• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

دلتنگی های من

دختر مهتاب

متخصص بخش آموزش خیاطی
عاقبت یک جایی​
یک وقتی....
به قول شازده کوچولو
دلت اهلی یک نفر می شود....
و دلت
برای نوازش هایش تنگ می شود...
تو می مانی و دلتنگی ها
تو می مانی و قلبی که....
لحظه ی دیدار تندتر می تپد...
سراسیمه میشوی....
بی دست و پا میشوی
دلبسته می شوی
و محکوم میشوی...
بهعشق و عاشق بودن
عشقی که حالا شده
تمام زندگی....
 

دختر مهتاب

متخصص بخش آموزش خیاطی
خیلی وقت است که
" بی تابم "
دلم تاب میخواهد و یک هول محکم
که دلم هری بریزد پایین
هرچه را که در خودش تلنبار کرده ....
 

دختر مهتاب

متخصص بخش آموزش خیاطی
لمس کن کلماتی را که برایت می نویسم

تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست ...

تا بداني نبودنت آزارم مي دهد ...
لمس کن نوشته هایی را که لمس ناشدنیست و عریان ...

كه از قلبم بر قلم و كاغذ مي چكد
لمس کن گونه هایم را که خيس اشك است و پُر شیار ...
لمس کن لحظه هایم را ...
تویی که می داني من چگونه عاشقت هستم٬

لمس کن این با تو نبودن ها را
لمس کن
 

ناهید

متخصص بخش
غربت.....: آن نیست که تنها باشی!!!// *، فارغ. از فتنه .فردا باشی !!//



*، غربت. آن است که. چون .قطره ی. آب در پی دریا. باشی.!!//



* غربت. آن است. که مثل .من و دل در. میان .همه کس. یکه. و تنها باشی.
 

دختر مهتاب

متخصص بخش آموزش خیاطی
بالی بگشاییم و به سوی تو بیاییم
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]بگذار، که بر شاخه این صبح دلاویز:گل: [FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]
بنشینم و از عشق سرودی بسرایم


[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]آنگاه، به صد شوق، چو مرغان سبکبال،:گل:

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]
پر گیرم ازین بام و به سوی تو بیایم



[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]خورشید از آن دور، از آن قله پر برف



[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]
آغوش کند باز،
همه مهر،[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]همه ناز




[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]سیمرغ طلایی پرو بالی ست که چون من
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]
از لانه برون آمده، دارد سر پرواز


[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]پرواز به آنجا که نشاط است و امیدست
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]
پرواز به آنجا که سرود است و سرورست.


[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]آنجا که، سراپای تو، در روشنی صبح
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]
رویای شرابی ست که در جام بلور است


[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]آنجا که سحر، گونه گلگون تو در خواب
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]
از بوسه خورشید، چو برگ گل ناز است،


[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]آنجا که من از روزن هر اختر شبگرد،
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]
چشمم به تماشا و تمنای تو باز است!


[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]من نیز چو خورشید، دلم زنده به عشق است
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]
راه دل خود را، نتوانم که نپویم


[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]هر صبح، در آیینه جادویی خورشید
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]
چون می نگرم، او همه من، من همه اویم!


[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]او، روشنی و گرمی بازار وجود است
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]
در سینه من نیز، دلی گرم تر از اوست


[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]او یک سرآسوده به بالین ننهادست
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]
من نیز به سر می دوم اندر طلب دوست


[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]ما هردو، در این صبح طربناک بهاری
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]
از خلوت و خاموشی شب، پا به فراریم


[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]ما هر دو، در آغوش پر از مهر طبیعت
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]
با دیده جان، محو تماشای بهاریم


[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]ما، آتش افتاده به نیزار ملالیم،
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]
ما عاشق نوریم و سروریم و صفاییم،


[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]بگذار که سرمست و غزل خوان من و خورشید:
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]
بالی بگشاییم و به سوی تو بیاییم.



