حالمان بد نیست ! غم کم می خوریم
کم که نه، هرروز کم کم می خوریم!!
آب می خواهم سرابم می دهند !
عشق می ورزم عذابم می دهند !
خود نمی دانم کجا رفتم به خواب !
از چه بیدارم نکردی آفتاب؟
خنجری بر قلب بیمارم زدند
بیگناهی بودم و دارم زدند !
سنگ را بستند و سگ آزاد شد
یک شبه بیداد آمد ، داد شد!!
عشق آخر تیشه زد بر ریشه ام
تیشه زد بر ریشه اندیشه ام
عشق اگر این است ، مرتد می شوم
خوب اگر ایناست ، من بد می شوم
بس کن ای دل نابسامانی بس است
کافرم, دیگر مسلمانی بس است !
چله نشین شده امچله نشین سالهای از دست رفته چله نشین خاطرات از یاد رفته چله نشین لبخندهای محو شده وچله نشین تنهایی های مانده می بینی چله نشینی را خوب آموخته ام حال بیا و
[FONT=courier new, courier, mono]امتحانم کن
چقدر سخت است خدایا با یادگاری هایش سر میکنم روز وشبم را....
کاش یادگاری هایش چند تکه اشیا بود که بتوانم در زباله ها جایشان دهم....
حیف که یادگاریش یک دل شکسته است برای من....
چرتکه می اندازم روز های نبودنت را این روز ها بدهی ات دارد زیاد می شود.نمی خواهی بازگردی؟نترس !ارزان حساب می کنم اگر برگردی قول می دهم تمام بدهی ات رابه آغوش پرمهرت بفروشم ..!!!
عــطر ِ تَنت روی ِ پــیراهنـم مــانده ..
امــروز بـویــیدَمَش عمــیق ِ عمــیق ِ!
و با هـر نـفس بـغــضم را سـنگین تر کردم!
و به یــاد آوردم که دیـگر ، تـنـت سـهم ِ دیگری ست ..
و غمــت سـهم ِ مــن!