر جویباری

وگر سودای گلرویان نباشد​

نخواند بلبلی بر شاخساری



خواجوی کرمانی​

 

[fatemeh]

این که دانی چه کسی قفل تو را بسته ، چه سود​

که کلید همه شان ، پیش خداست


​

​

محمد علی بهمنی​

 

[fatemeh]

از آسمان به دامنم افتاده آفتاب؟​

یا چون گل از بهشت خدا چیده ام تو را

قیصر امین پور​

 

[fatemeh]

از هر نظر تو عین پسند دل منی​

هم دیده، هم ندیده، پسندیده ام تو را

​

قیصر امین پور​

​

 

[fatemeh]

از شعر و استعاره و تشبیه برتری​

با هیچ کس به جز تو نسنجیده ام تو را

​

قیصر امین پور​

 

[fatemeh]

از کوری چشم فلک ، امشب قمر اینجاست
​

آری قمر امشب به خدا ، تا سحر اینجاست

آهسته به گوش فلک از بنده بگوئید

چشمت ندود اینهمه ..... یک شب قمر اینجاست



شهریار​

 

[fatemeh]

ایکاش سحر نآید و خورشید نزاید

کامشب قمر اینجا......قمر اینجا .....قمر اینجاست

​

​

​

از: شهریار

​

 

[baroon]

از عشق فقط نشانه ای مانده و بس
یک زمزمه از ترانه ای مانده و بــس

آتشـــکده ای بـود فــروزان در دل
کامروز از آن شـراره ای مانده و بس
​

 

[baroon]

اين ملك كه مي بيني، گاه از تو و گاه از من

جاويد نخواهد ماند، خواه از تو و خواه از من​

 

[baroon]

امشب ای ماه به درد دل من تسکینی
آخر ای ماه تو هم درد من مسکینی

کاهش جان تو من دارم و من می دانم
که تو از دوری خورشید چه ها می بینی

​

 

[baroon]

ای گل که موج خنده ات از سر گذشته است

آماده باش گریه ی تلخ گلاب را
​

​

 

[baroon]

از آن رو شمع از سوز دل پروانه آگه شد

كه گوش عشق می داند زبان بی زبانی را​

 

[شقایق کا]

امد و اتش بجانم کردو رفت
با محبت امتحانم کردو رفت

 

[fatemeh]

ای دوست قبولم کن و جانم بستان
مستم کن و از هر دو جهانم بستان
با هر چه دلم قرار گیرد بی تو
آتش به من اندر زن و آنم بستان...............مولانا​