[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]فریدون مشیری:گل:


 

دختر مهتاب

متخصص بخش آموزش خیاطی
دوستت دارم...که برایت مینویسم...
خاطراتت صف کشیده اند !
یکی پس از دیگری …
حتی بعضی هاشان آنقدر عجولند که صف را بهم زده اند !
و من …
فرار می کنم
از فکر کردن به تو
مثل رد کردن آهنگی که …
خیلی دوستش دارم... خیلی

 

Last Star

متخصص بخش روانشناسی
شــــتباه مــی کــنند بــعــضیـــها کــه اشـــتباه نمـــی کننـــد !!
بـــاید راه افتــــاد ...
رفتــــن هیــــچ ربــــــطی بـــه رسیــــدن نــــدارد ...
 

دختر مهتاب

متخصص بخش آموزش خیاطی

ایـن روزهــا....
به قـــــول پنـــاهی
دروغ گفتــــن را خــــــوب یـاد گرفتــــــــــه ام
حــال مـ ــن خــــــــوب است
خــوبِ خــوب
فقـط زیــــاد تا قسمتــی هــــوای دلــ ــم طوفــــانی
همــراه با غبـــارهـای خستگـــــــــــــی ست
و فکـر مـی کنـــم
ایـن روزهـــا...
خــدا هـم از حـــرف هـای تکـــ ــراری مــ ــن خستـــه است
چـه حــس مشتـرکـــی داریــم مــ ــن و خـــدا
او...
از حــرف هـای تکـــ ـــراری مــن خستـــه است
و مـــن...
از تکـــ ــرار غـــــم انگیــز روزهــــایم


 

دختر مهتاب

متخصص بخش آموزش خیاطی
تنها باران است که گاهی در اوج تنهایی من در آن لحظه که هیچ کس نیست ،
با من از تو می گوید …
ولی درد من این است که دیریست باران نمی بارد !
.:گل:
 

دختر مهتاب

متخصص بخش آموزش خیاطی
مـیــدونــیــن دِلــَــم چـــی مـــیـــخـــواد!
خــُــــدا بــــیــــاد بــِــهــِـم بــِــگــــه:
دیـــــوونــَــم کـــَـردی بـــیــــا ایــنـــَـم هـــَـمــونــی کـــه مـــیــخــــواســــتـــــی…
.:خنده1:
 

دختر مهتاب

متخصص بخش آموزش خیاطی
دم به دم با من است...
کنارم می‌نشیند،چشم در چشمم میدوزد و همدم تنهاییم میشود...
پرسیدی کی‌؟ ...تنهاییم را می‌گویم!
و من در آغوش می‌گیرمش و برایش شعر می‌خوانم ،
شعر‌هایی‌ که هیچ وقت نوشته نخواهد شد...هیچ وقت!
 

دختر مهتاب

متخصص بخش آموزش خیاطی
سلام پروردگار
با این نام که می خوانمت قلبم می لرزد. نمیدانم چه در خود دارد که تکانم می دهد.
پروردگار....
همیشه اینجایی. در همین نزدیکی. می بینی ام و سکوت می کنی تا بخوانمت.
زیادند لحظه های غفلتم و چه حزن آور است غفلت.
تو بزرگی و صبور. برای من که کوچک و عجولم حزن آور است. مهربانی را غافل بودن تلخ است. تلخی را از من بگیر و بگذار در پناه آلاچیق رحمت و مهربانیت آرام گیرم. نخواه سرگردان بیابانهای دوری و نادانی ام شوم. تورا که دارم ثروتمندم. آنقدر که هیچ کس به گردپای عشق بازیم با تو نمی رسد.
دستانم را می آورم بالا. به سوی تو.... به امید تو.... و تمام نگرانی هایم را در مقابلت پیشکش می کنم. چه لذتی دارد وقتی دست در دستت می شوم.
وقتی که تکیه ام به توست. و آرام از چشمانم می خوانی که تا چه اندازه از تو لبریزم و زمزمه دوستت دارم را از لبانم می خوانی....
تو اینجایی... میدانم
389096_J97dkJ7y.JPG


 

دختر مهتاب

متخصص بخش آموزش خیاطی
آدمای ساده را دوست دارم
آدم هـاي سـاده را دوسـت دارم

هـمـان هـا كـه بـدي هـيـچكـس را بـاور نـدارنـد


همـان ها كـه بـراي همه لبخند دارنـد


همـان هـا كـه هميـشـه هستـنـد ;


آدم هـاي ساده را بايـد مـثل يـك تابـلـوي نـقاشـي ،‌ ساعتها تماشا كـرد


آدم هاي ساده را دوست دارم


بـوي نـاب آدم مـيدهـنـد . . .

