• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

جایی برای دلتنگی های تو!

South Boy

متخصص بخش فوتبال
آدما چه ساده عوض میشن :گریه:
ببخشی مدیر بخش که اسپم.شد.واقعا امین جان
آيين عشق بازي دنيا عوض شده است / يوسف و زلخا هم عوض شده است / سر همچنان به سجده فرو برده ام ولي / در عشق سال هاست که فتوا عوض شده است
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
دلم آرام می شود گاهی،
وقتی که ضرب آهنگ تصویرت،
پشت پنجره ی سکوت،
مهر خاموشی به لب می زند.
وقتی حس می کنم که تو هستی.
دلم را با سکوت آرام می کنم گاهی
هر وقت صدا می زنم تو را.
بغض کوچ کرده ام،
خالی می کند حرف در حرف را
تو نمی گویی اما،
می دانم این حس گمنام را
با کسی تقسیم می کنم،
می دانم سکوتم را با دنیای تصویرها
تفسیر می کنم گاهی.
در کنج تنهایی
سکوت
تنها حرف گفتنی است.
دلم را آرام می کنم گاهی
وقتی که حرف می زنم
وقتی که سکوت می کنم گاهی...

 

صاینا

متخصص بخش آموزش خیاطی
وقتی دلتنگ شدی...به یاد بیار کسی رو که خیلی دوستت داره..♥وقتی ناامیدشدی... بیادبیار کسی رو که تنهاامیدش تویی..♥وقتی پراز سکوت شدی...بیادبیار کسی رو که به صدات محتاجه..♥وقتی دلت از غصه شکست...بیادبیار کسی رو که توی دلت یه کلبه ساخته..♥
 

صاینا

متخصص بخش آموزش خیاطی
[h=2]
گفته بودی تا هستی و دنیا پا برجاست


کنارت هستم !


حالا یا من تمام شده ام


یا دنیا به آخر رسیده


چون "تو" نیستی ....

 

صاینا

متخصص بخش آموزش خیاطی
روزگاری تمام نگاهم سوی تو بود...
نمیگویم افسوس...!
امّا گذشت...!!










normal_Avazak_ir-Autumn7.jpg


 

صاینا

متخصص بخش آموزش خیاطی
به راستی چه تلخ است خندان نگه داشتن لبها

در زمان گریستن قلبها!

و تظاهر به خوشحالی در اوج غمگینی،

و چه دشوار و طاقت فرساست

گذراندن روزهای تنهایی.....

در حالی که تظاهر میکنی هیچ چیز برایت

اهمیت ندارد!

اما چه شیرین است در خاموشی و خلوت

به حال خود گریستن.
 

afson.ma

کاربر ويژه
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif] اگر فراموشم کنی

می خواهم بدانی
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]این را که
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]اگر از پنجره
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]به ماه بلورین شاخه سرخ
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]پاییز کند گذر
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif] بنگرم[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]

اگر در کنار آتش
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]دست بر خاکستر نرم
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]برتن پر چروک هیزم سوخته زنم
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]همه چیز مرا به سوی تو می آورد
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]گویی هر آنچه هست
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]رایحه روشنی ورنگ
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]قایق های خردی اند
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]راهی جزیره های تو که چشم براه منند
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]اینک
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]اگر اندک اندک دوستم نداشته باشی
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]من نیز تورا از دل می برم
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif] اندک اندک
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]اگر یکباره فراموشم کنی
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]در پی من نگرد
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]زیرا پیش از تو فراموشت کرده ام
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]اگر توفان بیرق هایی را
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]که از میان زندگیم می گذرند
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]بیهوده ودیوانه بخوانی
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]وسر آن داشته باشی
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]که مرا در ساحل قلبم
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]آنجا که ریشه در آن دوانده ام رها کنی
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]به یاد داشته باش
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]یک روز
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]در لحظه یی
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]دست هایم را بلند خواهم کرد
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]ریشه هایم را به دوش خواهم کشید
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]در جستجوی زمینی دیگر.
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]اما اگر روزی
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]ساعتی
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]احساس کنی که حلاوت جاودانی ات را
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]برای من ساخته اند
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]اگر روزی گلی
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]بر لبانت بروید در جستجوی من
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]آه عشق من زیبای خود من
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]در من تمام شعله ها زبانه خواهد کشید
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]زیرا در درونم نه چیزی فسرده است ونه چیزی خاموش شده
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]عشق من حیات از عشق تو می گیرد محبوبم
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]وتا روزی که تو زنده ای در دستان تو خواهد بود
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]بی اینکه از عشق تو جدا شود.
 

baroon

متخصص بخش ادبیات


نگاهت کافیست تا دوباره در هوای آمدنت بمیرم

تو همیشه دعوتی، رأس ساعت دلتنگی ...!
 

sinareza

متخصص بخش ادبیات
يه وقتايي خودمو بغل مي كنم ... و مي گم : غصه نخور ديوونه !!! من كه باهاتــــــــــم .....
 

