از دل تا قلم

[khodam]

من دیوانه ام... ” دیوانه ” کسی است که از دانستن و فهمیدن بسیار دیوانه شده او دیوانه نیست عاقلیست در پوست دیوانه . دیوانه آدمی است خود را جدا کرده از جمع ، جمعی که او را درک نمی کنند نه خنده هایش را نه گریه هایش را . او تنهاست ، تنها در مسیری ، مسیری که قصد حرکت در آن را ندارد چون دلیلی برای حرکت ندارد …

 

[khodam]

تمنا
دارم از آسمان
که اگر حتی قطره ای از خوشبختی بارید،برای تو باشد

 

[khodam]

همه چی از دور قشنگه،حتی آدما!نزدیک که میشی گندش درمیاد!

 

[mitra mehr]

[h=6]خسرو شکیبایی می گفت: بعضی وقت ها { روزگار} ؛

یکی طوری می سوزونتت که هزار نفر نمیتونن خاموشت کنن،

بعضی وقت ها یکی طوری خاموشت میکنه که هزار نفر نمیتونن روشنت کنن.

زمانه ایست که خیلی خیلی ، چیزها آنطوری که بود یا باید باشد نیست.

یادش گرامی

 

[پانته آ]

بگذار تمام شعرهایم را
بر دروازه های شهرتان بیاویزم..
تا همگان بدانند
من لیلا ،
مجنون توام !

 

[مهشید]

تنهاییم را به گردن هیچکس نمی اندازم
گردن هیچکس تاب این همه سنگینی را ندارد !

 

[مهشید]

جزر و مد های زیادی آمده اند و رفته اند
مـــــــوج در مـــــــوج
امـــــــــا نمی دانم چرا
هنوز هم بر تن خیس ســــاحل
نام تــــــــــو را می بینمـــــــ ...!

 

[مهشید]

عجـــــــــب طعـــم گسی دارد ..

دروغ هـــــــــايت

وقتـــــــــــی ..

به خورد گوش هــــــــــــايم ميرود

تمام ذهنـــم را جــــــمـــع می کنـــد .. !!!

 

[مهشید]

گـل یا پــوچ؟

دستتــــــ را باز نکن، حســم را تباه مکــن

بگذار فقط تصــــــور کنم ..

که در دستانتــــ

برایـــم کمی عشق پنهـــان است ..

 

[مهشید]

[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]به دلتنگی هایم دست نزن

[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]می شكند بغضــمـــــ یك وقت !!

[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]آنگاه غرقـــــ می شوی

[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]در سیلابـــــ اشكهایی كه

[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]بهانه ی روانــــــ شدنش هستی !! . . .

 

[مهشید]

[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]بیـــا “خــّر” هـــایـت را بگیـــر

[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]دیگـــر تـــوان عبــور دادن آن هـــا را از پــُل نــدارم

[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]وقتــی مــی دانـــم کــه در آخـــر مثــل همیشــه خــواهــی گفــت

[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]“مـــا بــه درد هــم نمــی خــوریــم” .

 

[سیاوش عشق]

وقتی چترت خداست بگذارباران سرنوش هرقدرمیخواهد ببارد

 

[پانته آ]

پناهم ده در آغوشت ، دلم تنگ است

نوازش کن مرا با دست های خیس از عشقت

سرم را سخت در بر گیر

که می خواهم ببارم من به دشت شانه هایت[

 

[مهشید]

کوله بار سفرت رفت و نگاهم را برد نه تو دیگر هستی نه نگاهت

که در ان دلخوشیم سبز شود

سایه می داند که به دنبال نگاهت

همچون ابر سرگردانم

هیچ کس گمشده ام را نشناخت

تابش رایحه ای خبر اورد

کسی در راه است

چشمی از درد و دلم اگاه است

کاش هیچ وفت عشقی متولد نمی شد

که روزی احساس بمیرد

 

[عقاب]

دوست کولبارت را جمع کن

سیلی در راه است

طوفانی در راه است

سیل طوفانی از جنس قلب های شکسته

:گل:

 

[khodam]

پیشانی ام ... چسبیدن به سینــه ات را میخواهد... و چشم هایم خیس کردن پیراهن مردانــه ات را... عجب بغض پرتوقعی دارم... مــن امشـــــب....

 

[khodam]

و سکوت می کنیم ...هم من ، هم تو ! اصلا بیا ... یک خط زیر قانون خط های موازی بنویسیم دو خط موازی هیچوقت به هم نمی رسند اما این دلیل نمی شود همدیگر را دوست نداشته باشند ...

 

[khodam]

منو نمی خواستی ! بتی كه از من ساخته بودی رو میخواستی... واسه همین هر وقت <خودم> بودم... دعوا داشتیم

 

[khodam]

حباب‌ها را دوست دارم با تو صادق هستند میتوانی‌ آن طرفشان را ببینی‌ دلشان هم برای تو میترکد وقتی‌ غصه داری... حباب نباش ولی‌ دل داشته باش

 

[khodam]

گاه آدمی تنهاتر از آنست که سکوتش میگوید دیشب تنهایی ام تا نوک مدادت آمده بود اگر می نوشتی ام! اگر می نوشتی ام! گاه تنهایی تنهاتر از آن است که دیده شود...