• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

جزيره من و تو....

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
آقا هوشنگ چرا ؟:تعجب:
قراره تو جزيره ساده زندگي كنيم اين چه دم و دستگاهي هست آخه آورديد اينجا....:قهر:
بجاي اين تبليغات بايد ياد بديد چطور زندگي ساده رو تجربه كنند...:52:
بجاي اينكارا يه فكري واسه آتيش كنيد...:عصبانی:

ميخواين مثل جان لاك كچل بشي؟ آره ؟:نیش2: حاج خانوم كجاست آخه بياد آقا هوشنگ رو ببره... داره بدآموزي ميكنه...:نیش2:
 

rahnama

پدر ایران انجمن
این هم آتش برای رفع سرما

Mobfa.Org-animation%20fires%20%2813%29.gif
 

rahnama

پدر ایران انجمن
آقا هوشنگ چرا ؟:تعجب:
قراره تو جزيره ساده زندگي كنيم اين چه دم و دستگاهي هست آخه آورديد اينجا....:قهر:
بجاي اين تبليغات بايد ياد بديد چطور زندگي ساده رو تجربه كنند...:52:
بجاي اينكارا يه فكري واسه آتيش كنيد...:عصبانی:

ميخواين مثل جان لاك كچل بشي؟ آره ؟:نیش2: حاج خانوم كجاست آخه بياد آقا هوشنگ رو ببره... داره بدآموزي ميكنه...:نیش2:


خانم پاشو
چی شده ؟ من خوابم
پاشو بریم جزیره
حالت خوبه؟چزیزه چیه؟
پاشو آبروم در خطره
چی شده طلبکارا اومدن؟
نه بابا طلبکارم کجا بود. پاشو لباس بپوش با قایق بریم جزیزه
داود پاشو ببین بابات چی میگه؟
به داود چکار داری . سنجاقی :گل: همه اش فکر میکنه من ازت میترسم
خوب می ترسی
میدونم ولی به گفتم شما از من می ترسی
خوب اگه بگم درست میگی پنت هاوس برام میخری؟
آره می خرم
میدونی متری 14میلیون تومانه؟
آره بابا میدونم فوقش میرم زندان . فعلا آبروی منو حفظ کن
خوب اگه بگم ازت می ترسم خنده ام میگیره
کاش روز اول می دونستم گذشت نداری باهات ازدواج نمی کردم
چی؟
هیچی بابا با خودم بودم.
-----------------------------
سنجاقی :گل: چشم شلوغش نمیکنم.
خوب شد خانم . خیالت راحت شد آبروی منو بردی . حالا بخواب
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
در جزيره ...
آسمان سقف من است...
و چراغم مهتاب ...
دوستانم حشرات و حيوانات...
تک و تنها در جزيره اي دل تنگ
خانه ای ساخته ام از شاخه و برگ درخت
زیر پایم پیداست ، حصیری خوش رنگ
تک و تنها ، بی کس
مانده ام در اينجا
در سکوتم صدایی جریان می یابد
صدای فریاد باد
اسیر در دست دريا
من به تنهایی شب در خلوت
می سرایم یک شعر
حسرت دیدن دوستاني دارم
كه باشم با آنها ...
و در این اطراف ، من فقط دريا ديدم
من ماه دیدم، خورشید ، آب روان
كوه ، جنگل و آبشار ...
من خودم را باز بسوي جزيره ديدم
باغ های خوشبختي
مزرعه خنده و شادي
رودهاي پر از مهرباني
من صدای پر پرواز قناري ميشنوم
و صدای گنجشک بر سر شاخه ي سبز
و صدای چشمه که در این نزدیکیست
این طبیعت شاداب
باد موسیقی خوش می خواند
ابر ها می رقصند
و شقایق سر مست
و گله اي اسب در شيدايي
و چمن می رقصد
و گرگي زوزه كشان از آن دور
به من خسته خوش آمد می گفت
و از اين سر خوشي بي توصيف
اين تن خسته اي من
زندگي را حس كرد.
زندگی مزرعه ایست در جزيره دل
من در ساحلش مي افروزم آتش عشق
.....................................


شب همگي تون خوش.... مراقب خودتون باشيد تو جزيره....

 

rahnama

پدر ایران انجمن
دلم گرفته و سری به جزیره زدم در کنار آتش نشستم و با خود گفتم : چی میشد که بعضی از جوانها می دانستند بعدها به کجا می خواهند برسند تا افسوس موفقیت دیگران را نخورند. روزانه 10 دقیقه در محیطی چون این جزیره می نشستند و برنامه های آینده خود را پی ریزی میکردند.
وقتی جوان بودم هدفم خدمت بود و در نتیجه مادیات برایم در حد هزینه های روزمره.وقتی از اداره بیرون آمدم حس کردم شکست خوردم.چون مادیاتی در کار نبود . حدود 16 تا 17 سال قبل برنامه هایم را برای رسیدن به مادیات (نه به هر قیمتی) نوشتم و حرکت کردم. موفق شدم.در این زمان عمری که داشتم دو نوع هدف را دنبال کردم.و به هر دو هدف رسیدم. جالب است در اینجا هم می گویم شکست خوردم چون در این دوره حس میکنم اگر در اداره مانده بودم بیشتر می توانستم به خانواده های بهزیستی کمک کنم.
ای جزیره زیبا چقدر خوشحالم که ترا دارم و می توانم هر زمان اراده کنم بیایم و در آرامش و سکوت اینجا خاطراتم را مرور کنم.