 

دختر مهتاب

متخصص بخش آموزش خیاطی
خدای خوب من...
و اینک ...می خواهم نماز عشق بخوانم و سجاده ی نیازم را به روی الهه ی زندگیم بگشایم
و با فریادهای آسمانی او را صدا کنم.
او که مرهم دیرینه ی زخم هایم است.
او که در شب ظلمانی و تاریک زنگ قلبم را به صدا در آورد و بدون هیچ واهمه ای
آرام و خرامان وارد شد و در گوشم چنین زمزمه کرد :
هر وقت تنها شدی و فکر کردی تنهایی روح تو را خرد می کند به باران فکر کن.
به دریا و به آسمان! به خدایی بیاندیش که آنقدر رحیم است که در پس خطاهای
مکرر باز هم ما را از رحمت لایزال خود مایوس نمی کند.
خدایا تنها به امید مهر توست که اینگونه راه می پیمایم.
خداوندا ای تنها دستگیر! دستم را بگیر که به تو محتاجم و یاریم کن که در دنیا غرق نشوم.

 

دختر مهتاب

متخصص بخش آموزش خیاطی
منو ببخش اگه دلتو شکستم....
اگه بهت بد کردم....

من نمیخواستم... هیچوقت نمیخواستم کسی رو ناراحت کنم چه برسه به تو... تو کهبهترین دوستم بودی

تو رو خدا بیشتر از این داغونم نکن با نوشته هات... بخدا داغونم....


بس... تو رو به هر چی که بهش اعتقاد داری... بس کن....
ببخشم دوست مهربونم میدونم بهت بدکردم
:ناراحت:
 

دختر مهتاب

متخصص بخش آموزش خیاطی
نه آن قدر پاکم که کمکم کنی و نه آن قدر بدم که رهایم کنی
میان این دو گمم

هم خود را و هم تو را آزار میدهم
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif] هر چه قدر تلاش کردم نتوانستم آنی باشم که تو خواستی
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif] و هرگز دوست ندارم آنی باشم که تو رهایم کنی
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif]

آنقدر بی تو تنها هستم که بی تو یعنی “هیچ” یعنی “پوچ”
[FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif] خدایا هیچ وقت رهـــایم نکن . . .
 

دختر مهتاب

متخصص بخش آموزش خیاطی
یک شبی مجنون نمازش را شکست

بی وضو در کوچه لیلا نشست

عشق آن شب مست مستش کرده بود

فارغ از جام الستش کرده بود

سجده ای زد بر لب درگاه او

پر زلیلا شد دل پر آه او

گفت یا رب از چه خوارم کرده ای

بر صلیب عشق دارم کرده ای

جام لیلا را به دستم داده ای

وندر این بازی شکستم داده ای

نشتر عشقش به جانم می زنی

دردم از لیلاست آنم می زنی

خسته ام زین عشق، دل خونم مکن

من که مجنونم تو مجنونم مکن

مرد این بازیچه دیگر نیستم

این تو و لیلای تو ... من نیستم

گفت: ای دیوانه لیلایت منم

در رگ پیدا و پنهانت منم

سال ها با جور لیلا ساختی

من کنارت بودم و نشناختی

عشق لیلا در دلت انداختم

صد قمار عشق یک جا باختم

کردمت آوارهء صحرا نشد

گفتم عاقل می شوی اما نشد

سوختم در حسرت یک یا ربت

غیر لیلا برنیامد از لبت

روز و شب او را صدا کردی ولی

دیدم امشب با منی گفتم بلی

مطمئن بودم به من سرمیزنی

در حریم خانه ام در میزنی

حال این لیلا که خوارت کرده بود

درس عشقش بیقرارت کرده بود

مرد راهش باش تا شاهت کنم

صد چو لیلا کشته در راهت کنم
 

دختر مهتاب

متخصص بخش آموزش خیاطی
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]خسته ام از این زندان که نامش زندگیست
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]پس قشنگی های دنیا مال کیست؟؟؟؟
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]باختم در عشق اما باختن تقدیر نیست
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]ساختم با درد تنهایی
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]تا بفهمم تقدیر چیست...
 
بالا