• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

جایی برای دلتنگی های تو!

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
دهان باز کنی
قلاب ها
به صلابه ات می کشند
هی ماهی جان
دریا را فراموش کن
روزی
حسرت همین رودخانه به دلت می ماند...
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
کودکی ام را
پی خدا فرستادم،
با توپی در دست
خندان برگشت!

زندگی ام را
پی خدا فرستادم،
بر دوش زمان
حیران برگشت!
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
چه هیاهویی می وزد
در خیابان هایی که آدم هایش
تاریکند
و بغض هایشان
روشن
کازانتزاکیس راست می گفت
سر نداشتن مهم نیست
کافی ست کلاه داشته باشی...
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



هست " را اگر قدر ندانی میشود "بود"

و چه تلخ است هستی که بود شود؛
و دارمی که داشتم ...




aaa76ibylwgfx66c5pd.jpg





 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم

که با هر بار تراشیده شدن، کوچک و کوچک تر میشود…

ولی پدر ...

یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند

خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست

فقط هیچ کس نمیبیند و نمیداند که چقدر دیگر میتواند بنویسد …
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
صدای گذشت زمان می آید.
صدای تک تک ساعت
نبض زمان می زند.
صدای قلب زمان می گوید:
به هوش باش
به هوش باش
هشدار!
که
وقت می گذرد
و
تو در خوابی
هشدار!
که
عمر کوتاه است
ثانیه ها می گذرد
بخند
شاد باش
دقیقه ها در گذر است
نبض زمان می زند...
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
هیچ کس نمی داند

من دختری بودم

با موهای بافته

در ابتدای روایتم

و چشمانی

به رنگ هیچ کس

دوخته به لبخند امروزم

آنقدر سرم باد داشت

که موهایم را

رشته

رشته

برد


حالا این روزها

که سرم

بیشتر از چشمانم

برق میزند

کلاه میگذارم

سر خودم

راستی

موهای بافته ی دخترت را

برای ضیافت عاشقی

به من

قرض میدهی...؟!؟
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد

من به تو نگاه می کنم
و تو برایم دست تکان می دهی
یک نفر من را صدا می زند
و تو ناپديد می شوی...
هزار بار به همه گفته ام که:
"وقتی خوابم، بیدارم نکنید!"
 
آخرین ویرایش:

baroon

متخصص بخش ادبیات


اینجا دنیاست ...

دیار واژه های وارونه
جایی که گنج، جنگ می شود
داد ، بیداد می کند
درمان، نامرد می شود
قهقهه، هق هق می شود

اما درد را از هر طرف بخوانی درد است ...​
 

sinareza

متخصص بخش ادبیات
دلتنگی نه با قلم نوشته می شود
نه با دکمه های سرد کیبرد ....
دلتنگی را با اشک می نویسند !
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد


با همین دستهایم
دنیا را تجربه کردم
آتش سوزاندم
صورت مادرم را لمس کردم
مشق نوشتم، ترکه خوردم، گریستم
با همین انگشتهای بلندم بر شیشه ی بخار گرفته ی اتوبوس
وسوسه ی گناه را نقش زدم
فال دیدم
که خطوطش راهی به جایی نداشت
سرباز شدم
و خدا را نشان دادم
بی آنکه بدانم
انگشت اشاره ام کجای آسمان را نشانه رفته است
با همین دستها
...دست تو را گرفتم
با انگشتهایم شانه ات زدم
و اشکهایت را از زمین برداشتم...
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
ترک کردن ِ آدمها هم آدابی دارد !

اگر آداب ِ ماندن نمیدانید

لااقل

درست ترکشان کنید


تا تَرَک برندارند . . .
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد

بزرگی وصیت کرد که برای سلامتی عقلتان هویج بخورید؛

همه خندیدند و کسی ندانست... که عقل همه


در چشمشان است!........
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
درد را از هـــــــر طرفشــــ بخوانیــــــــــ درد استـــــــــــــ ،


دریغـــــــ از درمانــــــــ


کــــــه عکسشـــ نامــــرد استـــــ
 

تاوان

متخصص بخش کتابخانه الکترونیکی
ميگن هيچ عشقي مثل عشق اولين نيست
مي گذري يه عمري اما از خيالت رفتني نيست
داغي عشق هيشكي مثل اون كه بس ميزندت نيست
چقدر تنها مي شي وقتي هيشكي هم قدمت نيست
چقدر سخته بدوني اونكه مي خوايش نمي مونه
كه دلش يه جا ديگس و همه وجودش مال اونه
چه بده براي اونكه جون مي دي غريبه باشي
بگي ميخوام با تو باشم بگه ميخوام كه نباشي

ppfj6v0kdncjf903p0.jpg
 

sinareza

متخصص بخش ادبیات
چشمهايت را نقاشي کشيدم ..
و هر شب از دلتنگي هايم با او حرف ميزنم
و چشمهايت در نقاشي ..
آرام آرام گريه ميکند !!!
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی


تو که بی غم نشسته ای گوشه ی کاخِ سبز و زیبایت
و آرام و بی دغدغه دوغ سر می کِشی وُ گوشت به نیش..
با تو ام که کودکانت با مداد هایِ رنگی بهشت را نقاشی می کنند
و دیوارهایشان پر از عکس هایِ رنگیست
هیچ می دانی که گوشه ای از زمینِ زیرِ پایِ تو
کودکی با مدادِ سیاه
خانه ای بی سقف می کشد؟!
و در دفترِ پاره ی مشقش،
تنها ،املایِ "رنج" را درست نوشته است؟
دفترٍانشای کودکانت را ببین
تا کنون چیزی از "درد" بر قلم هایشان جاری نشده!
بعد از چُرتِ نیمروزت
فرصت اگر کردی
ماشینِ گرانبهایت را در کوچه هایِ پایینِ شهر پارک کن
کمی در کوچه هاِ خاکیِ شهر پیاده راه برو
برایِ تناسبّ اندامت هم که شده بد نیست!

 

sinareza

متخصص بخش ادبیات
در خانه ، براي پدر، براي مادر، براي برادرت که خنديدي
اضافه اش را پست کن براي تنهايي هاي من...
 
بالا