 

rahnama

پدر ایران انجمن
دلم بد جوری گرفته .تنهائی راهی این جزیره زیبا شدم. روی یکی از صندلیهائی که سنجاقی :گل: از رشت به این جزیزه آورده نشستم .بعضی وقتها انسانها این مشکل را پیدا میکنند.بدون هیچ مشکلی در زندگی.شاید این هم از حکمتهای خدا است که انسانها دلشان بگیرد و به گوشه ای پناه ببرند و به همه مسائل زندگی فکر کنند.
این دل گرفتگی درد ندارد که فریاد بزنیم. ناراحت کننده نیست که گلایه کنیم و مشکلی هم نیست که به نزدیک ترین فرد زندگی خود مطرح نمائیم.مجبوریم به این جزیره پناه بیاریم.
دلم می خواست بلندگوی کامپیوتر را باز کنم و همه با صدای بلند حرف بزنیم.دلم می خواد صدای تک تک عزیزان در فضای خانه ام طنین انداز شود و من را از این سکوت بدر آورد.
یک دفعه خانمم رسید.
من : خانم شما کجا و اینجا کجا؟
خانمم : هیچی آمدم یک تبصره به قانون فی مابین خودمان اضافه کنم.
من : خانم تو را خدا اینقدر دبه در نیار.
خانمم : باشه الان برمیگردم آقا سمسار را صدا میکنم کامپیوترت را ببرد.
خانمم رفت.
حالا متوجه شدم که دلم چرا گرفته.:نیش:

axe.sub.ir_7gdia_tawc_3.gif

 

PedRaM

کاربر ويژه
منم میخواااااااااااااااااااااااااام از این جزیره هااااااااااااااا:نی نی::نیش:
 

rahnama

پدر ایران انجمن
هروقت خواستی میتونی تشریف ببری . مربو ط به همه اعضا است. فقط پتو یاد نره . جزیره الان سرده.:نیش::گل:
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
سلام جزيره
جزيره چقدر در سكوت فرو رفتي ...
آن زماني كه زمان تنگ شد ....
همه اش ياد تو كردم...
مهمان تو ام این دو روز عمر را
و نگهبان خاطرات توام
نگهدار صندوق کوچکی به نام خوشبختي
و تو خوب می دانی
ساعتی پیش شنیدم
خش خش پای کسانی را که هردقیقه
ميخواهند پا به ساحل تو بگذارند ...
به اجبار ازاین آزادي كه تو به من دادي
بايد به سوی مقصد نامعلومی بروم
تا مبادا حضورم باعث آمدن كساني شود كه تو را ناراحت كنند...
آرام ولی تند و سریع
قدمهايم را به سر ثانیه ها می نهم و میروم باز...
ودر هر گام بلند يك نگاه به تو ميكنم...
و بر سنگفرش خاطره های لگد شده ام در تو
جزيره دلم برايت تنگ ميشود...

Tropical_Island_Paradise.jpg
 

gorg nama

متخصص بخش
سلام اسم جزيره چيه ها فهميدم جزاير ملكه شارلوت نه صبر كن جزاير ماداگاسكار ها؟ خودشه؟
 

rahnama

پدر ایران انجمن
آقا یوسف من اینجام . کنار دریا .
به به :شاد:چه هوای
چه منطره ای
دارم پرنده ها را نگاه میکنم.چقدر زیباهستند .به به :شاد::شاد::شاد:
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
امشب بدجوري دلم براي جزيره تنگ شده...
اونقدر كه دلم ميخواد چشام رو ببندم و وقتي باز كنم ... خودم رو روي ساحل آفتابي اش ببينم...
كه با پاي برهنه رو شنهاي داغش راه ميرم...
يه باد ملايمي هم باشه...
برگهاي درخت نارگيل و موز حركت كنن...
يه كلاه آفتابي با لبه هاي بزرگ رو سر...
اونطرف تر مادربزرگم باشه كه رو صندلي نشسته داره كتاب مورد علاقه اش رو ميخونه...
و صداش كنم... بقلش كنم...
بعدش با اون تو جزيره قدم بزنيم....
اونقدر راه برم كه پاهام درد بگيره...
امشب دلم براي مادربزرگم هم تنگ شده...
كاش ميشد يه جزيره داشته باشم...
 
بالا