• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

شروع بیت با حرف (گ)

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
گر شما خانه ی تان سمت شمال ده ماست
قبله ی دهکده مان سمت شمالست عزیز

پنجره بین من و توست...مرا بوسه بزن
بوسه از آن طرف شیشه حلالست عزیز



صادق فعانی

 

سمیه.ن

کاربر ويژه
گفتم به کام وصلت خواهم رسید روزی

گفتا که نیک بنگر شاید رسیده باشی

فیض کاشانی
 

baroon

متخصص بخش ادبیات






گل در بر و می بر کف و معشوق به کام است

سلطان جهانم به چنین روز غلام است
 

baroon

متخصص بخش ادبیات





گر مرید راه عشقی فکر بدنامی نکن

شیخ صنعان خرقه رهنِ خانه ی خمّار داشت
 

baroon

متخصص بخش ادبیات





گر چه کردم ذوق ها از آشنایی های او

انتقام از من کشید آخر جدایی های او
 

baroon

متخصص بخش ادبیات





گر ز دست زلف مشکینت خطایی رفت، رفت
ور ز هندوی شما بر ما جفایی رفت، رفت

برق عشق ار خرمن پشمینه پوشی سوخت، سوخت
جور شاه کامران گر بر گدایی رفت، رفت
 

مهشید

کاربر ويژه
گنجشکها! از شانه‌هایم برنخیزید
روزی درختی زیر این ویرانه مرده است
دیگر نخواهد شد کسی مهمان آتش
آن شمع را خاموش کن! پروانه مرده است




 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
گاه ... از دیدن هر چیز دلم می گیرد....


درد و غم از درو دیوار زمان می بارد

خسته از هق هق ِ یکریز دلم می گیرد ....






سید مهدی نژادهاشمی
 

baroon

متخصص بخش ادبیات




گـمان دارند خلـقی، کـز تو خـواری ها کـِشم آخـر


عزیز من! یقین خواهد شد آخر این گمان یا نه؟



 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
گفتم که چرا دور تر از خواب و خیالی
گفتا که منم با تو ولیکن تو نقابی
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
گر یک نفست ز زندگانی گذرد
مگذار که جز به شادمانی گذرد

هشدار که سرمایه سودای جهان
عمرست چنان کش گذرانی گذرد




رباعیات خیام
 

baroon

متخصص بخش ادبیات




گرچه می گفت که زارت بکُشم، می دیدم

که نهانش نظری با من دل سوخته بود




 
آخرین ویرایش:

baroon

متخصص بخش ادبیات



گفتی که چه شد قاعده ی مهر ومحبت
رسم کهنی بود به عهد تو برافتاد!
 

baroon

متخصص بخش ادبیات




گفتم چه الفتی است به گیسوی او تو را؟

دل ناله کرد و گفت دیوانه ام هنوز
 

Reza Sharifi

مدير ارشد تالار
***

گویند کسان بهشت با حور خوش است
من میگویم که آب انگور خوش است

این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار
کاواز دهل شنیدن از دور خوش است



***

رباعیات خیام
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



گفتم ار عاشق شوم گاهی غمی خواهم کشید

من چه دانستم که بار عالمی خواهم کشید



(اهلی شیرازی)
 

asl_davood

متخصص بخش کتابخانه الکترونیکی
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر

آری شود و لیک به خون جگر شود
 

parastu

متخصص بخش گالری عکس
گفتم غم تو دارم گفتا غمت سراید
گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید...
 

ثمره

کاربر ويژه

گفتم به دلق زرق بپوشم نشان عشق
غماز بود اشک و عیان کرد راز من

حافظ
 
آخرین ویرایش:
بالا