مهران1

کاربر ويژه
بیا با من مدارا کن که من مجنونم و مستماگر از عاشقی پرسی بدان دلتنگ آن هستمبیا با من مدارا کن که دل غمگین و جان خستماگر از درد من پرسی بدان لب را فرو بستمبیا از غم شکایت کن که من هم درد تو هستمبیا شکوه از دل کن که من نازک دلی خستمجدایی را حکایت کن که من زخمی آن هستماگر از زخم دل پرسی برایش مرحمی بستممجنونم و مستمبه پای تو نشستمآخر ز بدیهات بیچاره شکستمبرو راه وفا آموز که من بار سفر بستمدگر اینجا نمی مانم رهایی از وفا جستمبرو عشق از خدا آموز که من دل را بر او بستمنمی خواهم تو را دیگر بدان از دام تو رستممجنونم و مستمبه پای تو نشستمآخر ز بدیهات بیچاره شکستممجنونم و دل را به چشمان تو بستمهشیار شدم آخر از دام تو جستممجنونم و مستمعاشقم و خستم​
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
تو ای مرد... این را باور کن که من یک زنم... با همه ظرافت های زنانه و با همه حقوق انسانی...
نمی گویم به من احترام بگذار...می گویم به خودت احترام بگذار...همین...


 

مهشید

کاربر ويژه
شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی تو را با لهجه ی گل های نیلوفر صدا کردم.
تمام شب برای باطراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم.
پس ازِ یک جستجوی نقره ای در کوچه های آبی احساس تو را از بین گل هایی که در تنهایی ام رویید با حسرت جدا کردم
و تو در پاسخ آبی ترین موج تمنای دلم گفتی دلم حیران و سرگردان چشمانی ست رویایی
و من تنها برای دیدن زیبایی آن چشم تو را در دشتی از تنهایی وحسرت رها کردم
همین بود آخرین حرفت و من بعد از عبور تلخ و غمگینت حریم چشمهایم را به روی اشکی از جنس غروب ساکت و نارنجی خورشید وا کردم
نمی دانم چرا رفتی؟
نمی دانم چرا ، شاید خطا کردم
و تو بی آن که فکر غربت چشمان من باشی
نمی دانم کجا ، تا کی ، برای چه ،
ولی رفتی و بعد از رفتنت باران چه معصومانه می بارید
نمی دانم چرا ؟ شاید به رسم و عادت پروانگی مان باز برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم...!!.
 

sinareza

متخصص بخش ادبیات
دلتنگـی، پیچیــده نیســت. / یک دل.. / یک آسمان.. / یــک بغــض .. / و آرزوهــای تـَـرک خـورده ! / به همین ســادگـی ...!
 

baroon

متخصص بخش ادبیات


2441763515_3befc04c66.jpg



دلم تنگ است...
دلم تنگ است برای كودكی هایم
برای شیطنت ها، بی خیالی ها

برای خاطرات تلخ و شیرینی
كه در پَستوی ذهنم
سخت بیدار است

برای آن حیاط و حوض پُر ماهی
برای شمعدانی ها
برای سوسن و یاس و اقاقی ها

برای ظهرِ تابستان و فریاد مدامِ دوره گردِ خسته از تكرار
برای سایه سار سَردرِ بازار

نمكی! نانِ خشكی! كاسه بشقابی!
آهای گل پونه ای، نعنا، لحاف دوزی!

صدای آب حوضی، میر‌‍ِ نوروزی

دلم تنگ است...

برای پِت پِت سازِ كمانِ پنبه زن
فریادِ شوقِ كودكان

در بازیِ لی لی، قایم باشك

دلم تنگ است...
برای پنبه های در هوا افشانِ آن حلاج
كه در گرمای تابستان
فضای كوچه را مانندِ ماهِ بهمن و دی
در لحافِ‌ برف می پوشاند

دلم تنگ است...

دلم تنگ است اما یادها و خاطرات دور
همچنان دربرگ هایی از حریرِ مهر
جایِ شان سبز است
و من باغ دلم را با هوایش تازه می سازم...
 
آخرین ویرایش:

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
این روزهـا كسـی، به خـودش زحمـت نمیدهـد یك نفـر را كشـف كنـد ! زیبـایی هـایش را بیـرون بكشـد ... تلخـی هـایش را صبـر كنـد ... ...آدمهـای ِ امـروز، دوستـی هـای ِ كنسـروی می خواهنـد ! یك كنسـرو كه درش را بـاز كننـد ... ... ... ... بعـد ... یكنفـر، شیرین و مهـربـان، از تویش بپـرد بیـرون ! و هی لبخنـد بزنـد و بگویـد : " حـق بـا تـوسـتـــــ"
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
این روز ها از کنار من که میگذری احتیاط کن

هزاران کارگر در من

مشغول کارند

روحیه ام در دست تعویض است...
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
برهنه ات میکنند تا بهتر شکسته شوی...

نترس گردوی کوچک...!

آنچه سیاه میشود روی تو نیست...

دست آنهاست...
 

mitra mehr

متخصص بخش خانه و خانواده
بعـــد از تـــو،
جای خالی دلــم،
مثل کفش های سیندرلا،
اندازه هیچ یک از مردمان شهر نشد ...
حتی به زور.........
 
بالا